logo
logo
دیپلماسی فرهنگیِ ترازِ چهل واره ی دوم انقلاب اسلامی
  • 1401/06/21 - 15:42
  • 1223
  • زمان مطالعه : 54 دقیقه

نقش زنان در مصائب محرم بررسی شد

به همت کمیته مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی ایران و اداره ارتباطات فرهنگی بین‌المللی زنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بازنمایی نقش زنان در مصائب محرم بررسی شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، به نقل از ایلنا، نشست «بازنمایی نقش زن در مصائب محرم» با حضور مرضیه حاجی‌پور ساردویی (دبیر اجرایی کمیته مطالعات زنان و مدیر نشست)، عباسعلی رهبر (عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)، لاله افتخاری (نماینده سابق مجلس و دبیرکل اتحادیه جهانی زنان مسلمان)، سیمین حاجی‌پور ساردویی (دبیر علمی کمیته مطالعات زنان)، سعیده باقری‌فرد (رئیس اداره ارتباطات فرهنگی بین‌المللی زنان) و ام فروه نقوی (مسئول مؤسسه لبیک یازهرا (س) لندن و فعال رسانه‌ای از کشور انگلستان) از سوی کمیته مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی ایران و با مشارکت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سالن اندیشگاه کتابخانه ملی از ساعت ۱۷ الی ۱۹برگزار شد. 

اهمیت این آیین که در دو بخش ایرانی و خارجی برگزار شد، این بود که بانوان و آقایان با حضور به عنوان مخاطب و با سخنرانی در قالب سخنران این نشست علمی – مذهبی نشان دادند که حضرت زینب (س) و الگوسازی و فرهنگ‌سازی از این الگوی برجسته برای حضور زن امروز در عرصه عمومی و خصوصی در باور آن‌ها جایگاه ویژه‌ای دارد. به باور آن‌ها، الگوی حضرت زینب (س) و مادر گرامی ایشان، حضرت فاطمه زهرا (س) نه تنها به عنوان مانع در برابر ورود زنان در عرصه‌های مختلف اجتماع عمل نمی‌کنند، بلکه خواهان حضور بیشتر و فعال‌تر زن مسلمان شیعی هستند. شخصیت شجاع حضرت زینب (س)، رهبری و هدایت خاندان بنی‌هاشم در بحران اسارت و راوی بودن ایشان از روایت کربلا و افشای فساد یزید و یزیدیان فصل خطاب مشترک تمام سخنرانان به بیان متفاوت بود. 

استفاده از تکنیک‌های مختلف رسانه‌ای پیش از وقوع حادثه کربلا، نقش مهمی در وقوع آن ایفا کرد

مرضیه حاجی‌پور بحث خود را با طرح پرسشی آغاز کرد و گفت: پرسش اساسی این است که حضرت زینب که او را با خطابه بسیار مشهورشان می‌شناسیم، چگونه توانستند در عصر بی‌رسانه، صدای قدرتمندی شوند که حتی تاکنون خواندن و تعمق در خطابه‌های فصیح و بلیغ ایشان موجب شگفتی، پرسش و حتی اشک ریختن بر این واقعه شود؟ 

سال ۶۱ هجری قمری، امام حسین (ع) و یارانشان در کربلا به شهادت می‌رسند. دورانی که تصور بر این است که رسانه فاقد معنا بوده و هنوز اثری از تکنیک‌های رسانه‌ای وجود نداشته است، اما نگاهی به قبل، حین و بعد از این حادثه نمایانگر چیزی جز آنچه است که می‌پنداریم. برای وقوع چنین جنایتی، آماده‌سازی افکار عمومی دارای اهمیت است. حاکمان آن دوران با تکیه بر شیوه‌های رسانه‌ای همچون عملیات روانی و شایعه‌سازی سعی در اقناع افکار عمومی برای همراهی مردم با برنامه‌های‌شان داشتند و از همین روی مردم کوفه به یکباره، تغییر رویکرد داده، از همراهی با امام (ع) منصرف می‌شوند. آن‌ها که خود حسین بن علی (ع) را دعوت کرده بودند، تحت تأثیر القائات آن زمان، رفتاری مغایر با آنچه تعهد کرده بودند، اتخاذ کردند. 

وی ادامه داد: عملیات روانی گسترده دستگاه حاکم و القای دروغ در پوشش واقعیت، افکار عمومی آن دوران را برای همراهی در جنگ علیه خاندان رسالت، اقناع و متقاعد کرد. پنهان‌سازی بخشی از واقعیت و استفاده از تکنیک دروغ بزرگ توسط دستگاه حاکم، باعث شد تا بعد از حادثه عاشورا بسیاری ندانند آن کسی که یزید و ابن زیاد از او به عنوان خارجی یاد کردند و به قتل رساندند، نوه رسول خدا (ص) بوده است. آن‌ها با تکنیک برچسب‌زنی و عنوان‌سازی مردم را متقاعد کردند علیه کسی وارد جنگ شوند که در برابر حکومت خروج کرده است و «قیام علیه ظلم» را به «خروج علیه خلیفه» تغییر عنوان دادند. بنابراین، استفاده از تکنیک‌های مختلف رسانه‌ای پیش از وقوع حادثه کربلا، نقش مهمی در وقوع آن ایفا کرد. 

 حاجی‌پور گفت: حین حادثه عاشورا تک تک رفتارهای امام حسین (ع) و یارانشان کارکرد رسانه‌ای خاص خود را داشته است. از نماز ظهر عاشورا در میان جنگ تا توبه حر و رفتار ابوالفضل العباس و …. همگی حاوی پیام رسانه‌ای به مخاطب است. 

وی با اشاره به نقش حضرت رسانه‌ای حضرت زینب پس از واقعه عاشورا گفت: اما نکته مهم رفتار و نقش رسانه‌ای حضرت زینب کبری (س) پس از عاشورا است. نقش رسانه‌ای ایشان در این مقطع تاریخی بر کسی پوشیده نیست. او است که پیام عاشورا را در محیطی که دستگاه حاکم با القای دروغ و انگاره‌سازی‌های مختلف علیه امام حسین (ع) وارد عمل شده است، به گوش افکار عمومی می‌رساند و با خطبه‌های تاریخی خود و رفتار توأم با صبر و وقار به گوش دنیا می‌رساند آنچه به آن‌ها گفته شده دروغ بوده و آن کس که در دشت کربلا به شهادت رسیده، امام حسین (ع) بوده و آنجا است که مردم متوجه می‌شوند چه روی داده و آن کس که علیه‌اش وارد جنگ شدند، نوه رسول گرامی اسلام بوده است. 

وی ادامه داد: زینب کبری (س) با افشاگری خود انگاره‌سازی و دستکاری واقعیت توسط دستگاه حاکم را ناکارآمد می‌کند. حضرت زینب (س) توانست تمام عمق فاجعه دشت کربلا را به گوش همگان برساند. 

حاجی‌پور خاطرنشان کرد: بانوی گرامی کربلا پس از حادثه، با ایفای نقش رسانه‌ای خود امکان هرگونه دستکاری یا رمزگشایی اشتباه را از مخاطب سلب و او را با حجمی از اطلاعات مواجه می‌کند تا چرایی و اهداف قیام حضرت اباعبدالله در برابر ظلم را برای همیشه تاریخ زنده نگه دارد که اگر ایشان و خطبه‌های‌شان نبودند، دروغ‌پردازی دستگاه، جور حادثه را به گونه‌ای دیگر پیش می‌برد. این نقش‌آفرینی رسانه‌ای قدرتمند ایشان بود که توانست افکار عمومی را آگاه و تمام فضاسازی‌های شکل گرفته را بی‌اثر کند. آنچه به عنوان کارکرد رسانه‌ای آن دوران توسط حاکمیت صورت گرفته بود، سرکوب افکار از طریق حذف حقایق بود. آن‌ها گاه بخشی از حقیقت را حذف و گاه بخشی غیرواقعی به آن اضافه می‌کردند و دست به تخریب می‌زدند. آن‌ها با برچسب زدن (خروج علیه خلیفه) به ایجاد حوزه معنایی منفی برای سرکوب موضوع و فرد مورد نظر، می‌پرداختند. زینب (س) در عصر تحریف و دروغ و نیرنگ، توانست با ایفای نقش دقیق و به هنگام خود پیام واقعی کربلا و آنچه رخ داده بود را به گوش افکار عمومی برساند و تمام تکنیک‌های رسانه‌ای حاکمان دوران‌شان را خنثی و پیام واقعی کربلا را برای همیشه در تاریخ زنده نگه دارند. 

