شناسایی سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه نوین(پساداعش)
نتایج تحقیقات نشان می دهد که سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ایران در سوریه نوین عبارتند از سازوکارهای مالی، احداث مجامع علمی و دانشگاهی احداث کتابخانههای فارسی با کتب اصیل در سوریه، احداث دانشگاههای آموزش زبان و فرهنگ فارسی در سوریه، تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای سوریه، سازماندهی مراکز و انجمنهای علمی فرهنگی در کشور سوریه، برگزاری مجامع جهانی شیعه شناسی در کشور سوریه و ساماندهی جشنوارهها و نمایشگاهها و برنامههای مختلف فرهنگی، گردشگری میان دو کشور، برگزاری مسابقات ورزشی و ... دارای تاثیر می باشد.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی محمد خدا وردی کارشناس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در مقاله ای با عنوان (شناسایی سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه نوین(پساداعش))اینگونه آورده است:
در تحولات دهههای اخیر، دیپلماسی فرهنگی در عرصه روابط بینالملل، در راستای بهبود روابط و مناسبات فیمابین کشورها جایگاه ویژهای یافته است. دیپلماسی فرهنگی به عنوان ابزار سیاست خارجی کشورها که هنر ترویج و توسعه فرهنگ را برعهده دارد، در فراهمآوردن زمینههای همکاریهای مشترک و شناخت و شناساندن فرهنگها و تبادل ارزشهای فرهنگی و تحکیم و تثبیت روابط حسنه میان دولتها تأثیر بسزایی داراست. برایناساس هدف از پژوهش حاضر، " تعیین سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه نوین" و سوال تحقیق: سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه نوین کدامند؟. در این تحقیق از روش توصیفی - پیمایشی استفاده میشود. جامعه آماری در پژوهش حاضر در بخش کیفی 20.نفر از اساتید و صاحبنظران روابط بینالملل و همچنین در بخش کمّی مدیران، رایزنان فرهنگی، بودهاند که به دلیل محدود بودن جامعه آماری، حجم نمونه بهصورت تمام شمار درنظر گرفته میشود. نتایج تحقیقات نشان می دهد که سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ایران در سوریه نوین عبارتند از سازوکارهای مالی، احداث مجامع علمی و دانشگاهی احداث کتابخانههای فارسی با کتب اصیل در سوریه، احداث دانشگاههای آموزش زبان و فرهنگ فارسی در سوریه، تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای سوریه، سازماندهی مراکز و انجمنهای علمی فرهنگی در کشور سوریه، برگزاری مجامع جهانی شیعه شناسی در کشور سوریه و ساماندهی جشنوارهها و نمایشگاهها و برنامههای مختلف فرهنگی، گردشگری میان دو کشور، برگزاری مسابقات ورزشی و ... دارای تاثیر می باشد.
کلیدواژگان: سازوکار؛ دیپلماسی فرهنگی؛ جمهوری اسلامی ایران؛ سوریه نوین؛
مقدمه
هدایت ارتباط بین ملتها، گروهها و افراد از جمله واژههای سیاسی مورد بهرهبرداری در مناسبات بینالمللی است که واژه دیپلماسی را تشکیل میدهد. کارکرد و کاربرد رسمی دیپلماسی عمدتاً به هدایت روابط بینالملل از طریق دیدار و گفتگوهای رسمی و سیاسی دلالت و اشاره دارد. همچنین به دانش ارتباط میان سیاستمداران و سران کشورهای جهان دیپلماسی گفته میشود. یکی از ابعاد دیپلماسی که در پژوهش حاضر مطرح است، دیپلماسی فرهنگی میباشد(میرشکاری، 1386: 96).
دیپلماسی فرهنگی هنر کاربست و اجرای سیاستهای فرهنگی توسط نمایندگان رسمی کشورها در دیگر دول است. به عبارت دیگر، مهارت و هنر استفاده از توزیع بهینۀ بودجه تشخیص داده شده برای برنامههای فرهنگی توسط دیپلماتها، دیپلماسی فرهنگی است. همچنین دیپلماسی فرهنگی به کشورها اجازه میدهد که مبتنی بر استناد به عناصر کلیدی و نفوذ دولتهای خود، به طور مستقیم با مخاطبان خارجی، به انضمام مردم معمولی و رهبران افکار، در ارتباط باشند. دیپلماسی فرهنگی فرایند مؤثری است که در آن فرهنگ یک ملت به جهان بیرون عرضه میشود و خصوصیات منحصربهفرد فرهنگی ملتها در سطوح دو جانبه و چند جانبه ترویج مییابند (صالحی امیری و محمدی، 1396: 30).
سوریه کشوری در غرب آسیا است. حزب حاکم این کشور، حزب سوسیالیست بعث است. موقعیت سوریه در غرب آسیا و ساحل شرقی مدیترانه در طول تاریخ جایگاهی استراتژیک به این کشور بخشیدهاست(زرگر و معلومی، 156:1397) در سالهای اخیر که کشور سوریه یکی از مهمترین کشورهای مورد هدف در سیاست خارجی ایران است، اهمیت دیپلماسی فرهنگی ناظر به این کشور بیش از پیش نمایان گردیده است. ایران و سوریه از گذشته روابط سیاسی و دیپلماسی فعال و پایداری با یکدیگر داشتند که در جنگ حدود هشت ساله این رابطهها گسترش پیدا کرده، به طوری که جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی از حق این کشور در موضوعات مختلف دفاع کرده است. ایران در طول بحران سوریه قبل از هر نشستی با طرفهای خارجی، آخرین تحولات در این کشور را با طرف سوری بررسی میکند و بهترین تصمیم دو جانبه را با یکدیگر میگیرند. این نشستها سبب گسترش روابط دیپلماسی میان ایران و سوریه شده به طوری که در گفت و گوهای سیاسی ایران با موضع این کشور در مجامع بینالمللی نتایج مثبتی به همراه داشته است. جمهوری اسلامی در طول حدود 40 سال رابطه مستحکم با سوریه توانست کارکرد دیپلماسی خود را در منطقه بالا ببرد بهگونهای که قدرتهای جهانی به این نتیجه رسیدهاند که بدون کمک ایران نمیتوانند بحرانهای منطقهای را حل کنند. حال با وجود تمامی دیپلماسیهای مطرح ایران در سوریه، در پژوهش حاضر قرار است که به سازوکارهای دولتی دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ا در سوریه پرداخته شود. (برزویی و بهزادنسب، 1398 :26)
ایران و سوریه دارای روابط تاریخی و کهن میباشند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقبال مردم سوریه از این حادثه عظیم و بازتابهای آن در جهان و منطقه به ویژه در سوریه، ارتباط میان دو کشور و دو ملت عمیقتر و به رابطه راهبردی تبدیل شد.
