رایزن فرهنگی ایران در بوسنی: ملت بوسنی از ادبیات و شعر ایران استقبال میکند/ دربارهی مشاهیر خود یک مستند مناسب نداریم
رایزن فرهنگی ایران در بوسنی میگوید در سینمای ما آثاری وجود دارد که توانمندیها و زیباییهای فرهنگی سرزمین ما را نمایش نمیدهد. باید معرف مفاخر و مشاهیر خود با زبان فیلم به جهانیان باشیم. دربارهی مشاهیر خود یک مستند مناسب نداریم.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به نقل از خبرگزاری تسنیم، کشور بوسنی و هرزگوین با مساحت 51129 کیلومتر مربع از کشورهای شرق اروپا با اکثریت مسلمان شامل شیعه و سنی است. از قرن پانزدهم تا بیستم و تا قبل از جنگ جهانی اول، بوسنی و هرزگوین بخشی از امپراطوری عثمانی بود؛ بعد از جنگ جهانی اول، این سرزمین بخشی از کشور پادشاهی یوگسلاوی شد. جنگ جهانی دوم برای بوسنی یادآور جنگهای چریکی و مقاومت در برابر فاشیسم بود و جنگ جهانی دوم که تمام شد، اینبار بوسنی و هرزگوین یکی از 6 جمهوری منطقه بالکان یعنی صربستان، اسلوونی، کرواسی، مقدونیه، مونتهنگرو و بوسنی و هرزگوین به شمار آمد که جمهوری فدرالیته یوگسلاوی را تشکیل میدادند.
این کشور، در زمستان 1370 ش، پس از فروپاشی کشور یوگسلاوی سابق، اعلام استقلال کرد، اما با مخالفت و تهاجم صربها و کرواتها با انگیزه سرکوب مسلمانان و تجزیه بوسنی، مسلمانان این کشور، به مدت 4 سال مورد نسلکشی قرار گرفتند. در طول این جنگ که منجر به بزرگترین کشتار تاریخی افراد غیر نظامی و نسلکشی غیرنظامیان بعد از جنگ جهانی دوم شد، هزاران نفر از مردم بیدفاع کشته و بیخانمان شدند و بسیاری از زنان و کودکان مورد شکنجه، تعرض و آزار جنسی واقع شدند. این نبرد سبب کشته شدن 11 هزار و 541 نفر شد که 1601 نفر از آنها زنان و کودکان بودند. جمهوری اسلامی ایران نیز دست به حمایت همهجانبهی اقتصادی، سیاسی و نظامی زد و حماسهای در این سرزمین آفرید که تاکنون در ذهن مردمان آنجا باقی مانده است. پس از پایان جنگ، ایران به تقویت پایههای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی خود در بوسنی پرداخت و در این راستا روابط دو جانبهی خوبی را شکل داد.
آنچه در روابط بین دو کشور نقش مؤثری دارد، تلاقی فرهنگی بوسنی با ایران است. در این باره با محمدحسین انصاری رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بوسنی و هرزگوین به گفتوگو نشستیم. مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
وی معتقد است با توجه به نفوذ فرهنگی ایران در کشورهای حوزهی بالکان، باید فیلمها و مستندهایی تولید شود تا معرف زیباییها و توانمندیهای کشورمان در این حوزه باشد. اکنون تولیداتی در سینما داریم که گویای فرهنگ کشورمان نیست بلکه گاهی در تضاد با آنها قرار دارد. اکران چنین آثاری در خارج از کشور هیچگاه نمیتواند فرهنگ حقیقی سرزمین ما را به سایر ملتها انتقال دهد. سینمای مستند ما سینمای با قوتی است و آثار خوبی در این زمینه تولید میشود. ما باید تولیدات خود را تقویت کنیم. دربارهی مشاهیر خود همچنان یک مستند مناسب نداریم.
* اهمیت دیپلماسی فرهنگی در حوزه بالکان را توضیح میدهید؟
دیپلماسی فرهنگی یکی از ستونهای اصلی دیپلماسی است، خصوصاً در منطقهی بالکان که با برخی از کشورهای آن رابطهی سیاسی خوبی داریم. همینطور سابقهی تمدنی ما در اینجا بسیار پررنگ است. در کشورهای این منطقه، بوسنی شرایط ویژهای دارد، به جهت آنکه درصد بالایی از کشورهای بالکان مسلمان هستند، هرچند مسیحیان ارتدوکس دارای تراکم هستند. این امر ظرفیتی را ایجاد میکند تا ما بتوانیم در این کشورها حضور فرهنگی داشته باشیم.
