-->
logo
logo
دیپلماسی فرهنگیِ ترازِ چهل واره ی دوم انقلاب اسلامی
  • 1402/01/17 - 20:26
  • 328
  • زمان مطالعه : 14 دقیقه

چین ۲۵ مرکز ایران‌شناسی دارد؛ ما فقط ۲ مرکز چین‌شناسی؟! / توسعه‌ روابط دیپلماتیک در گروی تقویت دیپلماسی فرهنگی

مسئول کمیته فرهنگی انجمن دوستی ایران و چین معتقد است دولت سیزدهم باید بر توسعه مناسبات فرهنگی با دولت چین تأکید کند، چرا که تقویت این امر سبب توسعه روابط دیپلماتیک خواهد شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کشور چین پرجمعیت‌ترین کشور دنیا با جمعیتی بالغ بر یک میلیارد و چهارصد هزار نفر است و از لحاظ مساحت، چهارمین کشور بزرگ دنیا محسوب می‌شود. آزادی مذاهب جزو قانون اساسی این کشور است. کشور چین از لحاظ اقتصادی نیز یکی از ارکان اصلی اقتصاد در دنیاست و از جهت تمدنی کنار تمدن‌های ایران و مصر و بابل، دارای سابقه‌ای بسیار طولانی است.

 

به‌اعتقاد تعدادی از کارشناسان روابط بین‌الملل، طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب، عملکرد دیپلماسی فرهنگی کشورمان در خارج از مرزها قابل قبول نبوده است و در این بین کشور چین از جمله کشورهایی است که سیاست فرهنگی ایران در آنجا به حد مطلوب کارساز نبوده است و باید فکری بابت این چالش کرد؛ چرا که تقویت دیپلماسی فرهنگی، زمینه‌ساز تقویت سایر فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی با کشورهای مقصد است.

 

دراین‌باره با علی‌محمد سابقی، رایزن اسبق فرهنگی ایران در چین به گفت‌وگو نشستیم. وی معتقد است دولت سیزدهم باید بر توسعه مناسبات فرهنگی با دولت چین تأکید کند، چرا که تقویت این امر سبب توسعه روابط دیپلماتیک خواهد شد.

سابقی همچنین در بخشی از این مصاحبه می‌گوید: ما از طریق دو روش در این کشور می‌توانیم اقدام کنیم به‌گونه‌ای که با مشکلی مواجه نشویم؛ اول، استفاده از هنر و دوم، استفاده از ادبیات. ادبیات و هنر می‌توانند محملی برای بیان اندیشه، دین و هنر سرزمین ما باشد.

اهمیت دیپلماسی فرهنگی در مقابله با پروژه ایران‌هراسی چیست و رویکرد دولت سیزدهم در این زمینه چه اثری دارد؟

فعالیت‌های فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی، لازمه‌ هر کشور برای ورود به عرصه‌ بین‌الملل است. اگر از طریق فرهنگ نتوانیم جایگاه خودمان را در سایر کشورها تعریف کنیم،‌ به‌طور قطع سایر فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی ما تحت تأثیر قرار می‌گیرد،‌ به‌ویژه در عصر حاضر که سناریوی ایران‌هراسی برای قطع ارتباط سیاسی و اقتصادی ما با کشورهای دیگر در حال انجام است، بهترین راه مقابله با این سناریو،‌ معرفی ایران،‌ تاریخ تمدن ایران و فرهنگ و هنر ایران است، اتفاقاً مردم دنیا خیلی علاقه‌مند به این تمدن هستند.

* اهمیت دیپلماسی فرهنگی ایران در سرزمین چین را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا اثری از ارتباطات فرهنگی میان دو کشور به‌واسطه جاده ابریشم همچنان وجود دارد؟

روابط تاریخی و تمدنی دو کشور چین که بیش از دو هزار سال سابقه دارد و جاده ابریشم نماد این روابط محسوب می‌شود، بیانگر اهمیت روابطی است که این دو کشور در طول تاریخ با یکدیگر داشتند. البته جاده‌ ابریشم را جاده‌ مبادله‌ کالاهای بازرگانی می‌شناسند در صورتی که مهم‌تر از اینها،‌ داد و ستد مسائل فرهنگی،‌ هنری و اعتقادی از همین طریق بوده؛ در واقع اصل قضیه‌ جاده‌ ابریشم، جاده مبادلات فرهنگی و اندیشه‌ای بوده است. اکنون هم اگر به چین بروید، از کالاهای مبادله‌شده در طول تاریخ،‌ شمار بسیار اندکی را خواهید دید، اما تأثیرات فرهنگی که ایران در طول این دوران در چین باقی گذاشته است، هنوز هم قابل مشاهده است. خود چینی‌ها معتقدند تمدن آنها بدون وام‌گیری از سایر تمدن‌ها از جمله تمدن ایرانی کمال خود را به دست نمی‌آورد.