1. کلیات
1-1. بیان مسئله
سیاست خارجی ایران، در رابطه با کشورهای اسلامی مبتنی بر برقراری ثبات و آرامش و وحدت امت اسلامی است. ایران همواره در پی وحدت و کاهش سلطه غرب بر جهان اسلام و مقابله با هجوم و توطئههای غرب به امت اسلامی و افزایش امنیت بوده است. (اربابی، 1399: 1). در تحولات دهههای اخیر، دیپلماسی فرهنگی در عرصه روابط بین الملل، در راستای بهبود روابط و مناسبات فیمابین کشورها جایگاه ویژهای یافته و موجب همگرایی میان دولتها و ملّتها گردیده است. دیپلماسی فرهنگی بهعنوان ابزار سیاست خارجی کشورها که هنر ترویج و توسعه فرهنگ را برعهده دارد، در فراهم آوردن زمینههای همکاریهای مشترک و شناخت و شناساندن فرهنگها و تبادل ارزشهای فرهنگی و تحکیم و تثبیت روابط حسنه میان دولتها تأثیر بسزایی داراست. دیپلماسی فرهنگی مفهومی به نسبت تازه در ترمینولوژی علوم سیاسی و روابط بینالملل به ویژه در ایران به شمار می رود. به طوری که علیرغم ضعف به کارگیری آن از سوی دولتها با ضعفهای نظری نیز روبرو است و آنچنان که شاید و باید مورد استفاده دانشگاهیان و مجریان سیاست خارجی و متولیان روابط فرهنگی بینالمللی قرار نگرفته است. حتی در میان اسناد و سیاستهای مرتبط نیز نمیتوان فصلی مجزا حول محور دیپلماسی فرهنگی یافت بلکه تنها اشاراتی شده است که باید از میان آنها دست به استنباط زد (منفرد، 1396: 26) وجود بحران در هر کشوری بر روابط با همسایگان، کشورهای منطقه و همپیمانان آن اثرگذار است.
ازآنجاکه دیپلماسی فرهنگی در درازمدت اثرگذاری مناسبی بر روی ملّتها داراست و در ارتقا درک متقابل میان فرهنگها مؤثر واقع میشود، بنابراین در دنیای امروز بسنده کردن به کاربرد شیوههای گذشته در زمینه دیپلماسی جوابگوی نیازهای کنونی در توسعه روابط با کشورها نمیباشد؛ لذا باید سازوکارهای جدیدی برای دیپلماسی فرهنگی تعریف شود تا قابلیتها و تواناییهای خویش را در سیستمی متشکل از اهداف دولت، ابزارهای فرهنگی و انتقال حجم وسیع انتقال اطلاعات به کار گیرد.
دغدغه محقق از انجام این تحقیق این است که با توجه به اهمیت بالای دیپلماسی عمومی در شکل دهی به افکار عمومی و افزایش امنیت و قدرت یک کشور، جمهوری اسلامی ظرفیتهای بالایی برای استفاده از دیپلماسی عمومی در راستای تأمین اهداف و منافع ملی خود برخوردار است؛ اما به نظر میآید در بهرهگیری از این ظرفیتها در کشورهای که قرابت فرهنگی نزدیکی با ایران دارند از جمله کشور سوریه، اهتمام لازم را به کار نبسته است، بنابراین در این تحقیق تلاش میشود با بهرهمندی از ظرفیتهای دولتی دیپلماسی فرهنگی، همگراییهای قومی و مذهبی مورد اتفاق دو کشور، سازوکارهای ارتقاء دیپلماسی فرهنگی را با هدف بهبود وضع فعلی و رسیدن به وضع مطلوب تبیین گردد.
دیپلماسی فرهنگی به عنوان ابزار سیاست خارجی کشورها که هنر ترویج و توسعه فرهنگ را برعهده دارد، چنانچه با برنامهریزی و اجرای مناسب و کار آمد همراه باشد به ایجاد فضای تعامل و رشد تفاهم ملتها کمک فراوانی خواهد کرد بنابراین بی توجهی به این مهم در روابط ایران و سوریه میتواند تبعات منفی زیر را در پی داشته باشد:
سردرگمی نهادهای رسمی و غیر رسمی دیپلماسی فرهنگی کشور در تحقق مأموریتها؛
کاهش قدرت نفوذ فرهنگی، فکری و اجتماعی ج. ا. ایران در سوریه؛
ازدست دادن اثر بخشی دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ا در بین افکار عمومی کشور سوریه؛
از دست دادن جایگاه فرهنگی ج. ا. ایران در سوریه و واگذاری آن به دشمنان خود در آن کشور.