900 سال سابقه اشتراک فرهنگی با بالکان داریم
علاوه بر مسلمانانی که در بوسنی حضور دارند، ما سابقهی ادبی و تاریخی خوبی در آنجا داریم. از قدیم ادبیاتمان از این منطقه سخن گفته است؛ واژهی «سقلابیان» در ادبیاتمان برای مردم اسلاو به کار رفته است که شامل مردم بوسنی و هرزگوین هم میشود؛ در شاهنامهی فردوسی حدود 21 بار به این واژه اشاره شده است. نظامی گنجوی در هفتپیکر خود داستانی را به مردم این منطقه اختصاص میدهد؛ لذا از حدود 900 یا 1000 سال قبل، نشانههای فرهنگی و ارتباطات فرهنگی بین دو سرزمین ایران و بالکان را داریم. مقداری جلوتر بیاییم، با حضور عثمانیها در این منطقه، ظرفیت بسیار ویژهای برای ما در اینجا ایجاد شد.
از مولویخوانی تا 600 نسخه خطی آثار ایران در کتابخانه بوسنی
آثار ادبی بسیاری از بزرگان و مشاهیر ادبیمان در بوسنی ترجمه شده و بین مردم رواج یافته است. شناخت بسیار خوبی نسبت به مشاهیر ادبی ما در اینجا وجود دارد. مولوی بسیار شناخته شده است. مولویخوانیهایی در این سرزمین وجود دارد که مردم در آن مثنوی میخوانند و به تفسیر آن میپردازند. این مراسم با استقبال خوبی از سوی مخاطبان بوسنی مواجه میشود. شناخت خوبی نسبت به حافظ وجود دارد. آثار بسیاری از عطار نیشابوری از سالها قبل در بوسنی ترجمه شده است؛ از این جهت ادبیات و فرهنگ ما در اینجا ریشهدار است. حافظهی تاریخی بوسنی کتابخانهی «غازی خسروبیگ» است که عمدهی نسخ خطی کشور در آنجا نگهداری میشود؛ حدود 2 هزار نسخهی خطی از زبانهای ترکی، عربی و فارسی و بوسنیایی در آنجا وجود دارد که بیش از 600 نسخهی خطی از زبان فارسی در این کتابخانه نگهداری میشود؛ تمام اینها نشانههایی مبنی بر این است که یک سابقهی تاریخی طولانی در کشور بوسنی داریم. همچنین تکایای بسیاری در اینجا وجود دارد که به بحثهای آیینی و مذهبی و ادبی میپردازند.
* ما شاهد نقطه عطفی در تقویت ارتباط بین کشورمان با بوسنی هستیم که همان نبرد خونین بوسنی است. لطفاً در این باره مقداری توضیح دهید.
حدود 30 سال قبل با شروع جنگ بوسنی، جمهوری اسلامی ایران حضور مثبتی در اینجا داشت و کمکهای بسیار زیادی را به مردم بوسنی ارائه کرد. این امر به یادگار در ذهن مردم این کشور بهویژه نسل بزرگتر این سرزمین باقی گذاشته است. پس از آن، با حضور فرهنگی که در اینجا داشتیم و با تأسیس رایزنی فرهنگی و سایر نهادها، فعالیتهای فرهنگی متعددی انجام شد. در این مدت سعی شده تصویر مثبتی از جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر واقعیت، در این کشور انعکاس یابد.
* با توجه به رویکرد فرهنگی سازمان ارتباطات در راستای دیپلماسی فرهنگی و یا مراودات فرهنگی و بینالادیانی، شما چه مأموریتهای جدیدی برای خود فرض کردید تا بتوانید در بوسنی حضور قویتری داشته باشید؟
دیپلماسی فرهنگی را در ادبیات روابط بینالملل سه دسته میکنند: ارتباطات رسمی دولت با دولت؛ ارتباطات دولت با مردم و ارتباطات مردم با مردم. رایزنی فرهنگی به عنوان متولی اصلی سیاست خارجی در حوزه فرهنگ است. رایزنیها ارتباطات رسمی را پیگیری میکنند. ما از طریق اجرای برنامههای فرهنگی، بخش دوم روابط بینالملل را که درباره ارتباط دولت با ملتهاست، پوشش میدهیم. رویکردهای جدید سازمان روی حوزه ارتباط مردم با مردم متمرکز است.
از دیگر سو با توجه به رویکرد تحولی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که در دورهی مدیریت جدید، بحث صادرات فرهنگی است، به بحث ایجاد ارتباطات بخش خصوصی دو کشور که ارتباط مردم با مردم است اختصاص دارد. ما هم سعی کردیم در این حوزه فعالیت داشته باشیم.