 عباسعلی رهبر: نگاه فراجنسیتی نسبت به تحول و تغییر و انقلاب اجتماعی در دوران عاشورا عینیت بیشتری پیدا می‌کند و در امر عاشورا مشخصاً و به طور خاص خود را نشان می‌دهد

 عباسعلی رهبر با اشاره به جایگاه و منزلت زن در آنچه که در امر عاشورا اتفاق افتاد، گفت: کلمه امر که استفاده می‌کنیم، بنابر نگاه شناختی و نگاه‌هایی که در بحث‌های علوم شناختی مورد توجه قرار می‌دهیم، به معنای فضای جامعی است که زبان به عنوان Language و نه به عنوان Speech، فهم خود را و شرایط مناسب را برای ایده‌پردازی فراهم می‌کند و این ایده‌پردازی با نگاه شناختی دارای یک منبع مناسب برای معنابخشی است. از این جهت بحث امر عاشورا از صدر اسلام این موضوع مورد توجه قرار می‌گیرد تا به نقطه‌ای می‌رسد که در نکات اولیه هست، در روز دهم محرم و بعد شروع به تکمیل و استکمال می‌شود تا جریانی که حضرت زینب (س) و حضرت امام سجاد (ع) بعد از عاشورا رقم می‌زنند. این نقطه و شروع زبانی و تداوم امر عاشورا تا منصه ظهور، در واقع، ظهور حضرت حجت (عج)، ادامه دارد. 

وی ادامه داد: با وجود اینکه ما دارای یک امام حاضر هستیم نه یک امام غایب. امامی که الان داریم صحبت می‌کنیم، در حیطه امر عاشورا مورد توجه قرار می‌گیرد؛ امامی است که حاضر است. هر چند تاریخچه عاشورا، قبل از بعثت نبوی هم در فضاهای انسانی وجود داشته است. اما در ظاهر در یک منصه‌ای در تقابل عینی، نه ذهنی، بین حق و باطل، بین انسان به عنوان حیوان ناطق و انسان به عنوان حی متأله قرار می‌گیرد. در این دو گونه، دائم بشر در حال تکاپو و مبارزه بود و در جاهایی جنسیت بر این امر غالب می‌شد. تا قبل از عصر نبوی، جنس مبارزه، جنس مردانه می‌شد. در زمان عصر نبوی و بعثت، یک اتفاق بسیار مهمی در فضای معناگرایی بشر رخ می‌دهد و این است که نوع نگاه به جنسیت تغییر پیدا می‌کند و آن ملاک و مبنا، حیات طیبه‌ای می‌شود که فراتر از امر جنسیت است و با تقسیم زن و مرد شروع نمی‌شود. در واقع، دیگر با جنس اول، جنس دوم شروع نمی‌شود. آنجا است که شخصیت و منزلت حقیقی زن تبلور پیدا می‌کند. 

رهبر با اشاره به بحث منزلت زن پیش از عصر نبوی گفت: قبل از عصر نبوی ما بحث منزلت و شخصیت زن را در افراد و مصادیق خاصی ملاحظه می‌کردیم، به گونه‌ای که آن‌ها برای تمام ابنای بشر الگو می‌شوند. مثلاً در رابطه با همسر فرعون، عین نص قرآن هست که خداوند درباره این زن مثالی می‌زند که همسر فرعون الگویی برای انسانیت است. 

وی سپس با ایجاد ارتباط میان این نگاه فراجنسیتی و عاشورا توضیح می‌دهد: این نوع نگرش به جنسیت و نوع نگاه فراجنسیتی نسبت به تحول و تغییر و انقلاب اجتماعی در دوران عاشورا عینیت بیشتری پیدا می‌کند و در امر عاشورا مشخصاً و به طور خاص خود را نشان می‌دهد. این همان نقشی است که امام حاضر، امام معصوم، امام متصل به وحی دارد، همان نقش را حضرت زینب (س) بدون کم و کاست ادامه می‌دهند و یک سنخیتی بین امام معصوم و حضرت زینب صورت می‌گیرد. 

رهبر گفت: به نظر من، اوج منزلت و اثرگذاری بانوان کربلا در همین فضای عاشورا و امر عاشورا قابل گفتن است. خیلی جالب است وقتی که بدن‌ها در عصر عاشورا رها می‌شود و چند روزی می‌ماند آن قبیله بنی اسدی که می‌خواهد این کار را انجام بدهد، مردان‌شان می‌ترسند. از طرف زنان‌شان دچار توبیخ می‌شوند و یک امر زنانه فراجنسیتی آن‌ها را تشویق به دفن بدن‌ها می‌کند. حتی در مقابل آن فضایی که عاطفه دختر یا همسر یزید نوع اعتراضی که صورت می‌گیرد، فراتر از یک نگاه جنسیتی است که باید انجام شود. لذا اعتقاد دارم، اگر بخواهیم بحث زن و نقش بانوان را در فضای امر عاشورا با یک نگاه شناختی و یک رویکرد معرفتی تبیین کنیم، یک نقش مثال زدنی و یک نقشی است که اگر امام حسین (ع) و معصوم اصیل علت محدثه برای عاشورا و احیای دین می‌شود، حضرت زینب و بانوانی که در کنار ایشان بودند، علت مبقیه برای احیای دین می‌شوند. 

ایشان ادامه داد: لذا این هم‌آوردی علت محدثه که شروع‌کننده امر عاشورا و احیا است در کنار امر مبقیه که عامل بقا و استمرار حیات نبوی است، نشان می‌دهد امر دین، امر احیا، امر انسانیت و ارزش انسانیت یک موضوعی است که نمی‌شود گفت خانم‌ها نقش داشتند یا آقایان. نقش مهم و اصیل زن را در جامعه ظلمت‌زده و جامعه‌ای که اسیر تعصبات دینی است و به عبارتی، اسیر خطاهای شناختی است، آنجا آن بانو است که می‌آید و با قدرت، با اقتدار و با استدلال فضا را برای ایجاد یک فهم درست و عمیق در جامعه ایجاد می‌کند. حتی در فضای فقه سیاسی ما هم عبارتی که «مرد از دامن زن به معراج می‌رود»، هر چند ممکن است ما خیلی ساده از آن بگذریم، اما واقعیتی است که نشان می‌دهد منبع رشد، منبع حرکت و منبع تحول در هر جامعه‌ای در واقع زنان جامعه هستند که می‌توانند فضا را برای پیشرفت و رشد ایجاد کنند. 

رهبر: علت محدثه امر انسانی و امر دینی، امام حسین (ع) و یاران‌شان و علت بقا و استمرار حرکت، حضرت زینب (س) و بانوان همراه بودند

سپس رهبر گفت: این مقدمه‌ای بود که به بحث بسیار خوب و مبنایی وارد شوم که همکاران محترم انتخاب کردند و کمتر هم به آن پرداخته شده است. همیشه به یک فضای شور حسینی در قالب یک نگاه مردانه‌ای پرداخته شده است که از آن، شعور حسینی که در واقع فضای زنانه بتواند در آن کمک کند و نداهایی را به عنوان هم‌افزایی این انسانیت که در آورده شکاف‌هایی که متناسب با زن یا مرد هست را پوشش بدهد، بلکه اهمیت جدی پیدا می‌کند. سؤالی که اینجا مطرح می‌شود، این است که قبول اینکه علت محدثه و ایجادکننده احیای امر انسانی و امر دینی، امام حسین (ع) و یاران‌شان بودند و علت بقا و استمرار این حرکت، زنان و بانوان با روشنگری حضرت زینب (س) بودند، ناشی از چیست؟ ما در واقع این معلول را قبول داریم، اما چه عواملی و چه عاملی به طور خاص یک زن را در مقام عصمت قرار می‌دهد؟ البته منظور عصمت غارنشینی و عصمت زهدپروری و زهدنشینی نیست، بلکه عصمتی است که جامعه را به معصومیت سوق می‌دهد، عصمتی که جامعه را به رفتار و سبک زندگی معصومانه حرکت می‌دهد. این نقش خیلی مهمی است. یک وقت شما کارهایی انجام می‌دهید غیر از اینکه شما خودتان دارید این فضا را برای شخص خودتان احیا می‌کنید، کل جامعه و فضا را نه برای یک زمان معین، مثلاً ۶۰ هجری، برای شصت‌ها هجری که تا ابد این اتفاق می‌افتد. خب، این عجیب هست. این نگاه و این فضا است که ما وارد می‌شویم. 

وی با اشاره به اینکه می‌توان عوامل متعدد و متنوعی را ذکر کرد، گفت: چرا حضرت زینب (س)، حضرت زینب شد و آیا این امکان وجود دارد که برای مردان و زنان جامعه ایران ما، برای کسانی که دغدغه‌ای دارند که از جهالت عقلی و ضلالت اخلاقی دور شوند این دو عنصر بسیار مهم در فهم عاشورا و در فهم اربعین همین دو نکته است که «ضلالت اخلاقی» و گمراهی‌هایی که نظام اخلاقی برای بشر ایجاد می‌کند، از یک طرف و «جهل‌های مقدس‌نما»، از طرف دیگر، جهل‌هایی که به ظاهر از درون دین و درون فطرت درمی‌آید، در حالی که با فطرت و دین منافات دارد. با این نگاه رفع ضلالت اخلاقی و جهالتی که عقلی وجود دارد، چگونه می‌شود در راه حضرت زینب (س) جدا از جنسیت قدم برداشت. همانگونه که ما داریم حضرت زهرا (س) به عنوان حجت برای ائمه هستند، یعنی این یک نفر در مقابل ۱۳ نفر می‌آید و خود را ظهور و بروز می‌دهد. آن‌ها برای همه جهان می‌شوند و ایشان خاص الخاص و حجت برای همه می‌شوند. این مقام و منزلت زن در فهم معرفت دینی و در واقع، معارف الهیاتی ما است که می‌تواند خودش را به خوبی نشان بدهد. 