از طرفی وجود بسترهای مناسب فرهنگی و مذهبی، همراهی افکار عمومی، علاقهمندی دولتمردان، رؤسای قبایل و معتمدین سوری از جمله فضاهای مناسب برای گسترش و ارتقاء دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ایران در کشور سویه است؛ بنابراین انجام این تحقیق میتواند دستاوردهای زیر را به دنبال داشته باشد:
تقویت مولفههای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ابعاد گوناگون در سوریه
شناخت راههای ارتقاء و افزایش قدرت نفوذ فرهنگی، فکری و اجتماعی ج. ا. ایران در سوریه
1-3. پیشینه تحقیق
(1) پروژهای تحت عنوان" فرصتها و چالشهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه"توسط عباس کشاورز در سال 13۹۰ ارائه شده است که نتایج حاصله از آن عبارت است از: جمهوری اسلامی در کنار فرصتهای فراوانی که در منطقه دارد درعینحال نیز با چالشهای سایر کشورهای رقیب که داعیههای مختلفی در منطقه دارند مواجه است. زیرا نظامهای سیاسی متفاوت، نگرشهای نخبگان در سطح کشورهای منطقه، دیپلماسی فرهنگی آمریکا در منطقه، تعارضهای مذهبی و قومی و نفوذ فرهنگی وهابیت سبب میشود تا جمهوری اسلامی برای آنان بهسرعت از یک فرصت به یک تهدید تبدیل گردد. از طرف دیگر تاریخ و دین مشترک، قرابتهای جغرافیایی، حضور شیعیان در منطقه، قابلیتهای فرهنگی چون نوروز، عاشورا، حوزههای علمیه، دشمن مشترک منطقهای جزء فرصتها به شمار میرود.
(2) پروژهای تحت عنوان" نقش دیپلماسی فرهنگی در ارتقاء سیاست خارجی (مطالعه موردی ج. ا. ایران)" توسط محمد علی منفرد در سال 1396 ارائخ شده تست که نتایج حاصله از آن عبارتند از دیپلماسی فرهنگی مفهومی به نسبت تازه در ترمینولوژی علوم سیاسی و روابط بینالملل به ویژه در ایران به شمار میرود. بهطوریکه علیرغم ضعف بهکارگیری آن از سوی دولتها با ضعفهای نظری نیز روبرو است و آنچنان که شاید و باید مورداستفاده دانشگاهیان و مجریان سیاست خارجی و متولیان روابط فرهنگی بینالمللی قرار نگرفته است. حتی در میان اسناد و سیاستهای مرتبط نیز نمیتوان فصلی مجزا حول محور دیپلماسی فرهنگی یافت؛ بلکه تنها اشاراتی شده است که باید از میان آنها دست به استنباط زد.
(3) رساله تحت عنوان"جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران" توسط دانشجو علی فیروزی درسال 1390 در دانشگاه علامه طباطبایی دفاع شده که نتایج حاصله از آن عبارتست از:عواملی مانند ماهیت فراملی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران، انقلاب در فناوری ارتباطات، تحول در ماهیت و گفتمان قدرت در روابط بین الملل و گسترش نقش بازیگران غیر دولتی باعث افزایش اهمیت دیپلماسی عمومی و تحول آن از جنبه تبلیغات به تصویرسازی و الگوپردازی از جمهوری اسلامی در سیاست گذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران شده است.
(4)پایاننامهای تحت عنوان" نقش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی" توسط دانشجو اسماعیل شفاییان در سال 1391 در دانشگاه گیلان دفاع شده که نتایج حاصل از آن عبارتست از: دیپلماسی یکی از ابزارهای مهم در تحقق همگرایی کشورهای جهان است. به بیان دیگر دیپلماسی عمومی ابزار برقراری دوستی و نزدیکی دولتها با افکار عمومی در سایر کشورهاست که در جمهوری اسلامی ایران سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در پیشبرد ومعرفی فرهنگ ایرانیاسلامی در روابط بینالملل اقدامات موثری به ثمر رسانده است که از آن جمله میتوان به برگزاری هفتههای فرهنگی ایران در خارج از کشورها، آموزش زبان فارسی، و مواردی از این دست اشاره کرد.
(5) مقالهای تحت عنوان" گسترش دیپلماسی فرهنگی ایران با کشورهای عراق، سوریه و افغانستان و تأثیر آن برامنیت ملی"در سال 1399 توسط راضیه اربابی در ششمین کنفرانس ملی علوم انسانی و مطالعات مدیریت ارائه گردیده که نتایج حاصله از آن عبارت است از: امروزه مفهوم امنیت ملی از نظامیگری فاصله گرفته و معنا و مبنای جدیدی یافته که با نگرشهای سنتی متفاوت است؛ و سیاستگذاران و خطی مشی سازان باید با توجه به مطالعات عمیق تاکید بر دیدگاههای غیرنظامی مربوط به امنیت ملی، اقدام به شناسایی و اتخاذ استراتژیهای مناسب نمایند.
(6) مقالهای تحت عنوان" فرصتها و چالشهای دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ا در سوریه؛ با تمرکز بر جریانهای فرهنگی فعال در این کشور" در سال 1398 توسط محمدرضا برزویی در اولین همایش سراسری قدرت نرم انقلاب اسلامی با محوریت «چهار دهه مقاومت و بایستههای فرهنگی گام دوم انقلاب اسلامی» ارائه گردیده که نتایج حاصله از آن عبارتست از: فعالیت فرهنگی جریانهای سوریه، جریانهای فعال فرهنگی در سوریه، رویکردهای فرهنگی، بایدهای سیاستی ج. ا. ا در حوزه فرهنگی سوریه، چالشهای سیاستی ج. ا. ا در حوزه فرهنگی سوریه، وضعیت فرهنگی جامعه سوریه درنهایت بعد از دسته بندی انواع چالشها و فرصتهای دیپلماسی فرهنگی ایران در سوریه ناظر به جریانهای فرهنگی این کشور، الگوی ارتباطی برای هریک از این دو که مشخصکنندة چگونگی برنامهریزی فرهنگی برای داشتن یک دیپلماسی فرهنگی کار آمد میباشد، ارائه میگردد.
1-4.سؤال اصلی
سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه نوین کدامند؟
1-5.هدف اصلی
شناسایی سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه نوین
1-6. روششناسی تحقیق
این تحقیق از روش توصیفی - پیمایشی استفاده میشود. چرا که اینگونه پژوهشها به توصیف جامعه بر اساس یک یا چند متغیر میپردازد. دراین تحقیق با مراجعه به مراکز مختلف علمی و پژوهشی و استفاده از فیش برداری و مصاحبه با خبرگان به گردآوری اطلاعات لازم در رابطه با موضوع اقدام گردید. این تحقیق از نوع کاربردی است. کاربردی به لحاظ اینکه دانش بهدستآمده در این پژوهش میتواند راهنمایی برای انجام فعالیتهای عملی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بهعنوان پیکان دیپلماسی فرهنگی باشد.
