بایسته ها و نبایسته های دیپلماسی ترجمه؛ زبان چینی
لزوم فعال شدن در فرهنگ چینی
محمد صادق امینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: کشور پهناور چین، مدلی از توسعه اقتصادی را به جهان ارائه کرده که به تبع آن انگیزه ای برای آموزش و فراگیری زبان اش را فراهم ساخته است؛ علیرغم دشواری در یادگیری آن به دلیل نداشتن الفبا. به دلیل همین دشواری است که اغلب کارشناسان، چین را از دریچه زبان انگلیسی می شناسند که باعث می شود تا اخبار زیادی از چین به زبان چینی به جهان مخابره نشود و جهانیان از درون جامعه چین آگاهی های کافی را بدست نیاورند. چین اما به راه خود می رود، با بومی کردن فرهنگ و سیاست، لطمه ای به توسعه اقتصادی اش نمی زند، لذاست که با جهانی شدن اقتصاد چین، جهان به دنبال شناسایی چین بوده و هست.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی محمد صادق امینی فعال عرصه ی فرهنگی بین المللی که سال ها است در عرصه دیپلماسی ترجمه فعالیت می کند در یاداشتی با عنوان (لزوم فعال شدن در فرهنگ چینی) اینگونه آورده است :
چنانچه یکی از معیارها و اولویت های مهم در تحرک و توسعه کار دیپلماسی ترجمه را جمعیت بدانیم، می بایست در این حوزه فعال شویم. کشور پهناور چین، مدلی از توسعه اقتصادی را به جهان ارائه کرده که به تبع آن انگیزه ای برای آموزش و فراگیری زبان اش را فراهم ساخته است؛ علیرغم دشواری در یادگیری آن به دلیل نداشتن الفبا. به دلیل همین دشواری است که اغلب کارشناسان، چین را از دریچه زبان انگلیسی می شناسند که باعث می شود تا اخبار زیادی از چین به زبان چینی به جهان مخابره نشود و جهانیان از درون جامعه چین آگاهی های کافی را بدست نیاورند. چین اما به راه خود می رود، با بومی کردن فرهنگ و سیاست، لطمه ای به توسعه اقتصادی اش نمی زند، لذاست که با جهانی شدن اقتصاد چین، جهان به دنبال شناسایی چین بوده و هست. به همین سبب است که قطب های بزرگ دیگر اقتصاد جهان از جمله ایالات متحده آمریکا و انگلستان، آموزش زبان چینی ماندارین را در پی گرفته اند. در گستره زبان چینی باید نگاهی هم به شرق آسیا دوخت؛ تایوان، مالزی و سنگاپور خالی از آن نیستند.
گفتنی است، سازمان ملل هم آن را جزء هفت زبان رسمی خود قرار داده است.
آموزش چینی در ایران و ترجمه از چینی به فارسی و بلعکس
چینی ها در سال های اخیر در ترجمه آثارشان به زبان های مختلف خیز برداشته اند و آثار برخی از نویسندگان چینی به زبان های دیگر ترجمه شده است،اما ترجمه به زبان فارسی چندان نیست و یا انگشت شمار است و به چند اثر فلسفی و کنفوسیوسی و مائوئیستی و کتاب های کلاسیک فنون رزمی ختم شده است. در این میان ادبیات چینی به فارسی ترجمه نشده و لذا ایرانیان با ادبیات چین آشنایی ندارند. در حالی که قدمت روابط فرهنگی و ارزش تمدنی دو کشور انتظارات دیگری را پیش روی قرار می دهد. تاسیس گروه زبان چینی در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و علامه طباطبایی و همچنین تاسیس موسسه کنفوسیوس در دانشگاه تهران گام هایی است که از بعد از انقلاب اسلامی برای آموزش چینی به ایرانیان ایجاد شده که امید است منشأ اثر در جریان ترجمه به فارسی قرار بگیرند.