رویکرد کلی رایزنی فرهنگیمان، تمرکز بر نسل نوی جامعهی بوسنی و هرزگوین است. همانطور که اشاره کردم، نسل بزرگتر جامعه به واسطهی جنگ بوسنی و یاری ایران، تصویر مثبتی از ایران و ملت ایران دارد، اما نسل نو مطابق با تمام تحولات جهانی، شاید آن حافظهی تاریخی را نداشته باشد. ما وظیفهی خودمان میدانیم و سعی میکنیم تصویری از فرهنگ و سابقهی فرهنگی کشورمان به آنها بدهیم. در بحث رویکردهای ارتباطات رسمی بین دو کشور تلاش داریم تا زمینههای همکاریهای دانشگاهی را بیش از پیش با کشور بوسنی برقرار کنیم.
کرسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه سارایوو برقرار است
* درباره ارتباطات فرهنگی و ادبی و هنری دو کشور سخن گفتید. پیشینه این ماجرا و اقدامات کشورمان در بوسنی به چه صورت است؟
این نکته مهم است که ما قدیمیترین کرسی ادبیات و زبان فارسی در بالکان را در سارایوو داریم. سال 1949 با تأسیس دانشگاه سارایوو کرسی زبان و ادبیات فارسی در این دانشگاه تأسیس میشود و در تمام این سالها کار این کرسی تداوم داشته است. اکنون هم با حضور سه استاد تماموقت و یک استاد اعزامی از ایران، با حدود 15 دانشجو در مقاطع مختلف تحصیلی از لیسانس تا دکترا این کرسی فعال است. از این جهت این امر ظرفیت ویژهای را برای ارتباط با دانشگاه سارایوو ایجاد کرده است. همچنین در صدد تقویت ارتباطات بین دانشگاههای هنری دو کشور و دانشگاههای بخش خصوصی هستیم. متنهای تفاهمنامه بین این دانشگاهها آماده شده است و پیگیریم تا به نتیجه برسد. در شرایط فعلی تنها دانشگاه تهران با دانشگاه سارایوو تفاهمنامهی فعال فرهنگی را دارد و سعیمان در تقویت این ارتباطات است.
همچنین سند تفاهمنامه بین کتابخانههای دو کشور را پیگیر هستیم تا به نتیجه برسانیم. در حوزهی چاپ و نشر فعالیتهای متعددی داشتیم. در سالهای اخیر توانستیم تعدادی از کتب را ترجمه و با مشارکت ناشران بومی منتشر کنیم. کتاب «پله پله تا ملاقات خدا» نوشته عبدالحسین زرینکوب، کتاب «من او» نوشته رضا امیرخانی به عنوان رمان معاصر، کتاب «قصههای مجید» و کتابهایی در حوزهی آموزش زبان فارسی با همکاری کرسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سارایوو تألیف و منتشر شد که به عنوان منابع درسی این دانشگاه مورد استفاده قرار میگیرد. سعی میکنیم سال آینده کتابی از نظامی گنجوی منتشر کنیم. آثار این شاعر بزرگ مثل لیلی و مجنون در اینجا سینه به سینه تداوم داشت.
در حوزهی هفتههای فیلم، برنامههای متعددی را به صورت مجازی و حضوری برگزار کردیم. نگاه اصلیمان در این هفتههای فیلم، حوزه کودک و نوجوان بود. اولین هفته دوستی کودکان دو کشور را در آبان گذشته در سارایوو برگزار کردیم و ذیل این هفته دوستی، هفتهی فیلم کودک و نوجوان ایران را در این منطقه برگزار کردیم که با استقبال خوبی همراه شد. برای اولین بار بود که هفتهی فیلم را با تمرکز بر حوزهی انیمیشن برگزار کردیم. 4 تا از انیمیشنهای روز سینمای ایران مثل «پسر دلفینی» و «لوپتو» و دو اثر دیگر در این هفته به نمایش گذاشته شد. بازخورد بسیار خوبی در رسانههای بوسنی داشتیم. ما توانستیم توانمندیهای کشور خود در حوزهی انیمیشن را در معرض قرار دهیم. پیشبینی شده در ایام ماه رمضان هفتهی فیلمهای ایرانی را در تلویزیونهای بوسنی و هرزگوین داشته باشیم. در حوزهی نمایشگاهی در یک سال گذشته هر ماه یک نمایشگاه را داشتیم؛ از معرفی جاذبههای گردشگری تا معرفی شهرها و حوزههای ادبی و هنری در این نمایشگاهها به نمایش در آمد.