1-6-1.جامعه آماری و حجم نمونه
جامعه آماری |
مشاغل |
تعداد |
ویژگیها |
بخش کیفی |
اساتید و صاحبنظران 0646 |
20 |
استادان روابط بینالملل دانشگاههای تهران با داشتن تخصص دیپلماسی فرهنگی– داشتن سابقه رایزن فرهنگی در کشورهای غرب آسیا به مدت حداقل سه سال |
بخش کمی |
مدیران، رایزنان فرهنگی، متخصصان دیپلماسی فرهنگی در وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی |
80 |
داشتن سن خدمتی 20 سال به بالا داشتن مدرک کارشناسی ارشد به بالا داشتن فعالیت تخصصی در خصوص کشورهای غرب آسیا |
1-7.روایی و پایایی
روایی منطقی پرسشنامه ازنظر کارشناسان و خبرگان برای بهبود روایی ابزار اندازهگیری استفاده گردید و روایی صوری، محتوایی و سازه پرسشنامه در فرایند پژوهش بررسی و مبتنی بر نظرخواهی از خبرگان و متخصصان و همچنین شاخصهای CVR و CVI خواهد بود.همچنین برای محاسبه پایایی، از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید که همگی بالاتر از 7/0 بوده و در حد قابلقبول هستند.
2. ادبیات و مبانی نظری تحقیق
2-1.دیپلماسی
دیپلماسی به دانش ارتباط میان سیاستمداران و سران کشورهای جهان گفته میشود. به مقامهای رسمی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی یک کشور نزد کشور یا سازمان بینالمللی پذیرنده «دیپلمات» میگویند. در فرهنگ روابط دیپلماتیک، عالیترین مقام سیاسی در نزد کشور میزبان را «سفیر» مینامند (آشوری، 1385: 39) اصولاً دیپلماسی به عنوان مدیریت روابط خارجی با سایر دولتها و سایر کنشگران روابط بینالملل، تعریف میشود. از این دیدگاه، دیپلماسی به معنای مشارکت در تصمیم گیری و اجرای سیاست خارجی است، و آن وسیلهای است که دولت میتواند از طریق انجام مذاکرات، تبادل نمایندگیها، توسعه همکاریها، دیدارها و گفتگوها، به اهداف و منافع خود دست یابد.
2-2.مفهوم سیاست خارجی
سیاست خارجی به معنی دنبالکردن هدفهای کشور در محیط بینالمللی و دررابطهبا جامعهها، دولتها و کشورهای دیگر است. دولتها اصولاً یا به امور داخلی مربوط میشود یا به امور بینالمللی؛ اصطلاح سیاست خارجی در مقابل امور داخلی به کار میرود. در خصوص سیاست خارجی به تعریفهای زیادی برمیخوریم، بدون این که این تعریفها تفاوت ماهوی و مفهومی داشته باشند و تقریباً همه آنها به یک مفهوم اشاره دارند. سیاست خارجی عبارتست از یک استراتژی یا یک رشته اعمال از پیش طرحریزی شده توسط تصمیمگیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین، در چهارچوب منافع ملی و در محیط بینالمللی است. بهطور خلاصه میتوان گفت که سیاست خارجی شامل تعیین و اجرای یک سلسله اهداف و منافع ملی است که در صحنهی بینالمللی از سوی دولتها انجام میپذیرد. سیاست خارجی میتواند ابتکار عمل یک دولت و یا واکنش آن در قبال کنش دیگر دولتها باشد همچنین در جای دیگر آمده است که خط مشی[1] و روشی که دولت در برخورد با امور و مسایل خارج از کشور برای حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و [تعقیب و تحصیل] منافع خود اتّخاذ میکند. (آشوری، 1386: 83)
2-3.تاریخچه دیپلماسی
اصطلاح دیپلماسی به طور خاصاز کلمه یونانی دیپلما به معنای «کاغذ و سند تاخورده گرفته» شدهاست. در دوره امپراتوری روم همه گذرنامهها و برگههای عبور به طرزی خاصتا میخورد، مهر میشد و دیپلماس نامیده میشد. بعدها واژه دیپلما به سایر مدارک رسمی بهویژه قراردادهای منعقدباکشورها و قبایل دیگر نیز اطلاق شد. در اوایل قرن یازدهم/ اواخر قرن هفدهم، شغل کسانی که چنین مدارکی را بایگانی و نگهداری میکردند، صناعت دیپلماتی نام گرفت. بااین حال، کاربرد واژه دیپلماسی در زبانهای اروپایی برای اشاره به مناسبات بینالملل و نگهداری این اسناد و مدارک، جدید است. کنگره وین که از شوال 1229/ سپتامبر 1814 تا رجب 1230/ ژوئن 1815 برای حل اختلافهای کشورهای اروپایی در پی جنگهای ناپلئون بناپارت، با دعوت وزیر خارجه اتریش ازهمه قدرتهای درگیر جنگ برگزار شد، سنگ بنای مذاکرات دیپلماتی در جهان جدید شناخته میشود. این کنگره توانست با گفتگو به هدف اصلی خود، یعنی توافق بر سر ترسیم نقشه سیاسی اروپا و بازگرداندن مرزهای کشورهای اروپایی به حدود شناختهشده پیش از انقلاب فرانسه (1204/ 1789) و کشورگشاییهای ناپلئون، برسد. کنگره وین در مقیاسی قارهای، نمونهای موفق از دیپلماسی چندجانبه برای حلوفصل اختلافاتی بود که پیشتر به جنگهایی خونین میانجامید. در خلال مذاکرات این کنگره، ضمن تنظیم برخی مقررات ناظر بر مناسبات دیپلماتی، شغلی متمایز با عنوان کادر دیپلماتی بهرسمیت شناخته شد (آشوری، 