رهبر اهمیت این موضوع را در یک مثلث عقل، عرف و شرع می‌داند و می‌گوید: این مثلث می‌تواند زندگی ما و راه‌های سبک زندگی ما را شکل دهد که میزان و معیار ما و خط‌های سبز و قرمز ما بر اساس عقل، عرف یا شرع است. البته عرفی که در واقع، مقبول فضای حقوقی و اجتماعی روشنگران و اندیشمندان است. این عرف مقبول در تعارض با شرع و در تعارض با عقل قرار نمی‌گیرد. من، هسته مرکزی را بر عقلانیت دیدم و سعی می‌کنم آن قوه عقلانی حضرت زینب (س) که امکان حصول آن فضا را برای ما ایجاد می‌کند و ما می‌توانیم در یک جایی عاقل باشیم، در یک جایی عقیل باشیم و در جای دیگر عقیله باشیم. 

وی ادامه داد: با نگاه به سمت و سوی عقلانیت و نگاه عقلی به نظر می‌رسد که حضرت زینب الگوی بسیار مؤثر و مناسب برای دستیابی به این تغییر و تحول و همان حیات طیبه‌ای هستند که ما دنبال آن هستیم. این حیات طیبه‌ای که در واقع فارغ از مذکر و مؤنث است، بر اثر ایمان خالص و شفاف است؛ ایمانی که از مسیر ولایت به معنای حقیقی خود می‌گذرد و تا رسالت می‌رسد. بر مبنای این نگاه معرفتی نسبت به عقل و شرع و عرف به نظر می‌رسد، رسیدن به مقام عصمت زینبی، در مقامی که سه مؤلفه معرفتی در آن حاصل شده باشد، برای ما امکان‌پذیر است. آن سه مؤلفه عبارتند از: توجیه، صدق و باور. یعنی اگر بخواهیم در مسیر تحول اجتماعی و در مسیر تحولات درونی و بیرونی قدم برداریم، نیاز به یک عنصر معرفتی داریم که این عنصر معرفتی بر مبنای صداقت و صادق بودن گزاره‌ها، از یک طرف، و بر مبنای توجیهات، دلایل و استدلال‌های منطقی و نه مسایل شخصی و ذهنی دور از منطق، از طرف دیگر، خود را نشان می‌دهد. نکته بسیار مهم این است که چقدر باور به این موضوع هست. باور را اینطور تعریف می‌کنیم که «باور که» با «باور به» تفاوت دارد. آنچه معیار و مبنای ما است و حتی حرکت انقلاب اسلامی بر آن مبنا صورت گرفت. من باور دارم که (حالا) یک گزاره «اسلام می‌تواند بن‌بست‌ها را بشکند»، باور دارم که «تحجر جاودانه روشنفکرنما مبنای زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد». این «باور که» با آن «باور به» کاملاً متفاوت است. جنس «باور به» امروز انقلابی هستند، فردا نیستند. فردا ممکن است یک جور دیگر باشند. اما جنس «باور که»، جنسی هست که زمین و آسمان هم کنار بروند، تمام اهل کوفه و اهل شام بر علیه امام حسین (ع) بیایند، حضرت زینب آنجا ایستاده، نه تنها ایستاده، حتی ادامه هم خواهند داد. لذا عنصر معرفتی حضرت زینب (س) و جمیع بانوانی که در آن مجموعه هستند، مبنای ما را شکل می‌دهد که ببینیم آن عقلانیتی که در حضرت زینب (س) ممسک شده، این امکان را برای ما ایجاد می‌کند تا بتوانیم الگویی را از حضرت زینب (س) فارغ از نگاه‌های جنسیتی بگیریم، کجا هست. 

رهبر گفت: یکی از بندهای بسیار مهم در نگاه‌های شناختی، بحث ارزش است. ما از بحث ارزش، تولید ارزش، توزیع ارزش و هموار بودن ارزش صحبت می‌کنیم، یک تعریف ساده و اولیه از ارزش به ذهن ما ورود پیدا می‌کند و آن نسبت کارکرد به هزینه است. چقدر در مقابل کارکردی که قرار است ایجاد شود و نفعی که قرار است ایجاد شود، ما باید هزینه پرداخت کنیم. این هزینه و کارکرد هم در عالم مادی خود را نشان می‌دهد و هم به طور خاص در عالم معنا. در عالم معنا، اگر معیار بر مبنای عبودیت و بندگی باشد، هیچ هزینه‌ای در مقابل این کارکرد قابل قیاس نیست. چون یک افق و یک نگاه دیگری هست. لذا وقتی ما از ارزش صحبت می‌کنیم، به دنبال داشتن حال خوب هستیم. به دنبال داشتن یک حس خوب هستیم. 

او با برشمردن معیار ارزش، گفت: در این ارزش‌ها در کنار ارزش فرهنگی، اقتصادی و در کنار ارزش‌های اخلاقی، ارزش عقلانی مهم است. به نظر من، آنچه معیار است و آنچه که حضرت زینب (س) را در فضای احیای امر عاشورا متعالی کرد و توانست به عنوان یک مبنا مطرح کند، «تمسک و توسل ایشان به عقلانیت» بود. این عقلانیت، عقلانیتی خودبنیاد نیست. منظور از عقلانیت، عقلانیت متعالی‌محور در مقابل عقلانیت ترقی‌محور است. در عقلانیت متعالی‌محور، عدل و ایمان و عقل در یک مثلث قرار می‌گیرند و جمع عدل و ایمان و عقل، عقلانیت تعالی محور را برای ما توصیف و توضیح می‌دهد، زیرا آنچه در اتفاق امر عاشورا اتفاق می‌افتد، امر صد در صد انسانی است، یک امر کاملاً قابل حس است. در غالب معجزه و نمی‌توان این موضوع را دید. در بند بند واقعه عاشورا و در فضاهای مختلف یک امر اجتماعی و یک امر انسانی را می‌بینید که در تجربه‌های دیگر بشر هم بوده اما آنچه که این تجربه بشری و این امر انسانی و اجتماعی را جلا می‌بخشد، به نظر می‌رسد، عقلانیت تعالی‌محور است. مبنای عقلانیت تعالی‌محور در دو نکته است. یکی از آن‌ها در سوره یوسف، آیه ۱۰۸ است. عقلانیت تعالی‌محور است که فضاهای اجتماعی و تحولات اجتماعی و انقلاب‌ها و بنیادی را ایجاد می‌کند، این است که می‌فرماید: قلْ هٰذه سبیلی أدْعو إلی اللّه ۚ علیٰ بصیرةٍ أنا ومن اتّبعنی ۖ وسبْحان اللّه وما أنا من الْمشْرکین. چند نکته در این آیه شریفه وجود دارد. اولاً این نکته بسیار مهمی است که دعوت پیامبر خدا و آنچه خداوند امر می‌کند بر مبنای صریحی است که راه‌های متعدد و متنوعی را پیش می‌آورد و آن مبنا برای پیامبر تعیین می‌کنند. حتی می‌خواهند پیروان ایشان همینگونه باشند، مبتنی بر بینش، منش و رفتار عقلانی باشند. حتی مرز بین کفر و توحید، عقلانیت تعبیر می‌شود. شما متناسب با یک بصیرت، بینش و منش انتخابگر بر مبنای آزادی شخصی باید بتوانید در راه حق قدم بردارید و انتخاب خود را انجام دهید. نکته دوم، در سوره ملک است. فضاهای جهنمی‌ها می‌پرسند چه شد شما اینجا آمدید؟ می‌گویند: ما دو کار را انجام ندادیم. یکی اینکه به حرف بزرگ‌ترها و کسانی که می‌فهمیدند و اهل رسالت و ولایت بودند، گوش ندادیم. یکی هم اینکه، خودمان هم تعقل به خرج ندادیم؛ یعنی فقدان عنصر عقلانیت تعالی‌محور است. لذا ما در جای جای بحث‌های مختلف در فهم عاشورا، به نظر می‌رسد با سازه عقلانیت می‌توانیم حضرت زینب (س) و عزیزانی که قبل از ورود به عرصه کربلا به امام حسین (ع) اعتراض می‌کنند، فهم کنیم و اولین نفری که اعتراض می‌کند، حضرت زینب است و می‌گوید ما باید حیات‌مان و ممات‌مان با امام حسین (ع) باشد. این «بودن» به معنای «با» نیست، به معنای «معیت» و «همراهی» است که در عرصه عقلانی خود را نشان می‌دهد. لذا به قول حضرت آیت‌الله جوادی آملی هم امام حسین (ع) عقیله بنی‌هاشم است و هم حضرت زینب عقیله بنی‌هاشم است. این عقیله بودن است که جنس امام حسین را با جنس حضرت زینب در یک فضا قرار می‌دهد و حتی این قابلیت را پیدا می‌کند که نیابت خاص داشته باشد. در یک برهه‌ای از عزای عاشورا قابلیت و منزلت زن انسان را متعجب می‌کند. این نوع نگاه اسلام، نه اسلام ذهنی، اسلام که در عمل، در فضای عاشورا، در فضای کشت و کشتار و در فضای دفاع و جهاد خود را نشان می‌دهد و ارزش‌گذاری زن و منزلت زن و تحولی که زن نه تنها در مقام انتقال اطلاعات است، بلکه نیابت خاص پیدا می‌کند. حتی به گونه‌ای این عقیله بنی‌هاشم و عقلانیت حضرت زینب (س) حرکت می‌کند که در چهار مرحله امام زمان خود را نجات می‌دهد. خب، با این نگاه و حرکت و با زبان شناختی فضایی را ایجاد می‌کند و در آن دادگاه صوری که عبیدالله بن زیاد و یزید برگزار می‌کنند، با زبان استدلال‌محور، با زبان قرانی و منطق زبانشناسی خودشان، این شلاق و جراحتی را که بر اهل بیت وارد شده، به یک فرصت مؤثر و مناسب تبدیل می‌کنند و این فرصت مؤثر و مناسب را در رسواگری انجام می‌دهند؛ این همان بحثی است که مقام معظم رهبری تعبیر به تبیین می‌کنند، «جهاد تبیین» که خیلی مهم‌تر از جهاد علمی و جهاد نظامی است. حضرت زینب (س) الگوی مؤثر مجاهد تبیین‌گر با توجه به عنصر عقلانیت متعالی‌محور است. 