* در برخی موارد مطرح‌شده به‌دلیل نوع زمامداری در کشور چین امکان اجرای سیاست‌های دیپلماسی فرهنگی نیست، شما هم با این نظر موافق هستید؟

در چین آثار تمدنی فراوانی از گذشته داریم و ازآن‌جایی که علاقه‌مند به تمدن سابق خود هستند،‌ به این موضوعات اهمیت می‌دهند. اگر بتوانیم جاپاهای تاریخی،‌ فرهنگی و هنری را که در چین داریم، تحکیم کنیم،‌ زمینه برای سایر فعالیت‌های ما در آنجا کاملاً فراهم است. علی‌رغم اینکه می‌گویند چین، کمونیستی است،‌ بنده چنین چیزی را مشاهده نکردم، البته هر کشوری برای فعالیت‌های سایر کشورها در خاک خود چارچوبی ترسیم می‌کند که چین از این امر مستثنی نیست. اگر درون آن چارچوب فعالیت کنیم،‌ هم زمینه و استقبال فراهم است و هم دولت چین علاقه‌مند به ارتباط دوجانبه فرهنگی است.

دولت سیزدهم باید بر توسعه مناسبات فرهنگی با چین تأکید کند

* تا امروز به‌نظر شما سیاست‌ دیپلماسی فرهنگی ایران در سرزمین چین موفق بوده است؟

ببینید توسعه‌ مناسبات فرهنگی بین ایران و چین تنها مختص به دولت سیزدهم نیست، دولت‌های قبلی نیز چنین سیاستی را داشتند، منتها آنچه عمل می‌شد،‌ در حد انتظار نبودو من معتقدم دستاوردها نسبت به فرصت‌های موجود بسیار اندک بوده است. دولت سیزدهم اگر بتواند نقایص موجود را برطرف کرده و  سیاست دیپلماسی فرهنگی را به معنای دقیق و مناسب خود را اجرایی کند،‌ خیلی می‌تواند در پیشبرد سایر سیاست‌های کلان نظام نیز عمل کند.

10درصد هم از زمینه‌های فرهنگی بین دو کشور بهره نبردیم

* برخی منتقدان معتقد هستند که درباره توسعه دیپلماسی فرهنگی نمی‌توان از نسخه‌ای واحد استفاده کرد، آیا شما با این موضوع موافق هستید به‌خصوص در کشور چین؟

مستحضرید چین کشور گسترده‌ای از لحاظ جغرافیایی است، تقریباً 6برابر ایران مساحت دارد، از جهت تمدنی هم‌پای ایران است، از لحاظ جمعیت، یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر جمعیت دارد، از لحاظ تعدد قومیت‌ها و نژادها، بیش از 56 اقلیت قومی و نژادی در آنجا زندگی می‌کنند، تمام اینها می‌تواند زمینه‌ کار مشترک را برای ما فراهم کند، اگر بخواهیم پاسخگوی این حجم از ظرفیت‌ها در چین باشیم، اما این موضوع هم مثل سایر موارد نیاز به تدارک و پشتیبانی گسترده است. بنابراین کاملاً طبیعی است که نه در چین و نه در هیچ کشور دیگری نمی‌توانیم با یک نسخه واحد برای دستیابی به اهداف خود در زمینه دیپلماسی فرهنگی برنامه‌ریزی یا عمل کنیم. ببنید اقداماتی که در آنجا صورت گرفته، کارهای خوبی بوده و نتایج خوبی هم بعضاً به‌همراه داشته، اما آیا اینکه از تمام داشته‌ها و زمینه‌های کشور چین استفاده کردیم، معتقدم حتی بیش از 10 درصد از زمینه‌های این کشور استفاده نکردیم. آنجا در هر زمینه‌ای بخواهید فعالیت کنید، استقبال است، دولت حاکم حزب کمونیست هم حمایت می‌کند،‌ منتها نیاز به برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری صحیح و اولویت‌بندی کارها داریم، از همه مهم‌تر اینکه باید در چارچوب سیاست‌های تعریف‌شده دولت آنجا کار کنید.