1386 : 84 ). دیپلماسی در جهان اسلام. در میراث اسلامی، دانش تنظیم مناسبات دولتها در زمان صلح و مراوده سفیر میان آنها غالبآ ذیل کتابهای سیر یا قواعدالسیر قرار میگرفت. این نوشتهها، بهویژه آنگاه که باعنوان مغازی همراه میشد، مانند السیر و المغازی ابناسحاق، قواعد سیاست داخلی و خارجی در زمان جنگ را نیز دربرداشت. آغاز دیپلماسی را در جهان اسلام میتوان به شکلگیری جامعه اسلامی در مدینه و ضرورت تعامل با قبایل و گروههای غیرمسلمان بازگرداند. پیش از آن، در نزد عرب، مناسبات بین قبایل و اقوام به ابعاد تجاری و اقتصادی منحصر بود، ولی با ظهور اسلام، جنبههای سیاسی و اجتماعی را نیز دربرگرفت و بعدها حتی برای تبلیغ دین اسلام نیز بهکار گرفته شد. قرارداد مدینه که در نخستین سال هجرت پیامبر اکرم صلیاللّه علیهوآلهوسلم میان قبایل و گروههای مسلمان یثرب (انصار) و مهاجران مکه و یهودیان ساکن یثرب بسته شد، از نخستین معاهدات دیپلماتی مسلمانان است که مناسبات مسلمانان و یهودیان مدینه را با جزئیات تنظیم کردهاست. (محمدیان و رضایی، 1395 : 25)
3.انواع دیپلماسی
الف) دیپلماسی سنتی
دیپلماسی سنتی همانا روابط دولت با دولت (G2G) است و اگر میخواستیم آن را به تصویر بکشیم، عکس کاندولیزا رایس[2] وزیر امور خارجه آمریکا بود که پشت میزی روبروی وزیر امور خارجه یک دولت ـ ملت دیگر نشسته است». این جمله کوتاه نانسی اسنو [3]میتواند حسن مطلعی برای ورود به بحث دیپلماسی سنتی باشد. ویژگی اساسی دیپلماسی سنتی که از بدو شکل گیری روابط بین الملل تا کنون همچنان پابرجا مانده، ساختار دولت محور آن است. (ایزدی، 1390 :49) دیپلماسی سنتی از آغاز میان دولتهای مدرن (دولت ـ ملتها) جریان داشت که البته معمولاً به صورت غیرمستقیم و توسط هیئتهای دیپلماتیک به نمایندگی از دولتهای متبوع انجام میگرفت. یعنی از آن جایی که رهبران سیاسی (معمولاً پادشاهان) به دلیل بعد مسافات جغرافیایی نمیتوانستند مستقیماً با یکدیگر مذاکره کنند، لاجرم دیپلماتها به نیابت از آنها جهت انجام این مهم به خارج از مرزها اعزام میشدند. دیپلماسی سنتی در آغاز راه فرایندی دوجانبه و مخفیانه داشت. به عبارت دیگر تعاملات دیپلماتیک اغلب میان نمایندگان دو کشور و پشت درهای بسته انجام میگرفت زیرا از یک سو به دلیل محدودیت دامنه روابط بینالملل و بسیط بودن ساختار پیوندهای کنشگران، مذاکرات دوجانبه برای تأمین نیازهای دولتها کفایت میکرد و از سوی دیگر به دلیل فقدان مجاری ارتباطی و اطلاعاتی پیشرفته، امکان مخفی نگاهداشتن محتوای مذاکرات برای طرفین فراهم بود. در همین راستا بود که ناپلئون بناپارت[4] میگفت: «اولین خصوصیت یک دیپلمات این است که میتواند سکوت اختیار کند» [5] (گنجی دوست، 1387: 189). دستور کار دیپلماسی سنتی نیز عمدتاً حول محور دغدغهها و جاهطلبیهای شخصی پادشاهان و دولتمردان میگردید چرا که عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی، قلمرو تخصصی و انحصاری سیاسیون طراز اول به شمار میآمد و لذا مذاکرات دیپلماتیک بیشتر بر سر موضوعات سیاست عالی از قبیل جنگ، صلح و امنیت جریان داشت.
در نیمه اول قرن بیستم متعاقب تحولات عمیقی که محیط بینالملل تدریجاً طی چند سده شاهد آن بود، دیپلماسی سنتی نیز رفته رفته از حیث ساختار، فرایند و دستورکار دستخوش دگرگونیهایی شد و نسخه جدیدی از آن رونمایی گردید. در این فضای جدید ساختار دولت محور دیپلماسی پابرجا ماند و دولتها همچنان کنشگران اصلی و محور تعاملات دیپلماتیک محسوب میشدند اما در حال از دست دادن جایگاه انحصاری و بلامنازع خود به دلیل ورود پرشتاب کنشگران نوظهور از جمله سازمانهای بین الدولی (با عضویت دولتها مانند جامعه ملل یا سازمان ملل متحد) و سازمانهای غیردولتی (با عضویت افراد و گروههای خصوصی) به صحنه روابط بین الملل بودند. بدین ترتیب دیگر نمیشد دولتها را تنها کنشگران دخیل در امر دیپلماسی قلمداد کرد . همچنین متأثر از پیچیدگیهای محیط بین الملل جدید و به دلیل افزایش شمار کنشگران غیردولتی، دیپلماسی از بساطت سابق خارج شد و فرایندی پیچیده یافت به طوری که در کنار دیپلماسی دوجانبه، انواع دیپلماسیهای چندجانبه خصوصاً در چهارچوب سازمانهای بین المللی پدیدار و کنشگران بیش تر و متفاوتی در این فرایند دخیل شدند. چندجانبه شدن مذاکرات عملاً موجب شد تا ویژگی مخفیانه بودن دیپلماسی سنتی منتفی گردد؛ زیرا با گسترش و گشودگی مجاری گردش اطلاعات، پنهان نگاهداشتن محتوای نشستهای دیپلماتیک بهسهولت میسر نبود؛ لذا دیپلماسیهای جدید در قرن بیستم صورت آشکارتری پیدا کردند.