 لاله افتخاری: بانوانی در جهت بازنمایی عاشورا سفری به ظاهر اسارت‌بار را تحمل کردند، ولی دشمن را به اسارت خود گرفتند و تاریخ را مسحور خود کردند

افتخاری با عرض تسلیت به مناسبت اربعین حسینی گفت: اربعین حسینی فضای دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده و همه زمزمه اربعین دارند و در این فضا بانوانی در جهت بازنمایی عاشورا آنچنان که اتفاق افتاد، حرکت کردند و سفری به ظاهر اسارت‌بار را تحمل کردند، ولی دشمن را به اسارت خود گرفتند و اسیر خود کردند و تاریخ را مسحور خود کردند. از این رو، سلام می‌کنیم بر حضرت زینب (س) و بانوانی که همراهشان بودند، بر امام سجاد (ع) و همه عزیزانی که این رسالت عظیم را بر دوش کشیدند تا ما امروز از دنیا، اون دنیایی که در چند ساعتی از روز در عاشورا خلاصه شده بود، بی‌خبر نمانیم. عزیزانی که اجازه ندادند روایت عاشورا به دست نااهلان و نامحرمان انجام گیرد یا به دست کسانی که بی‌تفاوت بودند. 

وی ادامه داد: بخشی که ما باید به آن توجه داشته باشیم «بازنمایی نقش زنان در مصائب محرم» است. محرم و عاشورا و اربعین به فرمایش حضرت آقا، این دو ماه، اوج فهم و کمال افراد بوده است. در واقع، عاشورا اوج و قله شهادت و صبر و پایداری بود و در فاصله عاشورا تا اربعین نیز اوج بصیرت، تبیین، افشاگری و باز هم صبر است. برای اینکه بهتر به این مطلب بپردازیم باید به چند کلیدواژه توجه داشته باشیم. بحث ما «بازنمایی» است. تعابیر مختلفی برای بازنمایی انجام گرفته است. اگر به طور خلاصه بخواهیم بگوییم «بازنمایی» یعنی نشان دادن واقعیت و تلاش در جهت اینکه در حقیقت رسالت، تفسیر و برداشت خود را بتوانیم بخوبی به دیگری منتقل کنیم. به این معنا که آنچه که دیدیم، آنچه که برداشت کردیم و آنچه را که فهمیدیم، بتوانیم به درستی به دیگری منتقل کنیم به نحوی که هم پیام به او برسد و هم احساس کند که خودش با اصل یکی هست. این انتقال پیام می‌تواند در فضای مجازی باشد یا در قالب داستان یا سایر کارهایی که اشاره خواهم کرد. 

وی با اشاره به رسالت حضرت زینب (س) توضیح داد: اما در مورد عاشورا، یعنی در حقیقت رسالتی که حضرت زینب (س) آن را بخوبی به انجام رساندند و شاید قله آن همان فرمایش ایشان بود که وقتی رسالت را کامل کردند، فرمودند «ما رأیت الا جمیلاً» (یعنی من بجز زیبایی چیزی ندیدم و آنچه مشاهده کردم همگی زیبا بود). اگر با عقل حسابگر بخواهیم این را در نظر بگیریم، می‌گوییم چطور ممکن است حضرت سرهای مبارک عزیزترین عزیزان خود، کودکان و زنانی که مصیبت دیده اند، دشمنی که هروله می‌کند، مجالسی که در شأن آن‌ها نبود و فرزندان و برادرها و برادرزادگانی را که در راه خدا داده بودند و به شهادت رسیده بودند، کودکی که در شام می‌ماند و یادگار برادرشان است، را ببینند و بگویند همگی زیبا بود. عقل حسابگر نمی‌تواند این موضوع را تحمل کند. اما عقلی که عشق بر آن غالب می‌شود و با هم درمی‌آمیزد و رنگی الهی می‌گیرد، آن عقل، در واقع، تحت تأثیر آن عشق است که می‌رود و کار خود را انجام می‌دهد و در سخت‌ترین شرایط حضرت می‌فرمایند «ما رأیت الا جمیلاً»، چرا چون همان شعر زیبایی که شاعر گفته است در نتیجه آن دیده می‌شود که کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود/ سرّ نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود. یعنی ایشان می‌گوید اگر زینب نبود، اگر حضرت به هر دلیلی سکوت می‌کرد و آن رسالت زینبی خود را که جهاد تبلیغ و نهضت تبلیغ بود و همان روشنگری بود که حضرت آقا اشاره دارند، اگر به انجام نمی‌رساندند، با وجود همه شهدایی که جان بابرکت خود را داده بودند و خانواده‌ای که به اسارت گرفته شده بود، یک لشکری بودند که شکست خورده بودند. جنگ بود و در جنگ هم یکی می‌زند و یکی می‌خورد. نه جای گریه داشت و نه جای چیز دیگری. اما این بازنمایی در طول تاریخ توسط همه به زیبایی انجام می‌گیرد. اول از همه حضرت زینب (س) این بازنمایی را به قدری زیبا انجام دادند که همانجا همه را بیدار کردند. در مجلس یزید، همسر یزید یک دفعه متوجه ماجرا می‌شود. زمانی که دشمن می‌خواهد جشن بگیرند که خطری از بیخ گوش اسلام گذشته، یک عده طغیان کرده‌اند و می‌خواهد بگوید که نغوذ بالله اینها یک خطری برای اسلام بودند و حالا شکست خورده‌اند و به اسارت گرفته شده‌اند، یک دفعه می‌بیند اولین کسی که دستور عزا بر پیکر اباعبدالله را می‌دهد، یزید است، چرا که همسرش یک دفعه متوجه واقعیت می‌شود. یعنی این نهضت به جایی می‌رسد که از درون خانه کفر، در درون خانه افرادی که در خواب بودند و می‌شد قرن‌ها در خواب بمانند و ما هم بالطبع در خواب بمانیم، این نهضت شروع می‌شود. حضرت در حقیقت پرچم‌دار این نهضت بودند و در این بازنمایی حضرت از همه ابزارها استفاده کردند. بر اساس آنچه که در تاریخ آمده است، البته نمی‌گوییم که صد در صد آن معتبر و درست است، اما بهرحال اینگونه به ما منتقل شده، از زمانی که در کنار پیکر مطهر برادرشان هستند، از زمانی که در قتلگاه هستند، از زمانی که ملتی آمدند و علیه پسر پیامبرشان قیام کردند و هر یک برای اینکه خودنمایی کنند و جایزه‌ای بگیرند به امام حمله کردند، حضرت زینب (س) از همانجا روشنگری خود را آغاز کردند. وقتی خطاب می‌کند به پیامبر (ص) که یا محمّداه صلّی‌' علیک ملائکةالسّماء، هذا حسینٌ بالعراء، مرمّل بالدّماء، مقطّعالاعضاء یعنی‌ای رسول خدا، ای آنکه ملائکه زمین وآسمان بر تو درود می‌فرستد، این حسین‌توست که اعضای او را پاره‌پاره کردند. 