معتقدم با توجه به اینکه کشور و مردم چین مسلمان نیستند، نباید نسخه‌ای که برای یک کشور اسلامی در نظر می‌گیریم، در آنجا اعمال کنیم، این مسئله به این معنا نیست که اهداف خود را دنبال نکنیم بلکه باید روش‌های خود را تغییر دهیم.

حدود 6 سال آنجا حضور داشتم و تقریباً 25 سال است راجع به کشور چین مطالعه می‌کنم. ما از طریق دو روش در این کشور می‌توانیم اقدام کنیم به‌گونه‌ای که با مشکلی مواجه نشویم؛ اول، استفاده از هنر و دوم، استفاده از ادبیات است. ادبیات و هنر می‌توانند محملی برای بیان اندیشه، دین و هنر سرزمین ما باشد. اما اگر بخواهیم مستقیم وارد مسائل دینی و مذهبی شویم، به‌طور قطع زمینه‌ای برای طرح این مسئله در کشور چین وجود ندارد.

 
ما از طریق دو روش در این کشور می‌توانیم اقدام کنیم به‌گونه‌ای که با مشکلی مواجه نشویم؛ اول، استفاده از هنر و دوم، استفاده از ادبیات است. ادبیات و هنر می‌توانند محملی برای بیان اندیشه، دین و هنر سرزمین ما باشد. اگر بخواهیم مستقیم وارد مسائل دینی و مذهبی شویم، به‌طور قطع زمینه‌ای برای طرح این مسئله وجود ندارد.
 
 

* به موضوع هنر و ادبیات به‌عنوان بهترین فرصت‌های گسترش روابط فرهنگی با چین اشاره کردید؛ آیا در خود کشور چین تمایلی برای ایجاد زمینه وجود دارد؟ چینی‌ها امتیازات یا سرمایه‌گذاری در این زمینه انجام می‌دهند؟

در دورانی که در آنجا بودم، مجموعه‌ای از شاهکارهای ادبی ایران در آنجا به زبان چینی ترجمه و منتشر شد که شامل دیوان حافظ، مثنوی مولوی، گلستان و بوستان سعدی و شاهنامه بود که در تمام این آثار ردّی از اندیشه دینی و اسلامی ما دیده می‌شود به این ترتیب با نشر آثار یاد شده علاوه بر تاریخ و تمدن کشورمان به نوعی مذهب، آداب مذهبی و سنن دینی و اعتقادی را هم در کشور چین معرفی کردیم، اما اگر بخواهیم یا می‌خواستیم مستقیم به حدیث و قرآن بپردازیم، نمی‌توانیم موفقیت‌ چندانی داشته باشیم. جالب است که برای انتشار این شاهکارهای ادبی، یک ناشر چینی 350 هزار دلار سرمایه‌گذاری کرد، بودجه‌ای که شاید در طول سال به رایزنان ما در مسائل فرهنگی تعلق نمی‌گیرد. اگر از راهش وارد شوی و در چارچوبشان بگنجی و ارتباطات درستی با آنها برقرار کنی، هیچ‌گونه محدودیتی وجود ندارد، ما به‌دلایلی مثل کسری بودجه نتوانستیم از آن زمینه‌های موجود استفاده کنیم.

 
مجموعه‌ای از شاهکارهای ادبی ایران در آنجا به زبان چینی ترجمه و منتشر شد که شامل دیوان حافظ، مثنوی مولوی، گلستان و بوستان سعدی و شاهنامه بود. در تمام این آثار ردّی از اندیشه دینی و اسلامی ما دیده می‌شود، اما اگر بخواهیم به‌طور مستقیم به حدیث و قرآن بپردازیم، موفقیت‌آمیز نخواهد بود.
 
