معرفی موزه هنر و ادبیات ارمنستان
با توجه به قرارگیری در آستانه صدمین سال تولد بنیانگذار این موزه، آقای مارکو گریگوریان هنرمند ایرانی ارمنی، علاوه بر نقاشیها، کتیبهها و آثار سرامیک، کاشی و فلزی، ۹ تخته فرش قدیمی ارمنی موجود در موزه ارمنستان نیز در ایران به نمایش عموم گذاشته میشود.
بخش هنرهای ایرانی موزه هنر و ادبیات ارمنستان منحصر به فرد و شامل اشیای تمدنهای پیش از آریایی، از هزارۀ چهارم پیش از میلاد، از جمله سفالهای ایلام، مفرغ لرستان و همچنین اشیای مربوط به دوران پیش از اسلام، فرهنگ اسلامی، هنر دورۀ قاجاریه، زندیه و نقاشی قهوه خانهای و آثار هنرهای کاربردی و دستی مردم ایران و غیره است.
همچنین نقاشیهای قهوهخانهای با موضوعات واقعه عاشورا، زندگانی رسول گرامی اسلام (ص) و اهل بیت (ع) و حدیث کسا و نیز آثار تاریخی ایرانی از جمله انواع نقرهها و سکهها و انواع قفلها و لوازم فلزی شامل شمشیر و چاقو مربوط به دورههای مختلف در این موزه نگهداری میشود.
با توجه به قرارگیری در آستانه صدمین سال تولد بنیانگذار این موزه، آقای مارکو گریگوریان هنرمند ایرانی ارمنی، علاوه بر نقاشیها، کتیبهها و آثار سرامیک، کاشی و فلزی، ۹ تخته فرش قدیمی ارمنی موجود در موزه ارمنستان نیز در ایران به نمایش عموم گذاشته میشود.
گفتنی است موزه هنرهای معاصر ایران به عنوان یکی از قدیمیترین موزههای منطقه هر از چندگاهی آثار هنرمندان برجسته کشورهای مختلف را به بهانه زادروز این هنرمندان در معرض دید علاقمندان ایرانی قرار میدهد.
در همین راستا در آبان ماه ۱۴۰۳ به مدت دو ماه آثار آقای گریگوریان هنرمند برجسته ایرانی ارمنی در این موزه به نمایش گذاشته میشود.
معرفی اجمالی مارکو گریگوریان، هنرمند برجسته ایرانی ارمنی
مارکو گریگوریان در ایران میان علاقهمندان به هنر، هنرمندی شناخته شده است. او سومین فرزند از یک خانوادآ ارمنی است که در زمان قتل عام ارمنیان از وان به قارس و سپس به روسیه مهاجرت کرده بودند. مارکو، در سال1925م. در کروپوتکین روسیه به دنیا آمد.
در این سال، خانوادۀ وی به تبریز مهاجرت کرد و مادرش در همین شهر بر اثر بیماری جان سپرد. پدرش، که در روسیه خیاط لباسهای نظامی بود، در ایران به دوزندگی لباس های عادی پرداخت. پدر بعد از مرگ همسر، به تهران آمد و مارکو را به مدرسۀ ارامنۀ این شهر فرستاد. کمی بعد به دستور رضاشاه مدارس اقلیتها بسته شد؛ بنابراین آنها به آبادان و بعد به اصفهان رفتند و در آن جا بود که مدارس دوباره باز شدند و او در مدرسۀ کانانیان در جلفای اصفهان درس خواند و دیپلم گرفت. در سال1940م. مارکو وارد کالج امریکایی تهران شد و در سال1948 م در مدرسۀ کمال الملک شروع به آموزش نقاشی کرد. دو سال بعد، در سال1950 م به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای رم ثبت نام کرد و تحت آموزش پروفسور روبرتو ملی قرار گرفت و در سال1954م. فارغ التحصیل شد. گریگوریان تحت تأثیر وقایع جنگ و قتل عام ارمنیان و مهاجران وان، از جمله خانوادۀ خود، به خلق بومهای بزرگی پرداخت که دفرماسیون موجود در این آثار، بار احساسی نقاشیها را افزایش میداد. کارهای این دورهاش در رم، پاریس و میلان به نمایش گذاشته شدند و در سال1952 م، وی موفق به اخذ جایزۀ نخست نمایشگاه بینالمللی مرکز جهانگردی ملی، در ایتالیا شد.