 افتخاری: در سفر کربلا و واقعه عاشورا، زن و مرد، هر دو همسفر هستند برای یک سفر عظیم، از خاک به افلاک، برای سفر بیدارگر، برای سفر تاریخ‌ساز، برای سفر انسان‌ساز، برای خلیفه‌الله شدن

افتخاری ادامه داد: پس هر جا نیاز است، حضرت متناسب با مخاطب افشاگری و مدیریت می‌کند. اگر ما به درستی بخواهیم بدانیم، ما باید مدیریت بحران را از حضرت یاد بگیریم. در ظاهر همه چیز به نفع امویان بود، تبلیغات، مجلس آراسته، عزیزانی با این سختی به طناب بسته و زنان بنی‌هاشم که تحقیر می‌شوند و مثل کنیزان آن‌ها را می‌آورند و در معرض دید دشمن قرار می‌دهند. حضرت همه اینها را مدیریت کردند و به نحوی عاشورا را تبیین کردند و بازنمایی کردند که گویی مخاطب خود را در آنجا می‌دید، مخاطب درک کرد و همراه شد. گاهی اوقات متوجه هستند که مردم غافل همراه ایشان هستند، آدم‌های خواب‌رفته و بی‌خبری همراه هستند یا منفعت‌طلب یا ترسو هستند. حضرت با این افراد چنان صحبت می‌کنند که اینها بیدار می‌شوند. صحابه پیامبر به خود می‌آیند. مسیحی و یهودی که در آن مجلس هستند، بیدار می‌شوند و اینها اعتراض می‌کنند. گاهی می‌بینند دشمن طرف‌شان هست، ذهن دشمن را هم مدیریت می‌کنند. و اینجا است که می‌بینیم یک خانم هستند، ولی چنان ایستادگی می‌کنند و چنان مقاومت می‌کنند و چنان با قدرت صحبت می‌کنند که دشمن می‌گوید این چه کسی است که صدای علی از حلقوم او بیرون می‌آید. 

افتخاری با مقایسه خطبه‌های حضرت زینب و حضرت فاطمه زهرا می‌گوید: کاملاً مشهود است که این دختر دست‌پروده آن مادر و آن پدر است و دشمن نیز اعتراف دارد. اول از همه، غرور دشمن را می‌شکند و سپس یکی یکی را می‌گوید. در جایی که لازم است از عواطف زنانه خود کمک می‌گیرد و برای بازنمایی آنچه که در کمتر از یک روز در کربلا اتفاق افتاد، گریه می‌کند، ناله می‌کند و نفرین می‌کند. آنجایی که آن‌ها را خارجی خطاب می‌کنند، استناد به آیات قرآن می‌کند و یکی یکی آیات را در جای خود با فصاحت و بلاغت بسیار زیبا تلاوت می‌کند. آنجا که می‌بیند کودک دارد جان می‌دهد، سر پدر را می‌بیند، اما نمی‌تواند تحلیل کند. کودک شهادت را نمی‌فهمد، مرگ را نمی‌فهمد، از بهشت هم تصور درستی ندارد؛ حتی از خدا هم تصور درستی ندارد، اما بابا را می‌فهمد. حضرت زینب (س) تلاش می‌کنند توجه حضرت رقیه را از سر بابا به سر عمه جلب کنند. حضرت هم خواب‌رفتگان را بیدار می‌کنند، هم قاتلان را بیدار می‌کنند و هم به دشمن تلنگر می‌زنند؛ نه تنها ایشان بلکه دختران و بانوان تربیت‌شده این مکتب همین کار را می‌کنند. وقتی دشمن پیشنهاد کنیزی می‌دهد چقدر قشنگ دختر امام حسین (ع) جواب می‌دهد یا به عمه پناه می‌برد که عمه جواب دهد. همه اینها جای خواندن و جای درک دارد و ما باید بدانیم که این بانوان چه کردند. رباب چکار کرد. آیا رباب فقط به خاطر اباعبدالله حسین آمد؛ به خاطر اینکه همسر اباعبدالله حسین بود؟ نه، او آمد و در محلی که محل عبور افراد بود، برای آن‌هایی که هنوز بیدار نشده بودند، سخن گفت و گریه کرد؛ همان گریه‌ای که حضرت زهرا (س) پس از رحلت یا شهادت پیامبر داشتند. مگر حضرت زهرا (س) صبرشان کم بود؟ نه، اما یک کارهایی را باید انجام بدهند، باید بتوانند از این طریق پیام را به مخاطب خود منتقل کنند. بگویند چه جریاناتی و چه انحرافاتی در حال رخ دادن است تا بدانند که عمق فاجعه کجا است. اما امروز ما اولاً، نگاه می‌کنیم می‌بینیم این نهضت نهضتی است که هر جا که همه افراد بخوبی پیام را گرفتند و آن را پیاده کردند، موفق شدند. اما به شرطی که اولاً از منابع صحیح پیام را بگیرند. دوم اینکه، بدانند در مکتب وحی، چه پیش از اسلام، چه زمان بعثت پیامبر، چه بعد از ایشان و چه در زمان ظهور اینگونه نیست که خانم‌ها در گوشه‌ای و آقایان در میدان باشند. هر دو نقش‌آفرین هستند. ما در کربلا می‌بینیم هیچ کس جا را بر دیگری تنگ نکرده است. برخلاف نگاه‌های فمینیستی که همیشه یک احساس رقابتی وجود دارد، اینجا تقسیم کار شده است. اگر حضرت زینب (س) به این تقسیم کار توجه نداشت، امروز بجای ۷۲ شهید کربلا، ۷۳ شهید داشتیم، اما از کربلا اصلاً خبر نداشتیم. 

وی در ادامه صحبت با اشاره به باور حضرت زینب (س) به این تفسیم کار الهی گفت: حضرت باور دارد که خدا می‌خواهد اینها را کشته ببیند و تو را به عنوان اسیر ببیند. نه اینکه خدا نعوذ بالله با آن‌ها غرض‌ورزی داشته باشد که نداشته، برای اینکه یکی شهادت را می‌پذیرد و یکی پیام‌رسانی و بازنمایی آنچه که گذشت را می‌پذیرد. تبیین آن مظلومیت‌ها، تبیین اهداف عاشورا، چرا عاشورا اتفاق افتاد و چرا حضرت شهادت را پذیرفتند. آیا حضرت می‌خواستند کشورگشایی کنند؟ خودشان می‌فرماید که نه، دنبال این چیزها نیامدند. همه اینها که می‌فرمایند آخرش می‌فرمایند که برای چه آمدند؟ و إنّما خرجْت لطلب الإصْلاح فی أمّة جدّی، أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر؛ من فقط برای اصلاح در امت جدم به پا خاستم، می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم. من دنبال این آمدم. جامعه‌ای که دچار انحراف شده، قطاری که از ریل خارج شده و می‌خواهیم دوباره به ریل برگردانیم. با کدام شیوه، با کدام نقشه؟ با نقشه پیامبر خدا. من به دنبال این هستم. خود حضرت فرمودند که حضرت زینب روایت‌گر این نهضت عظیم هستند. روایت‌گر و بیدارگر آن برای تاریخ بشریت هستند. پس ما زن و مرد باید اول این نهضت را بخوبی بشناسیم، رقیب هم نیستند، بلکه هر دو همسفر هستند برای یک سفر عظیم، از خاک به افلاک، برای سفر بیدارگر، برای سفر تاریخ‌ساز، برای سفر انسان‌ساز، برای خلیفه‌الله شدن و اینجا هست که ما بخوبی می‌بینیم که در عاشورا طفل شش ماهه هم نقش‌آفرین است. اصلا زیبایی عاشورا هم به همین است که فقط یک عده مردان بزرگ و یک عده مردان دیگر با هم نجنگیدند؛ طفل شش ماهه هم آمد، نوجوان هم آمد، جوان هم آمد، سی و پنج‌ساله هم آمد، شصت‌ساله هم آمد، بالاتر هم آمد، غلام هم آمد، هاشمی هم آمد، امام معصوم هم آمد، نوعروس هم آمد و مادر داماد هم آمد و دختر ۳ساله هم آمد. زیبایی‌های عاشورا در همین است که در حقیقت یک تصویر مینیاتوری از همه آنچه که همه افراد در عالم خلقت رسالت دارند و تقسیم کار شده و همه با یک هدف حرکت می‌کنند و این توحید را می‌رساند. 

ایشان با اشاره به نقش‌های مختلف و رسالت‌های مختلفی توضیح دادند: به همین دلیل ما باید حین و قبل و بعد این نهضت را بشناسیم. چه شد که حضرت از مدینه حرکت کردند؟ آیا امام حسین (ع) حسینی رفتار کردند و امام حسن (ع) حسنی رفتار کردند؟ نه، حضرت زمانی که بعد از امام حسن (ع) در قصر معاویه بودند، همان راهی رفتند که امام حسن (ع) رفتند. افراد از قبل تربیت شده بودند و آماده بودند که رسالت خود را انجام دهند و تاثیرگذار باشند. در حقیقت، حضرت زینب (س) توانستند آن لطافت زنانه و شجاعت مردانه را با هم تلفیق کنند منتهی تا عصر عاشورا، ایشان مانند ماهی بود که به دلیل خورشید دیده نمی‌شد. از عصر عاشورا به بعد کاملا زنانه شد. ایشان پرچم‌داری شدند که رسالتی را به انجام برسانند و در این رسالت دشمن‌شناسی داشتند، احساس تعهد نسبت به مخاطب داشتند و معتقد بودند که اینها باید بیدار شوند، باید بفهمند. 