 

بخش خصوصی می‌تواند بازوی تقویت‌کننده سیاست‌های فرهنگی ما باشد

  • موضوع بحث ما دیپلماسی فرهنگی از سوی دولت سیزدهم است، آیا بخش خصوصی در این زمینه نقش و جایگاهی دارد؟

قطعاً می‌توان از ظرفیت بخش خصوصی استفاده گرفت، بخش خصوصی می‌تواند بازوی تقویت‌کننده سیاست‌های فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، دولت از نظر پشتیبانی و بودجه با مشکل و محدودیت مواجه است، بخش خصوصی این محدودیت را ندارد. اگر دولت بتواند زمینه ارتباط بین بخش خصوصی با دیپلماسی فرهنگی را فراهم کند، به‌طور قطع نتایجی به‌مراتب بهتر از وضعیت فعلی خواهیم داشت.

مردم و مسئولان ما شناخت کافی از چین ندارند

* یکی از مواردی که برخی کارشناسان مطرح می‌کنند،‌ عدم اشراف برخی رایزنان نسبت به حوزه محل مأموریت‌شان است، برای رفع چنین اشکالی پیشنهاد شما چیست؟

از انتخاب رایزنان نمی‌خواهم انتقادی داشته باشم، اما باید عرض کنم حداقل درباره کشوری مثل چین باید دقت نظر داشت. این کشور، سرزمینی خاص است و تا چین را نشناسی، نمی‌توانی به اهدافت برسی. آنها سیاستی با عنوان «شناخت دنیا توسط چین و شناساندن چین به جهانیان» پیش گرفتند، درست است که درباره‌ چین زیاد سخن می‌گوییم، اما شناخت درست و دقیقی در کشور ما از سیاست و فرهنگ چین وجود ندارد. اگر بخواهیم در آنجا موفق عمل کنیم و از استقبال دولت چین بهره‌مند شویم،‌ باید آنجا را دقیق شناخت، به‌هرحال شریک اول سیاسی و اقتصادی ما چین است، اما مردم ما درباره این کشور هیچ شناختی ندارند، آنچه را هم که می‌دانند، تحت تأثیر تبلیغ منفی غرب است. در حالی که مسائل مثبت زیادی در این کشور وجود دارد که نه غرب آنها را بیان کرده است و نه در مملکت ما درباره آنها کار شده است.

25 مرکز ایران‌شناسی در چین وجود دارد

در چین بیش از 25 مرکز ایران‌شناسی وجود دارد، با اینکه ایران نسبت به چین بسیار کوچک‌تر است و از لحاظ جمعیتی بسیار در رده‌ پایین‌تری قرار داریم،‌ برای اینکه بتوانند درست در اینجا عمل کنند، این مقدار مرکز درست کردند، ما در ایران نداریم و یا یکی دو مرکز است که آن هم خیلی فعال نیستند. یکی از سفرایی که خیلی خوب در آنجا عمل کرد، فردی است که یک سال درباره چین تحقیق کرد و خیلی راحت توانست ارتباط خود را برقرار کند، کنار آن، سفرا و رایزنانی داشتیم که به‌دلیل عدم شناخت این سرزمین، توفیقات خوبی کسب نکردند.

توسعه روابط مناسبی در زمینه‌ مسائل فرهنگی با چین نداشتیم

* برخی کشورها با استفاده از فیلم و سریال در راستای شناساندن فرهنگ و تمدن و علمشان به سایر کشورها اقدام می‌کنند، آیا ایران چنین برنامه‌ای داشته است؟ در حوزه مأموریتی خودتان چنین برنامه‌ای داشتید؟

اتفاقاً یکی از امتیازات جمهوری اسلامی ایران، موضوع تولیدات سینمایی است، در چین نسبت به سینمای ایران تا حدودی شناخت است، شاید بیش از 50 فیلم ما را زیرنویس کردند و در بازارشان تکثیر کردند، برخی از فیلم‌های ما در شبکه‌های مختلف تلویزیونی پخش شده است، در این زمینه هم خوب نتوانستیم اقدام کنیم، اولاً اینکه هیچ محصول مشترکی نداریم، با اینکه زمینه وجود دارد، سوژه‌های مشترکی که هم مورد علاقه ما و هم مورد علاقه چینی‌ها باشد، وجود دارد، دو سه مورد هم صحبت شده بود و حتی به امضای قرارداد هم رسیده بود، عنوان یکی از این تولیدات، «سفیر» بود. این اثر خیلی می‌توانست در شناساندن ایران به چین و به‌دنبال آن، توسعه روابط مؤثر باشد، اما عملاً به نتیجه نرسید، سه چهار مورد هم سلسله‌ مستندهایی از چین تهیه و در تلویزیون ایران پخش شد؛ اما اینها کافی نیست.