ب) دیپلماسی عمومی:
گسترش فعالیتهای مرتبط با دیپلماسی عمومی در بخشهای مختلف باعث شده که این مفهوم با توجه به ماهیت و نوع فعالیت به گونههای مختلف تقسیم شود. اگر چه در این رابطه نظریه پردازان و اندیشمندان، تقسیم بندیهای متنوعی را ارائه میدهند، ولی میتوان انواع دیپلماسی عمومی را در سه حوزه کلی "دیپلماسی فرهنگی"، "دیپلماسی رسانه ای" و "دیپلماسی مبادلهای" خلاصه و تقسیمبندی کرد:
دیپلماسی فرهنگی: منظور از دیپلماسی فرهنگی، فرایندی است که از طریق آن دولتها میتوانند با توسل به ظرفیتها، امکانات، توانمندیها و ویژگیهای فرهنگی خود بر افکار عمومی و رفتار سایر کشورها اثر بگذارند. در واقع، دیپلماسی فرهنگی ابزاری است که یک دولت با به معرض گذاشتن نمادهای فرهنگی، جذابیتهایی را در افکار عمومی مردم سایر کشورها ایجاد میکند تا از طریق نفوذ ناشی از آن، بر رفتار و سیاستهای دولت بیگانه اثر گذارد.
دیپلماسی رسانهای: دولتها از دیپلماسی رسانهای نیز بهعنوان ابزاری مؤثر در شکلدهی افکار و نظرات مردم سایر کشورها نسبت به وقایع و تحولات استفاده میکنند؛ علاوه بر این، رسانهها چنین امکانی را به وجود میآورند تا دولتها نظرات و دیدگاههای خود را در صحنه بینالملل بیان کنند. فعالیتهای رسانهای در قالب دیپلماسی رسانهای به دنبال جهتدهی افکار عمومی و توجیه تصمیمگیریها در حوزه سیاست خارجی است. در واقع هدف دیپلماسی رسانهای ایجاد تصویر مثبت و مطلوب از اهداف و سیاستهای دولتها در افکار عمومی است.
- دیپلماسی مبادلهای: در کنار دیپلماسی فرهنگی و رسانهای، دیپلماسی مبادلهای به دنبال دستیابی اهداف درازمدت است و منظور از آن، مجموعهای از فعالیتها و اقدامات فراملی که به دنبال انتقال فرهنگ ارزشها و باورها به سایر سرزمینها است. هرچند گستره دیپلماسی مبادلهای، وسیع به نظر میرسد، ولی بیشتر شامل فعالیتهای دانشگاهی میگردد. مبادله استاد، اعطای بورسهای دانشجویی، ارائه فرصتهای مطالعاتی و تحقیقاتی، برگزاری تورهای علمی و کارگاههای آموزشی از جمله فعالیتهایی هستند که در قالب دیپلماسی مبادلهای، مطرح میشوند. در واقع این نوع دیپلماسی یکی از شیوههای مهم برقراری ارتباط با نخبگان سایر کشورها است. (اژدری و همکاران، 1396: 28)
3-1. دیپلماسی فرهنگی
منظور از دیپلماسی فرهنگی، فرایندی است که از طریق آن دولتها میتوانند با توسل به ظرفیتها، امکانات، توانمندیها و ویژگیهای فرهنگی خود بر افکار عمومی و رفتار سایر کشورها اثر بگذارند. در واقع، دیپلماسی فرهنگی ابزاری است که یک دولت با به معرض گذاشتن نمادهای فرهنگی، جذابیتهایی را در افکار عمومی مردم سایر کشورها ایجاد میکند تا از طریق نفوذ ناشی از آن، بر رفتار و سیاستهای دولت بیگانه اثر گذارد (دهقانی فیروزآبادی،1389: 109) دیپلماسی فرهنگی فرایند مؤثری است که در آن فرهنگ یک ملت به جهان بیرون عرضه میشود و خصوصیات منحصربهفرد فرهنگی ملتها در سطوح دوجانبه و چند جانبه ترویج مییابند. تاثیرگذاری فرهنگ در حوزه سیاست خارجی به حدی است که در عصر کنونی از فرهنگ بهعنوان قدرت نرم در سیاست خارجی بحث میشود که عنوان دیپلماسی فرهنگی به آن میدهند و به معنای استفاده از ابزارها و مکانیسمهای فرهنگی برای معرفی و انتقال فرهنگ و تمدن یک سرزمین به سرزمین و فرهنگ دیگر است. دیپلماسی فرهنگی هنر کاربست و اجرای سیاستهای فرهنگی توسط نمایندگان رسمی کشورها است. به تعبیر دیگر، مهارت و هنر استفاده از توزیع بهینه بودجه تشخیص داده شده برای برنامههای فرهنگی توسط دیپلماتها، دیپلماسی فرهنگی نامیده میشود. این برنامهها یا فعالیتها، خود ممکن است در خدمت افرادی چون ایجاد صلح و ثبات جهانی، صدور فرهنگها و تقویت هویت ملی کشورها و جز اینها باشند (خانی، 1394: 49).