افتخاری با ادامه صحبت و ارتباط نهضت حسینی به انقلاب اسلامی گفت: اما اگر در طول تاریخ حرکت کنیم و به انقلاب برسیم. در پیروزی انقلاب یادمان نرفته که همه می‌گفتند نهضت ما حسینی است، رهبر ما خمینی است. یعنی اینها فهمیده بودند و الگو گرفته بودند تا در قالب هنر تعزیه، هنر شعر، نوحه، سخنرانی و پژوهش بتوانند آن پیام را بخوبی بازنمایی کنند. در زمان انقلاب نیز مردم به دنبال یک حسین زمان می‌گشتند و آن پیچیدگی‌هایی که در یک امام و رهبر نیاز می‌دیدند و آن خصوصیات ظلم‌ستیزی، انحراف‌ستیزی و دفاع از دین که در حضرت اباعبدالله بود، وقتی همه را در وجود حضرت امام دیدند، دیگر سر از پا نشناختند. به خیابان آمدند، شهید دادند، در منزل خود را برای فرار باز گذاشتند تا انقلاب پیروز شد. در هشت سال دفاع مقدس هم همینطور عمل کردند. یادمان نمی‌رود مادری که عکس یک، دو، سه شهید را نشان حضرت امام داد و امام به گریه افتاد. او عکس چهارم را نشان نداد، یعنی گفت: من می‌فهمم. من زینب‌گونه رفتار می‌کنم. اگر فرزندانم را در عاشورا دادم نباید بگذارم دل امام زمان‌ام بشکند. این بازنمایی‌ها درست انجام گرفت و این خانم پیام را گرفت و این را به ما منتقل کرد. در دفاع مقدس ما از اینها کم نداریم. اما باز هم خانواده شهدا احساس می‌کردند که شرمنده هستند، زیرا بچه‌های ما کتک نخوردند، به اسارت نرفتند، فرزند سیدالشهدا نبودند و فرزند حضرت علی و حضرت فاطمه نبودند. این نتیجه آن بازنمایی زنانه است. امروز ضرورت دارد که ما همانطور نقش‌آفرین باشیم. ممکن است یک بیت شعر، یک نفر را متحول کند. گاهی مداحی زیبا کمک می‌کند. گاهی هنرمندان با یک تصویر، با یک عکس، گاهی کسانی که در فضای مجازی هستند در قالب یک عکس نوشته یا چیز دیگر خیلی قشنگ این بازنمایی را انجام می‌دهند و این پیام را به مخاطب می‌رسانند. خانم‌های اینچنینی کم نداریم. گاهی فیلمنامه‌نویس هستند، گاهی رمان می‌نویسند و گاهی دلنوشته دارند و در این قالب احساس خود را بیان می‌کنند. بانوان می‌توانند با الگو گرفتن از حضرت زینب که ایشان هم از مادرشان حضرت فاطمه زهرا (س) الگو گرفتند، پیام را منتقل کنند. 

در انتها، ایشان گفت: ما باید همه اینها را الگو بگیریم و منعکس کنیم و به بانوان و دخترانی که امروز هستند، انتقال بدهیم. بانوان آینده ما بدانند که ما همه باید یک نقشی داشته باشیم و بدانند که در عالم خلقت همه چیز بر اساس حکمت و علم است و رسالت ما بخصوص در برابر این جریان عظیم روشنگر انسان‌سازی که دل‌های همه آزادگان را دور خود جمع کرده است، بسیار بالا هست. الان به فرهنگ‌سازی نیاز است و خانم‌ها باید در خط مقدم باشند. ان‌شاءالله که ما بتوانیم زینبی فکر کنیم، زینبی عمل کنیم و ذره‌ای در عالم خلقت بتوانیم بگوییم که ما پیروی آن‌ها هستیم. 

دکتر سیمین حاجی‌پور: کربلا پارادایم تعیین‌کننده در تشیع و حضرت زینب با نقش عاملیت خود، بنیانگذار «جهاد کلام» است

در ادامه نشست، دکتر سیمین حاجی‌پور گفت: «جنگ کربلا» و روایات کربلا که برگرفته از این واقعه تاریخی یعنی شهادت امام حسین (ع) است، به عنوان یک رخداد کلیدی در تاریخ شیعه، الگو و پارادایم تعیین‌کننده در تشیع محسوب می‌شود. روایت‌های مختلفی از دیدگاه‌ها و نظرگاه‌های مختلف برای بیان واقعه کربلا و وقایع پس از آن در ارتباط با بازنمایی نقش زنان در آن امر سیاسی وجود دارد که می‌توان آن را به دو بخش روایات پیشین و روایات جدید از کربلا تقسیم کرد. 

در روایات پیشین، زنان عمدتاً به عنوان قربانیان منفعل فاجعه کربلا دیده می‌شدند و تا حد زیادی از طریق رنج‌ها و مصیبت‌هایی شناخته می‌شدند که با آن روبه‌رو بودند، از طریق اشک‌های بسیاری شناخته می‌شدند که با آن قلب تاریخ را جریحه‌دار ساخته بودند و به گونه‌ای این جراحت با اشک‌ها بر قلب تاریخ اثر گذاشت که ۱۴۰۰ سال ادامه یافت و کماکان ادامه خواهد یافت. با این حال، در چند دهه گذشته، به نظر می‌رسد در قرن بیستم، یک دگرگونی و پویایی جنسیتی با توجه به تحول معنایی در روایت کربلا رخ داده است که در نتیجه، توجه نو و ارزیابی مجدد از نقش زنان در بازه زمانی پس از نبرد کربلا را ضرورت بخشیده است. در این دگرگونی معنایی، بازتفسیر شخصیت حضرت زینب (س) به عنوان پرچم‌دار واقعه کربلا پس از شهادت مظلومانه برادر یک عنصر کلیدی است که پیامدها و درس‌های مهمی برای زنان شیعه دربردارد. 

وی با اشاره به روایت‌های سنتی و قدیمی گفت: روایت‌های سنتی و قدیمی از حضور زنان در کربلا عمدتاً بر بیان شخصی غم و اندوه متمرکز شده‌اند که هویت جامعه را بر اساس «غم و رنج مشترک» تقویت می‌کنند و بیشتر بر تجربیات فردی از رستگاری تا کنشگری سیاسی یا اجتماعی جمعی تأکید می‌کنند. در این روایت، زنان به طور کامل حذف نشده‌اند، همیشه حضور داشته‌اند، اما تا حد زیادی به عنوان شخصیت‌های نامرئی، فرعی و در سایه حضور داشته‌اند. در برخی از اولین روایت‌های موجود، حضرت زینب (س)، شخصیت زن اصلی در کربلا و وقایع پس از آن به صورت شخصیت «ضعیف در برابر اندوه و مصیبت»، «غرق در اشک»، «ناتوان از کنترل خود» و «در حال دریدن لباس و کندن موها از روی ناامیدی» توصیف شده است. این روند بازنمایی، زنان کربلا را به عنوان بازیگران ضعیف و منفعل به تصویر می‌کشید و تا قرن بیستم ادامه داشت. این روایات، مطابق با آن چیزی بود که عمدتاً حکام به عنوان جایگاه مطیع زنان شیعه در جوامع سنتی مد نظر داشتند. بنابراین و بر همین اساس، نقش زنان را اساساً «در خانه» ترسیم می‌کردند و از جامعه بزرگ‌تر به حاشیه می‌راندند و گاه طرد می‌کردند و معتقد بودند زنان قادر به تصمیم‌گیری فکری، هوشمندانه یا سیاسی نیستند. در این روایت‌ها، زنان عمدتاً به حوزه خصوصی تنزل داده می‌شدند. 

وی با اشاره به پژوهش‌های اخیر فرضیه طولانی مدت «دوقطبی شدن سخت فضای عمومی در مقابل فضای خصوصی در جوامع مسلمان شیعی» را زیر سؤال برد و گفت: در برهه‌ای از زمان، در قرن بیستم و همزمان با انقلاب اسلامی، این نتیجه حاصل شد که جدایی و متمایزسازی دو فضا در جوامع شیعی با توجه به الگوهایی مانند حضرت زینب (س) حقیقت بیرونی و عقلانی ندارد. در عوض، آنچه به عنوان شیوه‌ای دقیق برای تحلیل حضور و نقش زنان شیعه پدیدار شده است، برداشت بسیار ظریف‌تری است که سیالیت نسبی و تعامل بین آنچه که به طور سنتی «دنیای زنانه» و «دنیای مردانه» نامیده می‌شود را امکان‌پذیر می‌سازد. چنین تحلیلی نشان می‌دهد که روایت‌های قبلی از قربانیان غالباً زن در روایات کربلا دیگر جاری و ساری نیستند و بازتفسیر و بازنمایی نقش زنان کربلا در این روایات ضرورت دارد. 