در زمینه ترجمه زین سو،برخی از محققان تا سیصد عنوان کتاب ایرانی را برشمرده اند که از فارسی به چینی ترجمه شده است. مجموعه ۲۳ جلدی شاهکارهای ادبیات فارسی[متون کلاسیک فارسی] از نمونه های بارز آن است که به وسیله انتشارات «شان ووی» در چین به چاپ رسیده است. اثری که با علاقه و اراده ایرانشناسان چینی ترجمه شده و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
پرسش ها و چالش های پیش رو در ترجمه زین سو
چین کنفوسیوسی و جامعه و فرهنگ برساخته از آن چه نگاهی را در امر دیپلماسی ترجمه پیش روی ما قرار می دهد. کنفوسیوس گرایی و تائوئیسم و بودیسم آموزه هایی هستند که بی شناخت آنها و فرهنگ شکل گرفته از آن نمی توان به ترجمه کتاب های مناسب برای مخاطب چینی غیر مسلمان رو آورد.
برای فعالیت در ارتباط با چین، باید اشاره کرد، با آغاز دوره اصلاحات در چین، زمینه ترجمه آثار مکتوب کشورهای دیگر خصوصا آثار فیلسوفان غربی و مقالاتی در این زمینه به چینی فراهم شد و اقدامات بنیادینی انجام گرفت، لذا این فرصت و امکان را برای دست اندرکاران فرهنگی ایران مهیا می سازد تا بتوانند بنیان های فکری اسلامی ایرانی را با توجه به جهانبینی چینی ترجمه کنند. از سوی دیگر، چین در صادرات کپی رایت به کشورهای دیگر فعال بوده و در موضوعات آموزش زبان چینی،هنر،تاریخ و کتاب های کودک اهتمام داشته است[کتاب جامعه و فرهنگ چین، علی محمد سابقی،پژوهشگر و صاحبنظر در فرهنگ و جامعه چین،جلد دوم،انتشارات بین المللی الهدی، صفحه ۵۵۶، سال ۱۳۹۲].
ناگفته نماند، بعد از انقلاب اسلامی، نهادهای متولی ترجمه در جریان ترجمه فارسی به چینی، اغلب مخاطبان مسلمان را آن هم در سطح کتاب های تبلیغی ترویجی هدف قرار داده و رویکرد پژوهشی در این زمینه در حداقل آن بوده است، چنانکه دولت چین هم با رویکرد تبلیغی میانه ای ندارد[سخنی که البته موافقان و مخالفانی دارد؛برخی معتقدند چین با رویکرد تبلیغی مشکلی ندارد، بلکه با این روش به دنبال تاریخ سازی است] و چنین نگاهی حتی نسبت به مسیحیت هم وجود دارد.
از سوی دیگر، اسلام چینی چنان که از زبان سردمداران این کشور بیان شده است پیامی دارد به این معنا که کلیه فعالیت ها در چارچوب مشخص و محدود ایدئولوژیک شان تعریف خواهد شد.در اینجا پرسش این است: نقطه های آغاز کار جمهوری اسلامی ایران چگونه تعیین خواهد شد و نقطه های روشن و تاریک کجا خواهد بود!؟.
اگر سیاست دولت چین در جهت گیری و تطبیق فعالیت در هماهنگی با ایدئولوژی سوسیالیستی است که حزب حاکم تعیین می کند، لذا باید یک بیدارباشی به تصمیم سازان دیپلماسی فرهنگی گفت که برای تقویت همکاری ها و تعاملات، کشور مقصد را به درستی درک کنند و آنگاه به عمل بپردازند. تردیدی نیست که چین بر هویت و فرهنگ خود تاکید دارد و به سلائق گوناگون رسمیت نمی دهد،هر چند که از سوی جامعه جهانی با سوأل و ایراد مواجه است و دولت جمهوری اسلامی ایران هم با توجه به نوع رفتار دولت چین با اقلیت مسلمان، به نشر اسلامی می نگرد.