فرانک نینکوویچ[6]، دیپلماسی فرهنگی را تلاش برای ارتقای سطح ارتباطات و تعامل میان ملل جهان با هدف طراحی و بنیاد نهادن تفاهمنامهها و توافقاتی بر اساس ارزشهای مشترک میداند (نینکوییچ، 1996: 3). این در حالی است که بنا به تعریف گیفورد مالون[7]، دیپلماسی فرهنگی عبارت است از معماری یک بزرگراه دوطرفه به منظور ایجاد کانالهایی برای معرفی تصویر واقعی و ارزشهای یک ملت و در عین حال، تلاش برای دریافت درست تصاویر واقعی از سایر ملتها و فهم ارزشهای آنها (مالون[8]، 1988: 12) و سرانجام، در تعریف میلتون کامینگز[9]، دیپلماسی فرهنگی عبارت است از مبادلة ایدهها، اطلاعات، هنر، نحوة زندگی، نظام ارزشی، سنتها و اعتقادات بهمنظور دستیابی به مفاهیم مشترک و تقویت تفاهم متقابل میان ملتها و کشورها (کامنیگز، 2003: 1)
بنابراین، منظور از دیپلماسی فرهنگی تلاش برای درک، مطلع ساختن، مشارکتدادن و تأثیرگذاردن بر مردم دیگر کشورها است. بر اساس تعریفی دیگر، دیپلماسی فرهنگی تبادل ایدهها، اطلاعات، هنر و دیگر جنبههای فرهنگ میان ملتها به منظور تقویت تفاهم متقابل است، دیپلماسی فرهنگی در واقع تأمین منافع ملی با استفاده از ابزارهای فرهنگی است. (نوابخش، 1387: 48)
3-3.نقش دیپلماسی فرهنگی در تحقق صلح پایدار
دیپلماسی فرهنگی به عنوان ابزار سیاست خارجی کشورها که هنر ترویج و توسعه فرهنگ را برعهده دارد، در فراهمآوردن زمینههای همکاریهای مشترک و شناخت و شناساندن فرهنگها و تبادل ارزشهای فرهنگی و تحکیم و تثبیت روابط حسنه میان دولتها تأثیر بسزایی داراست. در تحولات دهههای اخیر، دیپلماسی فرهنگی در عرصه روابط بینالملل، در راستای بهبود روابط و مناسبات فیمابین کشورها جایگاه ویژهای یافته و موجب همگرایی میان دولتها و ملّتها گردیده است. دیپلماسی فرهنگی به عنوان ابزار سیاست خارجی کشورها که هنر ترویج و توسعه فرهنگ را برعهده دارد، در فراهمآوردن زمینههای همکاریهای مشترک و شناخت و شناساندن فرهنگها و تبادل ارزشهای فرهنگی و تحکیم و تثبیت روابط حسنه میان دولتها تأثیر بسزایی داراست؛ بنابراین نقش دیپلماسی فرهنگی در روند ترویج و ارتقاء صلح پایدار بسیار حائز اهمیت میباشد (خبرگزاری دیپلماسی ایرانی، تاریخ خبر: 26/06/1400).
از دیرباز و بهویژه پس از دو جنگ جهانی؛ شناخت مفهوم صلح و مؤلفههای آن بهصورت قابلیتی پایدار و تحلیل وضعیت روابط فیمابین کشورها بهمنظور جلوگیری از وقوع جنگ و یا توقف منازعات و درگیریهای موجود از دغدغههای بشری بوده است. سازمان ملل در واقع در راستای برقراری صلح و امنیت بینالمللی ایجاد گردید تا ابناء بشر در صلح و آرامش زندگی کنند و در همین راستا، سازمان یونسکو، ایده صلح جهانی را دنبال میکند. در واقع صلح پایدار بایستی با بهرهگیری از روش گفتگو و مذاکره و ایجاد زیرساختهای لازم فرهنگی، استقرار و تداوم یابد تا تفاهم بر پایه مشترکات فرهنگی و تاریخی تحقق یابد. مقوله تبادل فرهنگی در عرصه بینالملل در دستیابی به بهبود و ارتقا روابط فیمابین دولتها و ملّتها اهمیت والایی دارد. دیپلماسی فرهنگی، معرفی چهره واقعی یک ملّت و ارزشهای آن و نیز اخذ همین مقوله از سایر کشورها و ملل مختلف را برعهده دارد و از رهگذر ابزارها و روشها و زیرساختهای فرهنگی زمینههای صلح و دوستی میان ملتها و توسعه همکاریهای فرهنگی مشترک را تسهیل و فراهم میآورد و حتی به نوعی بسترساز توسعه روابط و مناسبات اقتصادی کشورها میگردد(درباغ، 1394 : 58).
در واقع زمانی که دیپلماسی فرهنگی به عنوان ابزاری برای پیشبرد صلح و ایجاد امنیت جهانی جایگزین جنگ و درگیری شد، موضوع تأسیس یونسکو در سال 1945 میلادی رسمیت یافت. ضمن یادآوری تأکید اساسنامه کمیسیون ملّی یونسکو در ایران مبنی بر «مشارکت در فعالیتهای یونسکو به منظور استقرار صلح و ایجاد تفاهم متقابل میان ملتها از طریق اشاعه دانش و معرفت و اهتمام در امر نشر فرهنگ و آموزش»؛ باید اذعان نمود، از آنجا که دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در گستره روابط خارجی نیز از طریق فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور اهتمام به نشر و ترویج چهره صلح طلبی دین اسلام میپردازد؛ لذا ترویج درک متقابل و همکاریهای فرهنگی تأثیر قدرتمندی بر ارتقاء صلح و همبستگی میان ملّتها خواهد گذارد (اژدری و همکاران، 1396: 80).
پیشبرد منافع ملی با بهکارگیری ابزار فرهنگی ممکن است نتواند جایگزین سایر ابزارها همانند ابزارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و…. بشود اما میتواند مکمل آنها باشد. امروزه حتی قویترین کشورها نیز ترجیح میدهند تا آنجایی که ممکن است از شیوههای فرهنگی برای تأمین منافع خود استفاده نمایند تا سایر اهرمها. دیپلماسی فرهنگی ازآنجهت که به یک کشور امکان میدهد که فرهنگ، جامعه و مردمش را به دیگران معرفی کند و همچنین از طریق فزونی بخشیدن به ارتباطات خصوصی بین مردم کشورهای گوناگون، کشورها را قادر میسازد که ایدهآلهای سیاسی و سیاستهایشان را در انظار افکار عمومی بسیار جذاب سازند. وقتی فرهنگ کشوری شامل ارزشهای جهانشمول شود، کسب نتایج دلخواه برای آن کشور افزایش مییابد. برنامههایی که در قالب دیپلماسی فرهنگی به اجرا درمیآیند، ازآنجاکه موجب گسترش ارتباطات میان مردم کشورهای مختلف میشود، زمینهساز برقراری روابط مستحکم و دوستانه میان کشورها را فراهم میسازد. دیپلماسی فرهنگی به ایجاد «بنیاد اعتماد» با مردم دیگر کشورها کمک میکند. بر اساس این اعتماد، سیاستگذاران به ایجاد توافقنامههای سیاسی، اقتصادی و نظامی میپردازند. ایران با توجه به مولفههای عظیم فرهنگی از قابلیت منحصر به فردی در این زمینه برخوردار است که متأسفانه به نحو شایسته تاکنون از آن استفاده نشده است (اژدری و همکاران، 28:1396).