دکتر سیمین حاجی‌پور: روایت جدید بر نقش عاملیت حضرت زینب و تأثیر ایشان بر پویایی جوامع شیعی تأکید می‌کند

وی با اشاره به لزوم بازنمایی جدید از کربلا، گفت: این روایات و بازنمایی جدید از کربلا، اقتدار و قدرت رهبری قابل توجه و تحسین برانگیزی را به شخصیت‌های زن مورد احترام واقعه کربلا نسبت می‌دهند، به گونه‌ای که تشیع را با ابعاد مثبت «زنانه» همسو نشان می‌دهد. این روایت‌های کربلایی معاصر بر شجاعت و قدرت رهبری و افشاگری زنان تأکید می‌کند و آن‌ها را «مقاوم در برابر مصیبت» نشان می‌دهد. در این روایت‌ها، شخصیت‌های زنان کربلا به عنوان افراد فعالی بازنمایی می‌شوند که اهمیت مبارزه آن‌ها از لحظه پس از کربلا کمتر از مبارزه مردان در روز کربلا نیست و مهارت‌های فکری و قدرت سخنوری آن‌ها با قدرت‌های رزمی خویشاوندان مردشان برابری می‌کند. به طور خلاصه، آن‌ها در روایت کربلا به «شریک مساوی» تبدیل شده‌اند. بازنمایی جدید از نقش زنان به عنوان شاهدان فعال نبرد کربلا صورت گرفته که عزاداری، اعتراض و مقاومت آن‌ها را به عنوان «جهاد کلام» توصیف کرده است؛ نقش و کلامی که بدون آن‌ها، کربلا به فراموشی سپرده می‌شد. 

حاجی‌پور ادامه داد: در این بستر و شرایط بود که «مسئله زن» وارد گفتمان سیاسی دولت ملت‌های نوظهور شیعی قرن بیستم شد و روایت‌های کربلا را دستخوش دگرگونی قابل توجهی کرد؛ دگرگونی که مستلزم تجدید ساختار، نظم‌دهی مجدد یا تجدید اولویت‌بندی از تأکیدات مراسم عاشورا و مفاهیم آن است. به این معنا که، در حالی که جنبه‌های رستگاری در مراسم سنتی عاشورا ارجحیت دارد، اولویت در روایت‌های جدید عمدتاً بر ماهیت «سیاسی» و «انقلابی» واقعه کربلا قرار گرفت و نقش زنان نیز در همین چارچوب تعریف شد و انعکاس یافت. به این ترتیب، نقش زنان ساختارشکنی شد تا مشارکت فعال آن‌ها در بافت اجتماعی – سیاسی را دربرگیرد. روایات عاملیت و رهبری حضرت زینب (س) به عنوان «الگوهای نقش و مربی دختران جوان و زنان در جوامع اسلامی» ترویج شدند و به عنوان آرمان‌های حضور زنان در عرصه‌های مختلف عمل کردند. چنین روندی به پیدایش گفتمان جدیدی از عاشورا کمک کرد و آن را به گفتمان شیعی بدیل و انقلابی، بجای گفتمان آرام سیاسی، تبدیل کرد. این گفتمان شیعی جدید و انقلابی، رویه‌ها و معانی جدید و مرتبط با مراسم عاشورا ایجاد کرد که در شکل‌گیری زن شیعه «مدرن متقی» بسیار مهم بود و اهمیت آن زمانی بیشتر می‌شد که مطابق با شخصیت حضرت زینت (س) بیشتر مبتنی بر «عاملیت» بود و کمتر مبنای «احساسی» داشت. در واقع، در این روایات «سیاسی شده» و «مدرن شده» تأکید بسیاری بر شخصیت‌های حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) است که در این تصویرسازی از شخصیت این بزرگواران شخصیت «عاملی و رهبری» ایشان بر شخصیت «احساسی» ایشان غالب بود. این روایات، به طور قابل توجهی، شخصیت حضرت فاطمه (س) را بر فراز شخصیت حضرت زینب (س) قرار می‌دهد، به گونه‌ای که ایشان را به عنوان نیروی محرکه در عاملیت و رهبری حضرت زینب (س) در کربلا حاضر می‌بیند. 

 سیمین حاجی‌پور: فمینیست‌های مسلمان از مدل عایشه در مقابل حضرت فاطمه برای ساخت روایتی استفاده می‌کنند که در آن عایشه مدافع حقوق زنان بود و شخصیت حلیم حضرت فاطمه (س) را عامل جداسازی زنان از عرصه عمومی معرفی می‌کنند

اغلب در روایات پیشین، حضرت فاطمه (س) به عنوان مظهر زن مسلمان «تسلیم» و «مطیع» معرفی می‌شد و شخصیت «پویا» ی ایشان نادیده گرفته می‌شد و حتی گاهی تلاش می‌شد از این منظر با ترسیم تصویر رنج خاموش از شخصیت حضرت، ایشان را در تقابل با «سرکش» عایشه (همسر پیامبر) قرار دهند. این شخصیت‌سازی دوگانه از بسیاری جهات قابل بحث است. فمینیست‌های مسلمان از مدل عایشه در مقابل حضرت فاطمه (س) برای ساخت روایتی استفاده می‌کنند که در آن عایشه مدافع حقوق زنان بود و شخصیت حلیم حضرت فاطمه (س) را عامل محافظه‌کاری و جداسازی زنان از عرصه عمومی معرفی می‌کنند. این شخصیت‌سازی از حضرت فاطمه (س) را می‌توان از طریق وجود روایات قابل قبولی که در آن حضرت فاطمه (س) علناً حقوق خود و خانواده را مطالبه می‌کنند و از حقانیت حضرت علی (ع) دفاع می‌کنند، مورد بحث و انتقاد قرار داد. از طرف دیگر، شخصیت فعال و عامل حضرت زینب (س) را نیز در مخالفت با این دوگانه فعال/منفعل عایشه و حضرت فاطمه (س) قرار داد، چرا که حضرت زینب (س) دست‌پرورده حضرت فاطمه (س) است. 

وی ادامه داد: شخصیت حضرت زینب (س) جزء لاینفک روایت کربلا بوده است، اما این تغییر کیفی در نحوه بازنمایی شخصیت و نقش ایشان حضرت زینب (س) در نقش عاملیت و رهبری «قهرمان اصلی واقعه کربلا» می‌کند که «زبان آتشین پدر» و «مطالبه‌گری مادر» را به ارث برده است. در روایت‌های جدید، قهرمانی ایشان در مقابله با ناملایمات، مرکزیت ایشان را در وقایع پس از عاشورا تأیید می‌کند، به گونه‌ای که شخصیت زینب (س)، تاریخ را به لحظه معاصر پیوند می‌دهد. به اعتقاد من، در بازنمایی نقش زنان در واقعه کربلا باید بر نقش حضرت زینب (س) به عنوان «معلم عموم/نقش رهبری»، «سخنگوی اهل بیت/نقش مطالبه‌گری»، «افشاگر جنایات خاندان اموی/نقش مبارزه با فساد» و «روایتگر حقیقت فاجعه کربلا/نقش روشنگری» تأکید کرد و باید توجه داشت که سخنرانی‌ها و خطبه‌های حضرت زینب (س) که در امتداد قیام امام حسین (ع) صورت می‌گیرد، تأثیر بسزایی در فضای عمومی و سیاسی آن زمان داشت و در نتیجه، نقش ایشان را به عنوان بنیانگذار «جهاد کلام» غیرقابل انکار می‌سازد. 

وی در انتها، گفت: با پیوند تاریخ به لحظه معاصر، باید از شریان بازنمایی شخصیت و ویژگی‌های حضرت زینب (س) در ایجاد و ساخت هویت جدید زنانه‌ای در ایران الگو قرار داد، تا آنجا که «راه زینبی» به «راه آرمانی» برای همه زنان ایران تبدیل شود. 

گوهر و عصاره تمامی ایشان در زینب کبری (س) تبلور می‌یابد

 سعیده باقری‌فرد در آغاز سخن گفت: بسیار مفتخرم در برنامه‌ای که با مفهوم قیام اباعبدالله (ع) عجین شده و با عنوان «بازنمایی نقش زنان در مصائب محرم» درکتابخانه ملی برگزار می‌شود، در میان این جمع فرهیخته حضور دارم و سپاسگذار تلاش‌های مجدانه کمیته مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی برای برپایی این نشست هستم. 

وی در ادامه افزود: هرگاه سخن از نقش زنان در حادثه عاشورا مطرح می‌شود، نام حضرت زینب (س) چون نگینی ارزشمند نورافشانی می‌کند. هر چند تمامی بانوان اهل بیت (ع) و مادران، خواهران و همسران یاران امام حسین (ع) تأثیرات فراوانی در قیام عاشورا و زنده نگاه داشتن پیام عاشورا داشته‌اند، اما گوهر و عصاره تمامی ایشان در زینب کبری (س) تبلور می‌یابد. 

رییس اداره ارتباطات فرهنگی بین‌المللی زنان سازمان فرهنگ و ارتباطت اسلامی در توصیف حضرت زینب (س) گفت: ایشان دارای شخصیت ذوالابعادی بودند و در حالی که به نقش‌های زنانه خود اعم از؛ دختری، مادری، همسری و خواهری متعهد و پای‌بند بودند و به عالی‌ترین شکل ممکن در ایفای این نقش‌ها همت داشتند، در طول زندگی با برکت خویش همواره یک کنشگر اجتماعی مؤثر نیز محسوب می‌شدند. 

