-->
logo
logo
دیپلماسی فرهنگیِ ترازِ چهل واره ی دوم انقلاب اسلامی
  • 1401/09/24 - 18:17
  • 471
  • زمان مطالعه : 8 دقیقه
نگاهی به جدیدترین جریان درون‌سلفی/ ۵

علت حمله مدخلی‌ها به نمادهای سلفی‌گری در مصر

مدخلی‌ها تقریباً به تمام نمادهای سلفی‌گری و جریان‌های آن در مصر حمله می‌کنند، بنابراین هر کس با رویکرد آنها مخالف باشد برای انجام‌ وظیفه و پاداش الهی به او حمله می‌کنند، زیرا افشای انحراف متخلفان و تبیین انحراف آنها از عقیده سلفی، یک وظیفه شرعی به شمار می‌آید.

 

به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به نقل از ایکنا، علی‌اکبر ضیایی، کارشناس مسائل جهان اسلام و جریان‌های اسلامی در مطالبی سلسله‌وار برای ایکنا به تحلیل رویکردها و مواضع جریان مدخلی، جدیدترین جریان درون سلفی پرداخته است که بخش‌های اول تا چهارم آن با درباره  «تاریخچه و رویکرد این جریان»، «سلفی‌گری مدخلی در مصر و جنبش حماس» و «سلفی‌گری مدخلی در مصر و جهاد اسلامی» و «سلفی‌گری مدخلی مصر و رژیم اسرائیل» پیش از این در ایکنا منتشر شد و اکنون بخش چهارم با عنوان «سلفی‌گری مدخلی و دیگر جریان‌های سلفی مصر» از نظر می‌گذرد:

مدخلی‌ها تقریباً به تمام نمادهای سلفی‌گری و جریان‌های آن در مصر حمله می‌کنند، بنابراین هرکس با رویکرد آنها مخالف باشد برای انجام‌ وظیفه و پاداش الهی به او حمله می‌کنند، زیرا افشای انحراف متخلفان و تبیین انحراف آنها از عقیده سلفی یک وظیفه شرعی به شمار می‌آید که به آن پاداش داده خواهد شد، اما به نظر می‌رسد که حمله به سلفی‌گری سیاسی از شدت بیشتری برخوردار بوده است.

سلفیه سیاسی که اصطلاحاً به آن سلفیه حرکیه نیز اطلاق می‌شود به کسانی گفته می‌شود که فعالیت سیاسی و فکری را پذیرفته و مخالفت با نظام حاکم را مشروع می‌دانند و به‌ ضرورت تغییر رژیم‌ها اعتقاد دارند و حکام ظالم در کشورهای اسلامی را تکفیر می‌کنند، ولی با اقدامات مسلحانه مخالف هستند.

مخالفت سلفیان مدخلی با این گروه سلفی در مخالفت با نظام حاکم و تغییر رژیم‌های خودکامه و تکفیر حکام و سلاطین و هرگونه اقدام خشونت‌آمیز علیه حکومت است، زیرا به اعتقاد مدخلی‌ها هر نظام حاکمی حتی اگر یزید بن معاویه باشد از نظر شرعی ولی‌ امر مسلمین به شمار می‌آید و تبعیت از آن شرعاً واجب است.

جریان سلفی مصر و انقلاب 2011 مصر

محمد سعید رسلان، از رهبران مدخلی غالباً سلفی‌های حرکیه یا سیاسی را مورد انتقاد قرار می‌دهد و آنها را اهل انقلاب و فتنه و هرج‌ومرج توصیف و سپس نتیجه دعوت آنها را شکستی در همه کشورهایی توصیف می‌کند که آنها تاکنون فعالیت کرده و آنها را به تباهی و نابودی کشیدند.

محمد لطفی عامر نیز با سلسله سخنرانی‌ها و مقالات فراوان، خود را وقف حمله به نمادهای سلفی‌گری علمی و سلفی‌های اسکندریه کرده است، از جمله مقاله «سخنانی قاطع با محمد اسماعیل المقدم، محمد حسن و محمد حسین یعقوب» و مقاله‌ای با عنوان «محمد حسن اندیشه سید قطب را با رنگ سلفی احیا می‌کند» و بسیاری دیگر.