زمینه های تاریخی و فرهنگی مشترک روابط فرهنگی ایران و چین و دیپلماسی ترجمه
با ورود اسلام در چین( از ۶۱۵ میلادی)،استقرار مسلمانان و بومی شدن شان(از ۱۲۰۶ میلادی)، بسط فرهنگ اسلامی و ایرانی و آغاز نهضت ترجمه علوم اسلامی، شکل گیری نظام آموزشی نوین و اسلام پژوهی در چین (از ۱۳۶۸ میلادی) و دستاوردهای عصر جمهوریت یا ملی گرایی(۱۹۱۱-۱۹۴۹) که شیوه های علمی پژوهش، ترجمه قرآن کریم و آثاری در باره گذشته مسلمانان را در پی داشت، هر یک می تواند به زمینه های ارتباط فرهنگی مشترک با این اقلیت مسلمان را ذبنمایاند. و البته دوره چین نوین و انقلاب کمونیستی از ۱۹۴۱ به ویژه سال های ناگوار انقلاب فرهنگی که آثار مکتوب زیادی از مسلمانان از بین رفت و پس از آن شاهد رشد و شکوفایی سیاست درهای باز و رواج مطالعات و تحقیقات با گرایش های مختلف و آموزش های اسلامی، رواج مراکز علمی تحقیقاتی و انتشار نشریات و کتاب متنوع ویژه مسلمانان به زبان های چینی و اویغوری و فارسی(به عنوان نمونه، تفسیر حسینی،ملاحسین واعظ کاشفی) هستیم که هر یک درس آموز بوده و نگاهی را پیش روی سیاستگزاران فرهنگی کشورمان قرار می دهد[مقاله اسلام پژوهی چینی؛ از سلسله های پنجگانه تا هزاره سوم،دکتر عادل خانی،فصلنامه نامه ایران و اسلام،سال اول،شماره سوم،زمستان ۱۳۹۲].
برای توضیح بیشتر در باره این زمینه های مشترک، باید نگاهی به جغرافیای تاریخی این حوزه انداخت،جایی که سمت شرق این جغرافیا چین است و سمت غرب آن تمدنهای قدیمی پیش از اسلام و دوره اسلامی. با نگاه به این پیشینه تاریخی و تحلیل موقعیتها می توانیم به ارزیابی و نتیجه گیری بپردازیم. در این میان، نقش ایران در موقعیت یک میانجی فرهنگی قابل مطالعه است. نقش ایرانیان در گسترش اسلام در چین به عنوان حلقه واسطه ما را با میراث مشترکی روبرو میکند که این میراث مشترک بر مناسبات فرهنگی تاکید میکند. ایران، تمدن میانجی شرق و غرب بود. این میانجیگری چه از راه دریا و خشکی نقش خود را در گستره وسیعی ایفا کرده است. در عصر حاضر،جمهوری اسلامی ایران خلاء بزرگ پیش آمده در طول سالیان را باید کم کرده و فعالیتهای خود را در این حوزه گسترش دهد. حضور اسلام و ایرانیان در چین و کارکرد زبان فارسی در این کشور ، شناحت جاده ابریشم در این مناسبات،شناخت قوم هویی و جایگاه آن از گذشته تاکنون و نسبت این قوم با زبان فارسی و آثار به جا مانده از این قوم و متون و منابع فارسی و قابل استفاده، وجود کتیبههای بسیار از ایرانیان مسلمان به نوعی موقعیت گذشته ممتاز ایرانیان در چین را بیان میکند[دکتر محمد باقر وثوقی،استاد تاریخ دانشگاه تهران،گزارش نشست ترجمه متون ایرانی اسلامی به زبان چینی، سال ۱۳۹۲].
بنابراین، بررسی نهضت ترجمه در چین و شکلگیری و شناخت فرایند ترجمه نیازمند این است که نخست با دورههای مختلف تاریخی و فرهنگی چین آشنا شویم. شناخت سلسلههای چینی و تحولات هر دوره، خصوصاً دوره معاصر به ما کمک میکند که در تصمیمسازیها دچار اشتباه نشویم. شناخت سیر تطور اسلام در چین در این ارتباط مهم است. این بحث که چگونه اسلام به چین وارد شد و تقسیمبندی اسلام به بومی و غیر بومی از محورهای کلیدی یک بررسی کامل خواهد بود. ورود اسلام در دوره تانگ و سانگ و بومی شدن مسلمانان در سلسله یوانگ و دورههایی که آموزشهای اسلامی در آن شکل گرفت، مقدمهای شد برای ترجمه متون اسلامی به زبان چینی. از عمر بیش از هزار ساله اسلام در چین، میتوان سابقه سیصد سالهای را برای نهضت ترجمه در نظر گرفت (آغاز آن را باید ۱۶۱۰ میلادی دانست). از عصر ممنوعیت ترجمه، تا دوره ترجمه کتب دینی و تولید کتب با موضوعات فرهنگ بومی و تأثیر مترجمان اسلامی و تأثیر آیین بودا و کنفسیوس، تماماً قابل مطالعه و بررسی است. فرایند بومی شدن اسلام و خارج شدن آن از حالت بومی در دوره معاصر از موضوعاتی است که نیاز به بازشناسی دارد. ضمن آنکه در این باره باید فعالیت کشورهای اسلامی در این کشور پهناور را مطالعه کرد[دکتر عادل خانی،دکتری مردم شناسی از دانشگاه پکن و استاد زبان چینی، گزارش نشست ترجمه متون ایرانی اسلامی به زبان چینی، سال ۱۳۹۲].