درباره ایران هم در چین مستندهایی پخش شده است. با توجه به توسعه مناسباتی که در زمینه‌های اقتصادیو سیاسی داریم، هم‌پای آن، در زمینه مسائل فرهنگی، توسعه روابط نداشتیم، علی‌رغم اینکه زمینه‌های زیادی وجود دارد و دارای امتیاز مثبتی در این زمینه هستیم، البته در جشنواره‌های آنجا خیلی حضور پررنگی داریم و فیلم‌های برگزیده‌ای در این جشنواره‌ها داریم‌، اما تولید مشترکی که بتواند ذهنیت چینی‌ها نسبت به ایران را مثبت کند، نداشتیم.

هیئتی از صداوسیما به چین آمدند و یک‌هفته‌ای در آنجا بودند، تعدادی از سریال‌های ساخت چین را انتخاب کردند، اما عملاً به مرحله اجرا نرسید. ما قراردادهای متعددی را با چینی‌ها در زمینه‌های مختلف امضا کردیم، اما اجرایی نکردیم، از این جهت آنها از اجرای قرارداد زده شدند.

در ترکیه دولت از بخش خصوصی برای ورود به عرصه‌ سینمایی سایر کشورها حمایت می‌کند، در ایران چنین چیزی وجود ندارد، صداوسیما بقیه بخش‌ها را رقیب خود می‌داند. معتقدم هم چینی‌ها علاقه‌مند به مبادله فیلم با ما هستند و در ایران هم زمینه وجود دارد.

* برخی منتقدان بر این باورند که عدم موفقیت ایران در اجرای سیاست‌های دیپلماسی فرهنگی موازی‌کاری است، نظر شما در این زمینه چیست؟

یک سیاست کلی که مورد قبول همه نهادهای ما باشد تا هماهنگ عمل کنند، نیست، از این جهت موازی‌کاری در کشور ما وجود دارد، هر ارگانی جزیره‌ای عمل می‌کند و حتی حاضر نیست اطلاعات خود را با نهاد دیگر تبادل کند چه برسد به همکاری. این سازمان (فرهنگ و ارتباطات اسلامی) برای تجمیع تمام اینها در یک جا تشکیل شده است، اما هر نهادی راه خودش را رفت. تا هدایت از یک مرکز وجود نداشته باشد، هر گروهی کار خود را می‌کند و گاهی عملکرد همدیگر را خنثی می‌کنند، مثلاً در چین به‌دلیل نوع حکومتی که وجود دارد، عملاً نمی‌توانید مسائل مذهبی را (مستقیم) مطرح کنید. وقتی یک نفر به آنجا می‌رود و به‌صورت مستقیم شروع به تبلیغ می‌کند، عملاً سبب محدودیت روابط می‌شود و مابقی نهادهایی که قصد دارند از طریق فرهنگ و هنر و سینما و... فرهنگ ما را صادر کنند،‌ طرف چینی را حساس می‌کند و مانع سایر فعالیت‌های ما می‌شود.

* نقش فضای مجازی در اجرای سیاست‌های دیپلماسی فرهنگی در کشورهای خارجی و چین چیست؟

چین با سایر کشورها دو تفاوت دارد؛ یکی زبان آنهاست علاوه بر اینکه زبان انگلیسی در آنجا کاربرد چندانی ندارد. اگر تولید محتوا می‌کنیم، باید به‌زبان چینی باشد و چارچوب‌های چین در آنجا رعایت شود.
دوم اینکه فضای مجازی چین مستقل از فضای مجازی جهان است، یعنی هرکسی نمی‌تواند وارد این فضا شود.

ما بایستی محتوای فرهنگی خود را به‌زبان چینی، برای چینی‌ها و درون چین تهیه کنیم تا بتوانیم در آن فضای مجازی که کاربران زیادی دارند، مورد استقبال قرار گیرد، در غیر این صورت هرچه هم تولید کنیم، با توجه به سیاست محدویت‌سازی اینترنتی که در چین وجود دارد، به جایی نمی‌رسیم.

. .

. .

نظر خود را بنویسید.

Copyright © 2022 icro.ir , All rights reserved