لطفی عامر در مقاله خود به‌شدت از آن سه شخصیت مهم سلفی انتقاد کرد و چنین نتیجه گرفت که آنچه این سلفی‌ها می‌گویند و به سلفیه نسبت می‌دهند از مکتب سلفی نیست و سلفیه از اقوال و احکام آنان مبرا است. لطفی عامر خطاب به این سلفی‌ها پرسش‌هایی را مطرح می‌کند و از آنان می‌خواهد که به‌صراحت و بدون هیچ طفره‌ای به آنها پاسخ دهند، و البته خود نویسنده معتقد است که این سلفی‌ها پاسخ روشنی به این پرسش‌ها نخواهند داد. این پرسش‌ها عبارت‌اند از اینکه موضع شما در قبال اندیشه سید قطب و حرکت‌هایی چون اخوان‌المسلمین و مکتب سلفی اسکندریه چیست؟ شما در مورد ولایت حاکم مصر چه دیدگاهی دارید؟ آیا در مصر مفهوم «جماعت» شکل‌گرفته است یا خیر و اگر جماعت به مفهوم شرعی وجود دارد امام آن جماعت کیست؟ آیا باید از اوامر امام در امر معروف پیروی کرد؟  

لطفی عامر در مقاله‌ای با عنوان «شیخ محمد حسن، اندیشه سید قطب را به روش سلفی تجدید می‌کند» کتاب «حقیقت توحید» نوشته محمد حسن را نقد کرده است. شیخ محمد حسن در این کتاب به اندیشه‌های به‌شدت افراطی سید قطب در دو کتاب «معالم فی الطریق و فی ظلال القرآن» استناد کرده است. عامر می‌گوید که برخی نویسندگان چون شیخ حسن اندیشه‌های سید قطب را به نام اسلام و سلفیه به مردم عرضه می‌کنند، در حالی‌که این تفکرات با عقیده سلفی سازگاری ندارند. وی دیدگاه‌های شیخ حسن را در امتداد تفکرات وهابیت و شخصیت‌های سعودی چون سلمان العوده و سفر الحوالی و اسامه بن لادن می‌داند که برای جهان اسلام خطرناک هستند. 

مدخلی‌ها و سید قطب

مدخلی‌ها به دو دلیل به‌شدت به سید قطب حمله می‌کنند:

اول این که مدخلی‌ها معتقدند که حمله به مخالفان یک روش مشروع و بر اساس عقیده اهل‌ سنت است.

ظهور اولین جریا‌ن‌‌های مدخلی در عربستان

دوم اینکه از نظر آنان سید قطب نخستین کسی است که روش خوارج در تکفیر حاکمان و جامعه را احیا و دیدگاه خوارج را به‌صورت یک ایدئولوژی منسجم سازماندهی کرده است.

حملات سلفیان مدخلی به سید قطب تنها به اندیشه حکومت‌داری و مفهوم جاهلیت نزد وی محدود نشد، بلکه تمام نوشته‌ها، عقاید، تاریخ و مواضع او را مورد نقد قرار داد. بر اساس دیدگاه مدخلی‌ها، این حملات به‌منظور نابودی تمام تفکرات سید قطب و دستاوردهای وی در تاریخ حرکت‌های اسلامی انجام‌گرفته است تا طرفداران او با عقاید افراطی و برداشت‌های نادرست وی از قرآن و سنت آشنا شوند و بدانند که روش سید قطب با تفکرات سلفی سازگار نیست.

اسامه القوصی با حمله شدید به سید قطب، او را متهم به بدنام کردن حضرت موسی(ع) کرد، زیرا سید قطب بر اساس ادعای القوصی، حضرت موسی را الگوی یک رهبر عصبی دانسته است. القوصی از مخاطبان خود خواست که در این امر به اصل دینی «تولی و تبری» تمسک جویند، زیرا سید قطب به مقام حضرت موسی علیه‌السلام توهین کرده است. سپس القوصی عنوان شهید را از سید قطب حذف کرده و گفته است که شهادت بر اساس روایات نبوی تنها برای کسانی است که بهشت برای آنان ثابت شده بود و این مقامی است که کسی نمی‌تواند ادعای آن را داشته باشد.