مشکلات ترجمه های فارسی به چینی
ترجمههای گذشته خوب نیستند و پر از اغلاط فاحش و ادبیات ضعیف اند. مترجمان عموماً به تفاوتهای فرهنگی دو زبان توجه ندارند و لذا این عدم توجه یک آفت فراگیر است. بیش از از سیصد کتاب ترجمه شده از فارسی به چینی وجود دارد که باید آسیبشناسی شود و نتیجه حاصل از آسیب شناسی، مبنای کار آینده قرار گیرد.گفتنی است، زبان و ادبیات چینی در عین فاخر بودن،کار ترجمه را برای غیر چینی دشوار می کند،لذا احاطه به زبان و ادبیات چینی ضروری است. اغلب ایرانیانی که زبان چینی را فراگرفته اند در سطح محاوره اند و به ترجمه متون تسلط ندارند. معادل یابی در زبان چینی برای واژگان و مصطلحات دینی کار بسیار دشواری است و ترجمه متون دینی،فلسفی حتی برای طلاب چینی در علوم دینی هم آسان نیست. لذا برای تربیت مترجمان توانا و زبده برای کتاب های ایرانی و اسلامی باید کوشید. به عبارت دیگر، تفاوتهای فرهنگی و تفاوت زبان مبدأ و مقصد و اختلاف سبکها به طور طبیعی کار ترجمه را با دشواری روبرو میکند. ناگفته نماند در بررسی و مدیریت ترجمه به زبان چینی بطوری که در مقاله پیش گفته اشاره شده باید به آن دسته از محققان غیر مسلمان و مسلمان در چین توجه کرد که با زیربنای فکری مارکسیستی با متون مواجه شده اند،یا مرجع تحقیقات شان متون انگلیسی است و یا به بررسی اسلام و کارکردهای آن در میان فرق و اقوام و ملل اسلامی پرداخته اند و فهم دقیق و عمیقی از معارف اسلامی ندارند،بنابراین، در ترجمه متون اسلامی نمی توانند دقیق باشند.
توافقنامه 25 ساله ایران و چین و ترجمه و نشر
در شرایط حاضر با توجه به تصویب تفاهمنامه راهبردی ۲۵ساله در سال ۱۳۹۹ میان ایران و چین،جمهوری اسلامی ایران با راهبرد تازه ای روبروست و افق تازه ای در مسیر ترجمه و نشر قرار می گیرد. حال، در این مسیر که از مهم ترین ابعاد فعالیت علمی فرهنگی محسوب می شود چه سیاست ها و برنامه هایی منطبق با آن در نظر قرار داده شده است؟ بیش از دو سال است که از تصویب این تفاهمنامه راهبردی می گذرد؛ آیا دستگاه متولی دیپلماسی فرهنگی در امر ترجمه و نشر به سیاست ها،تصمیم ها و اقدام های مناسب و مقتضی به اندازه زمان گذشته رسیده است؟ این وجیزه در مقام داوری دقیق در این باره نیست، اما پنداشت بر این است که هنوز زیرساخت های لازم در راستای اجرای تفاهمنامه در این زمینه فراهم نیامده و آنچه تا به اکنون گفته و شده است همان اقدام هر ساله ترجمه و نشر در قالب دو یا چند کتاب توسط دستگاه متولی دیپلماسی فرهنگی است. لذا، لازم است متولیان امر برای رفع ابهام و توجیه اذهان در این خصوص پاسخ لازم را ارائه دهند. آنچه به طور مشخص محل سوأل است،کار کارشناسی و بررسی های تخصصی در ابعاد تهیه و تولید محتوا،کیفیت ترجمه و نحوه توزیع و نشر آثار است که به نظر نگارنده بر پایه های سستی بنا شده است.
منبع : سایت دیپلماسی ایرانی
نظر خود را بنویسید.