مارکو در سال1954م. بلافاصله پس از فارغ التحصیل شدن، به ایران بازگشت و آموختههای خود از اکسپرسیونیسم ایتالیا را با خود به ایران منتقل کرد و نمایشگاهی انفرادی در جامعۀ ایرانیان امریکایی در تهران برگزار کرد.
گریگوریان یک مهرۀ کلیدی در صحنۀ هنر مدرن در ایران
گریگوریان یک مهرۀ کلیدی در صحنۀ هنر مدرن در ایران بود. او گالری استتیک را به عنوان یک مرکز هنری مهم، در تهران تأسیس کرد که مرکز تجمع مدرنیستهای جوان کشور محسوب میشد. حسین زنده رودی و فرامرز پیلآرام از جمله شاگردان او در این سال ها بودند.
از جمله فعالیتهای این هنرمند، تحقیق در مورد هنرهای فولکلور (سنتی) ایران، گردآوری تابلوهای ‹‹نقاشی قهوهخانهای›› و یافتن بازماندگان پیرو این شیوۀ هنری و دادن سفارش به آنان و حمایت از آن ها است. گریگوریان در ضمن، مقالاتی در مورد این هنرمندان و این شیوه نوشت و کارهایشان را در نشریات چاپ کرد و از این طریق توجه عموم و دولت را به هنر بومی جلب نمود. او به ویژه توجه خاصی به بانیان این مکتب، از جمله حسین قوللرآقاسی، که نقاش و راوی داستان های حماسی و عاشقانه بود، و همچنین محمد مدبر، که نقاشیهایش از عقاید عمیق مذهبی سرچشمه میگرفت و به نقاش تلخ معروف بود، نشان داد. او با گردآوری آثار این هنرمندان از شهرهای مختلف و قهوه خانه ها، نمایشگاهی در ‹‹خانۀ ایران در پاریس›› برگزار کرد که سخت مورد استقبال قرار گرفت.
وی در سال1958م. سرپرست گروه گرافیک وزارت هنرهای زیبا در تهران شد و برای اولین بار در ایران روشهای برش لینو، حکاکی قلم سوزنی را به هنرجویان هنرهای زیبا آموزش داد. در همان سال تحت نظارت ادارۀ کل هنرهای زیبا، اولین بیینال تهران را سازماندهی کرد و با معرفی و نمایش آثار نقاشان نوگرای ایران، نقش مهمی در ادامۀ روند نقاشی معاصر ایران ایفا کرد. بیینال تهران تا پنج دوره فعالیت داشت.
پس از این دوره، گریگوریان به خلق آثاری با استفاده از خاک و کاهگل روی می آورد.
در همان سال یعنی1960 م، مارکو به عنوان بازیگر نقش اول، در هشت فیلم ایرانی با نام های شهر بزرگ، کلید، گرگ صحرا، طلای سفید، آرامش قبل از طوفان، مردی در طوفان و مأموریت امکان ناپذیر بازی کرد و زمانی که هنرپیشه موفقی بود، کارش را رها کرد.
مارکو در سال1962 م به امریکا رفت و به ادامه و گسترش ساختههای کاهگلی خود پرداخت.
او با کار شبانهروزی، توانست کارهای خود را گسترش دهد و آثار بسیاری خلق کند تا بتواند در گالریهای امریکا به نمایش بگذارد.
وی یکی از اعضای بنیانگذار گروه نقاشان آزاد و مجسمه سازان در سال1975 م بود. اعضای گروه عبارت بودند از فرامرز پیلارام، عبدالرضا دریابیگی، مسعود عربشاهی، مارکو گریگوریان، سیراک ملکونیان، مرتضی ممیز، غلامحسین نامی.
در سال1978 م، در زمان افتتاح موزۀ هنرهای معاصر در تهران نلسن راکفلر چهار تابلوی کاهگلی از او خریداری کرد.
او در سال1989م. ارمنستان را برای ادامۀ زندگی انتخاب کرد. هنگامی که ارمنستان استقلال یافت، به ارمنستان رفت .
وی در سال های1991 ـ 1992م، مجموعۀ کم نظیر خود را به ایروان منتقل کرد و آن را به نام ‹‹مجموعۀ مارکو و سابرینا گریگوریان›› در موزهای به نام موزۀ خاورمیانه، که خود آن را تأسیس کرده بود، جای داد.