وی ادامه داد: یکی از عناوین ممتاز و بارز حضرت زینب (س) محدثه بودن ایشان است، چرا که ایشان در سن ۵ سالگی خطبه حضرت زهرا (س) را در مسجد فراگرفته و راوی خطبه فدکیه شدند. بنابراین، ایشان از همان دوران طفولیت و پس از شهادت مادرشان فاطمه زهرا (س) به ایفای نقش کنشگری خویش در جامعه پرداختند و بعدها نیز راوی روایات متعددی از حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) در میان مردم بودند. زینب (س) به اذعان روایات متعددی که از ائمه اطهار نقل شده و حتی بنابر روایات اهل سنت، از جایگاه علمی قابل توجهی برخوردار بودند، به گونه‌ای که حضرت سجاد (ع) ایشان را عالمه غیرمعلمه و فهیمه غیرمفهمه (دانای نیاموخته و فهمیده بدون آموزگار) خطاب می‌کردند. زینبی که در دامان حضرت زهرا و علی (ع) و در جوار رسول الله (ص) و در خانه وحی، رشد و تربیت یافت، توانست ظرفیت وجودی خویش را چنان توسعه دهد که جایگاه علم لدنی گردد. تعقل و اندیشه‌ورزی ویژگی مهم شخصیتی آن حضرت است؛ به گونه‌ای که عقیله بنی‌هاشم خطاب قرار می‌گرفت، عقیله صیغه مبالغه عاقل است، به این معنا که بسیار عاقلانه رفتار می‌کردند. حضرت زینب (س) در زمان خلافت حضرت علی (ع) با علم و آگاهی نسبت به علوم قرآنی و علم تفسیر و با کلام فصیح خویش به تدریس و تفسیر قرآن مشغول بودند و همواره سعی در آگاهی بخشی جامعه خویش داشتند. 

باقری فرد گفت: اما اوج مسئولیت و کنشگری حضرت زینب (س) در قیام کربلا نمایان می‌گردد. آنجا که با صبر و بردباری و روشنگری که نسبت به شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفای‌شان و همچنین آشکار ساختن فسق و جور حکام زمانه داشتند، اقدام به جریان‌سازی نهضت حسینی در تمامی سطوح جامعه کردند، به گونه‌ای که اثرات آن در طول تاریخ و در تمامی زمان‌ها و مکان‌ها ساری و جاری است. به اذعان تاریخ، اگر زینب کبری نبود، قیام کربلا در روز عاشورا تمام می‌شد و به مدد شخصیت و رفتار حضرت زینب (س)، روز عاشورا را می‌توان شروع بیداری امت اسلامی دانست؛ امتی که بعد از رحلت رسول‌الله (ص) به مرور زمان دچار دنیازدگی و غفلت شد و تا جایی پیش رفت که شهادت نوه پیامبر اکرم (ص) را برای خود ارزش و وسیله‌ای جهت تقرب به خدا برشمرد. 

وی ادامه داد: با مجاهدت‌ها و روشنگری‌های حضرت سجاد (ع) و بانوان اهل بیت و یاران وفایشان و در رأس ایشان حضرت زینب (س)، امت اسلام از خطر هلاکت و گمراهی نجات یافت و آن حضرت نهضتی را که امام حسین (ع) با اهدای خون خود و فرزندان و یاران باوفای اهل بیت برپا داشتند، بسیار مدبرانه صیانت کردند. پرچم نهضت اسلامی بعد از روز عاشورا توسط عقیله بنی‌هاشم برافراشته شد و ایشان آگاهانه و هوشمندانه به رسوایی دشمنان پرداختند و در اوج بلایای عظیم کربلا و با وجود مصیبت‌های بسیاری که در عرض چند ساعت متحمل شدند، با تدبیر و تعقل توانستند از امتحانات الهی به سلامت عبور کرده، نه تنها در موضع ضعف قرار نگرفتند، بلکه با شجاعت وصف‌ناشدنی در برابر دشمن به افشاگری پرداختند و عرصه‌ای را که دشمن گمان می‌کرد پیروز آن میدان شده را به عرصه شکست ایشان مبدل کرد. حضرت زینب در تمام مسیری که به ظاهر به اسارت می‌رفتند، از کوفه تا مجلس یزید در شام، با خطبه‌های غرای خود به روشنگری و تبیین مسایل کربلا پرداختند، تا آنجا که می‌توان ایشان را یکه تاز جهاد تبیین در طول تاریخ برشمرد. ایشان مجلس یزید را که برای سرزنش و تحقیر اهل بیت (ع) تشکیل شده بود، با دست بسته به صحنه پیروزی و عزت خاندان اهل بیت مبدل کرد. 

وی سپس گفت: در جهان کنونی و در برهه‌ای از زمان که بر مشارکت زنان در امور سیاسی، علمی و اجتماعی جامعه تأکید می‌شود و به بهانه این حضور، دین‌زدایی و معنویت‌زدایی بانوان ترویج می‌شود، حضرت زینب (س) الگوی عملی بانوی مسلمانی است که با حفظ کرامت و عزت و شخصیت دینی خویش توانسته‌اند بالاترین اثرگذاری و کنشگری اجتماعی و سیاسی را بر جوامع خود داشته باشند، چرا که آن حضرت بالاترین اثرگذاری را نه تنها در جامعه و عصر خویش، بلکه در طول تمامی قرون و برای تمامی جوامع انسانی برجای گذاردند. در شرایط کنونی جهانی، که جوامع اسلامی با مشکلات عدیده داخلی و خارجی روبه‌رو هستند و دچار آماج حملات فکری و فرهنگی غرب و نیز رواج اندیشه‌های تکفیری هستند، رسالت مهم و سنگینی بر عهده بانوان فرهیخته و نخبه کشورهای جهان به ویژه کشورهای اسلامی است. ملت‌های مسلمان برای گذار از دوران افول فرهنگی خود و احیای تمدن اسلامی، نیازمند حضور فعال بانوان آگاه، اندیشمند، متفکر و شجاع در حوزه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و علمی در جوامع خویش هستند و کنشگری هدفمند و خردورزانه زنان بسیار ضرورت می‌یابد، چرا که عامل اصلی تمدن‌سازی و ارتقای فرهنگی هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند. ما بانوان مسلمان با تبعیت از حضرت زینب (س) وظیفه خطیری درعصرکنونی برعهده داریم که موظف هستیم ابتدا به جایگاه و ارزش انسانی خویش آگاه گردیم و سپس در عرصه‌های مختلف فعالیتی خود همانند یک رسانه عمل کرده، جهاد تبیین را سرلوحه اقدامات خود قرار دهیم. 

وی در انت‌ها گفت: حوزه زنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز در راستای وظایف و مأموریت خویش، عهده‌دار تبیین مبانی و ارزش‌های ایرانی – اسلامی و ترویج مفاهیم ارزشمند بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و نیز ترسیم چهره واقعی از بانوی مسلمان کنشگر اجتماعی در سطح جهانی است که این مهم تحقق نمی‌یابد مگر با همکاری تمامی اساتید و اندیشمندان بویژه بانوان فرهیخته از سراسر کشور و ضرورت دارد ایشان با همتایان خود در خارج از کشور مرتبط شده، شبکه‌های فعال اجتماعی اثرگذار را شکل داده و تقویت کنند. 

ام فروه نقوی که اصالتی پاکستانی دارد نیز گفت: زن در اجتماع و در مسیر زندگی نقش حضرت زینب س بسیار مهم است. اشک بر امام حسین ع خیلی اهمیت دارد زیرا وقتی ما اشکی در چشم داریم در جایی نشسته‌ایم که عرش خدا است. گریه و زاری و عزاداری بر امام حسین ع زندگی ما را نور می‌دهد چون خداوند بر تمام ارض و سماء هم در زمین و هم در آسمان امر کرده است و قیمت انسان را بالا می‌برد. حضرت زینب جوری ولایت و امام‌شناسی را مانند مادر خودشان جوری ایستادند، جوری قیام کردند که الگوی همه قهرمانی‌ها و اجتماعات شدند. آن آیاتی که بیان می‌شود در وجود حضرت زینب س است.

او ادامه داد: کربلا یعنی معراج انسانیت، معراج شریعت، معراج امام‌شناسی بود و حضرت زینب به گونه‌ای این معراج انسانیت را بیان کردند که حتی دشمنان آن‌ها هم گریه می‌کردند. از وجود حضرت زینب س به گونه‌ای آن نور ساطع می‌شد که همه دشمنان را مجبور می‌کند که بر اباعبدالله گریه کنند. نقش حضرت زینب ارزاق توحیدی، ارزاق معنوی، ارزاق روحانی، ارزاق علمی، ارزاق معرفتی است. جوری اون حرکت را به مردم یاد داد اون اقامه الصلاه هم در شام قریبان پاک شدن از گریه بر اباعبدالله حسین است. اشک بر مصیبت سیدالشهدا حضرت اباعبدالله جوری آن عبادات را به مردم نشان دادند این نقش برای حضرت زینب بسیار مهم است. باید نسل جدید را به این نقش حضرت زینب آگاه کرد.

. .

. .

نظر خود را بنویسید.

Copyright © 2022 icro.ir , All rights reserved