القوصی حمله به سید قطب را این‌گونه توجیه می‌کند که از قطب کتاب‌هایی حاوی بدعت و هذیان بر جای گذاشته شده است: «مقابله با آنها وظیفه ما بود و باید در میان مردم قیام می‌کردیم تا مردم را از این کتاب‌ها برحذر داریم که بلاها و وسوسه‌هایی را به همراه دارد». همچنین این آثار سید قطب سبب اتفاقاتی در مصر از جمله خون‌هایی است که ریخته شده، افتخاراتی که نقض و زندان‌هایی که پر شد‌ه‌اند.

اسامه القوصی، سعید رسلان، طلعت زهران و لطفی عامر از رهبران مدخلی سید قطب را به اسائه ادب نسبت به معاویه و عمرو بن عاص متهم می‌کنند، زیرا سید قطب در کتاب «کتب و شخصیات» به واقعه جنگ صفین پرداخته و نوشته است که معاویه و عمرو بن عاص برای جنگ با امام علی(ع) از همه حیله‌ها و نیرنگ‌ها استفاده کردند، درحالی‌که امام علی(ع) مقید به اخلاق و معیارهای دینی بود و اگر او همچون معاویه و عمرو بن عاص از هر وسیله‌ای برای غلبه در جنگ استفاده می‌کرد بی‌تردید در صفین پیروز می‌شد.

سید قطب همچنین خلیفه سوم عثمان را به ترویج ارزش‌های بنی‌امیه متهم ساخته است. رهبران مدخلی در حمله به این دو دیدگاه سید قطب معتقدند که اهل‌سنت برای معاویه و عمرو بن عاص به‌عنوان دو صحابی احترام قائل هستند و طعن به عثمان نیز برخلاف اجماع اهل‌سنت است. دیدگاه اهل‌سنت عموماً و مدخلی‌ها خصوصاً در جنگ‌های صفین و جمل این است که صحابه اهل اجتهاد بودند و اگر حق با آنان بوده است دو اجر و اگر خطا کرده‌اند یک اجر دارند.

لطفی عامر در مقاله خود با عنوان «آثار مجرمانه مفاهیم سید قطب» به آثار مجرمانه و مفاسد سید قطب اشاره کرده و معتقد است که اسلام از این مفاهیم مجرمانه مبراست. لطفی عامر همچون دیگر مدخلی‌های سلفی برای استدلال به مواضع خود به آرا و دیدگاه‌های شخصیت‌های معروف استناد می‌کند تا بدین‌ وسیله نظر عموم مردم را به سمت خود جلب کند.

از جمله لطفی عامر در مقاله خود به فتوای شیخ عبداللطیف سبکی، رئیس سابق کمیته فتوا در الازهر، استناد کرده است که وی در مورد کتاب «معالم فی الطریق» نوشته سید قطب چنین اظهار نظر کرده است: سید قطب به نام دین مردم ساده را به اقدام علیه حاکمان تحریک می‌کند و برای او مهم نیست که این موضع سبب خونریزی، کشتن بی‌گناهان، خرابکاری در شهرها، ایجاد وحشت در جامعه، برهم‌زدن امنیت و شعله‌ور کردن نزاع و کشمکش در اشکال مختلف در جامعه می‌شود.

سپس عامر تعجب می‌کند که نهادهای قانونی رسمی و غیررسمی آثار مخرب ایدئولوژی اخوان را به‌طور عام و سید قطب را به‌طور خاص می‌بینند، با این‌حال هیچ‌کاری برای این پدیده انجام نمی‌دهند، پس چه چیزی آنها را از مقابله با این جریان فکری باز می‌دارد؟ یا به این تفکر پایبندند یا از پیروان این تفکر می‌ترسند و یا احتمال سوم عدم آگاهی آنها از این جریان است.س

پس عامر در مقاله خود درباره سید قطب می‌نویسد: سید قطب عالم نیست، بلکه ادیب بزرگی است که در سخنرانی و ادبیات مهارت دارد و زمانی که در نوشته‌های خود از اسلام صحبت می‌کند، به روش علمی علمای سلف پایبند نیست.

 

. .

. .

نظر خود را بنویسید.

Copyright © 2022 icro.ir , All rights reserved