* آیا غیر از کشور ایران سایر کشورها نیز حضور فعالی در عرصهی فرهنگی و هنری بوسنی دارند. ارزیابی شما درباره فعالیتهای فرهنگی ایران نسبت به سایر کشورها چگونه است؟
بله فعالیت دارند؛ به عنوان مثال کشور ترکیه یک حضور تاریخی در بوسنی دارد. پیشینهی آن به زمان حضور عثمانیها در این منطقه بازمیگردد. بسیاری از آداب و رسوم و فرهنگ غذایی تا فرهنگ عمومی و اجتماعی بوسنی، متأثر از فرهنگ ترکی و عثمانی است. همین الان هم مؤسساتی از سوی آنها در حال فعالیت هستند و در حوزه آموزشی و فرهنگی حضور خوبی دارند. البته بسیاری از آثار ادبی ما به واسطهی عثمانیها در بوسنی به اینجا آمده و منتشر شده است، لذا نمیتوان گفت کشوری مثل ترکیه در حکم رقیب فرهنگی ما محسوب میشوند. سایر کشورها مثل کشورهای عربی حضور خوبی در بوسنی دارند. کشورهای غربی از آمریکا گرفته تا کشورهای اروپایی در بوسنی حضور دارند. بوسنی و سارایوو به واسطهی آنکه از ابتدای تاریخ نقش چهار راه فرهنگی را داشت و پل بین غرب و شرق بود، همواره مورد توجه کشورها بود. کشورهای مختلف سعی میکنند حضور فرهنگی خود را در اینجا تثبیت کنند.
* شما به عنوان کارشناس عرصه دیپلماسی فرهنگی، چه خلائی را در زمینه کار فرهنگی در کشورهای مقصد شناسایی کردید؟
خلأیی که میتوانم حس کنم، حوزه رسانه است. به این امر کمتر پرداخته میشود. تولیدات خوبی در کشور داریم که قابلیت عرضه در سطح بینالمللی دارند. دستگاههای فرهنگی ما باید زمینههای این کار را فراهم کنند. نهادهای مرتبط در کشور ما باید بتوانند حق پخش این آثار را در حوزه بینالملل فراهم کنند. علاقهمندی زیادی به حوزه فیلم و سینمای ما وجود دارد.
باید فیلمهایی که معرف فرهنگ ایران است در سایر کشورها اکران کنیم
* موضوع سینمای مقاومت مسئلهای است که در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده است؛ چه در جامعهی ما و چه در سطح بینالملل آنچه که میتواند معرف حقیقت نظام ما باشد، همین سینمای مقاومت و دفاع مقدس و یا هنر مقاومت است. اکنون فیلمهایی در کشور ما اکران میشود که هیچ تناسبی با فرهنگ و آداب و رسوم ما و مذهب ما ندارد و سبب زدگی مردم ما از سینما شده است. آیا نمایش چنین فیلمهایی در خارج از کشور معرف فرهنگ سرزمین ما است؟
قبول دارم که در سینمای ما آثاری وجود دارد که توانمندیهای ایران و نیز زیباییهای فرهنگی و اجتماعی سرزمین ما را نمایش نمیدهند، اما سینمای مستند ما سینمای با قوتی است و آثار خوبی در این زمینه تولید میشود. ما باید تولیدات خود را تقویت کنیم. ما دربارهی مشاهیر خود همچنان یک مستند مناسب نداریم. درباره نظامی گنجوی این ظرفیت وجود دارد. مقداری باید تولیداتمان با حضور بینالمللیمان تطبیق داده شود. این آثار را باید به گونهای تنظیم کنیم و نیز شرایطی را فراهم کنیم تا قابلیت عرضه به سایر کشورها را داشته باشد. در حوزهی مقاومت، تولیدات خوبی داریم. تأکید میکنم زبان خودمان را باید با زبان بینالمللی تطبیق دهیم تا قابلیت اکران در سایر جوامع را داشته باشد.
* چه ساز و کاری برای اعلام نیازمندیهای رایزنان فرهنگی با مسئولان مربوطه وجود دارد؟
ما نیازمندیهای خود را منعکس میکنیم، منتها موضوع پنهانی نیست. این امر باید دغدغهی اصلی دستگاههای فرهنگی کشور باشد. مثلاً برای نظامی گنجوی گفتیم نیاز است مستندی درباره این شخصیت تولید شود. یکی از برنامههای ما، تولید مستند از شعرای پارسیگوی در منطقهی بالکان با محوریت بوسنی است. طرحنامهی آن آماده و برای مرکز گسترش سینمای مستند تجربی ارسال شده است. بنابراین ما انعکاس میدهیم.
منتها یک حرکت کلی در حوزهی دستگاههای متولی باید شکل بگیرد تا بتوانیم مفاخر فرهنگی و دینی خودمان را با زبان فیلم و سینما انتقال دهیم. این امر از ترجمهی کتب مؤثرتر است.
نظر خود را بنویسید.