در دوره عصر روابط فرهنگی، گشودن عرصههای جدید در روابط فرهنگی بین ملتها و رویکرد به شیوهها و ابتکارات بدیع از اهمیت خاصی برخوردار شدهاند. شکلگیری دیپلماسی فرهنگی در تداوم این جریان قرار دارد و سبب شده تا از آن بهعنوان ابزاری کارآمد و قدرت آفرین در صحنه معادلات جهانی بهره گرفته شود و موجبات ارتقاء و توسعه سطح روابط بین دولتها و رشد تفاهم ملتها و تقویت پیوندهای منطقهای و جهانی فراهم گردد. چنان که دیپلماسی فرهنگی امروزه اهمیت بسزایی در ﺗﺄمین منافع بلند مدت و امنیت ملی هر کشور داشته و سبب بهبود وجهه ملی، ﺗﺄثیر و نفوذ در افکار عمومی وگسترش مبادلات و ارتباطات فرهنگی در کشورها شده است (شیرازی، 1396: 11)
از سوی دیگر، دیپلماسی فرهنگی در تقویت جایگاه جهانی، قدرت ملی و کاهش تهدیدات امنیتی هر کشور نقش تعیینکنندهای یافته است. از این رو ایجاد رابطه با انجمنهای دوستی، نهادهای غیر دولتی، شبکهها و بازیگران جامعه مدنی در کشورهای دیگر و نقش آفرینی آنها در دیپلماسی فرهنگی به عنوان جریانهای تحلیلگر و موجد قدرت نرم فرهنگی برای نفوذ و ﺗﺄثیرگذاری بیشتر، از راهبردهای سرنوشتساز در عرصه روابط بینالمللی میباشد(همان: 12).
دیپلماسی فرهنگی در چارچوب دو هدف فراگیر معرفی فرهنگ و ارزشهای فرهنگی ایران و انقلاب اسلامی از یک سو و درک، فهم، شناخت و دریافت بهتر و واقعیتر از فرهنگهای دیگر از سوی دیگر، اهدافی خاص و مشخصی را پیگیری میکند. اهداف دیپلماسی فرهنگی را میتوان به دو دسته فرهنگی محض و غیر فرهنگی تقسیم کرد. اهداف فرهنگی ناب معطوف به تحقق و تأمین ارزشها، آرمانها و منافعی است که موجب گسترش، توسعه و ترویج فرهنگی و تمدن ایرانی و انقلاب اسلامی در عرصه بینالمللی میشود. بر عکس، اهداف غیر فرهنگ ناظر به مقاصد و آمال امنیتی، سیاسی، اقتصادی و راهبردی است که دیپلماسی فرهنگی بستر و زمینه لازم برای دستیابی به آنها را فراهم میسازد. (اژدری و همکاران، 1396: 32)
تبیین، ترویج و گسترش فرهنگ ایرانی و انقلاب اسلامی در قالب اهداف فرهنگی، به دو منظور انجام میگیرد: اول، تصویرپردازی و ایماژسازی واقعی و مثبت از کشور و ملت ایران که تصورات کلیشهای نادرست و تلقیات مخدوش از آن را اصلاح نماید. چون بسیاری از مواقع، تصاویر و تعابیر غیرواقعی از مردم، فرهنگ و تمدن ایران ناشی از سوءبرداشتها و سوءتفاهمهای سایر ملتهاست که خود معلول عدم درک و شناخت واقعی آنان میباشد هدف دوم، خنثی سازی و مقابله با تصاویر و تبلیغات منفی که بعضی از کشورها و بازیگران بینالمللی از جمهوری اسلامی ایران ارائه دادهاند. مخالفین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در سطوح دولتی و غیردولتی در سالهای اخیر، فراتر از تبلیغات سیاسی منفی، در صدد مخدوش و مشوه نشان دادن فرهنگ و تمدن ایران بر آمدهاند. لذا، معرفی و اشاعه فرهنگ اصیل ایرانی - اسلامی از طریق دیپلماسی فرهنگی، یکی از مهمترین و بهترین راهکارها و سازوکارهای مواجهه و مقابله با این سیاست فرهنگی ضدایرانی در سطوح جهانی و منطقهای به شمار میرود . (وزین،1397: 59)
3-6. کارکردهای دیپلماسی فرهنگی
مهمترین کارکرد دیپلماسی فرهنگی فراهم ساختن ابزار و سازوکار لازم برای اعمال قدرت نرم از سوی جمهوری اسلامی ایران است. قدرت نرم به صورت توانایی در جذب و اقناع دیگران جهت هم دستی و همنوایی تعریف میشود. این نوع قدرت بر هنجارها، ارزشها، انگارهها، ایدئولوژی، نهادهای سیاسی، اعتبار، اخلاق و فرهنگ مبتنی و متکی است. از این رو، ایران از طریق دیپلماسی فرهنگی به جای استفاده از تهدید و پاداش، از قابلیتها و داراییهای نامحسوس و غیرملموس جهت شکلدادن به ارجحیتهای کشورها و ملتهای منطقه بهره میگیرد. چون جاذبههای ارزشی، هنجاری و فرهنگی ایران آن را قادر میسازد تا دیگران را با صرف هزینه مادی و معنوی کمتری جذب سیاستها و اهداف خود کند. پس اگر ارزشها و هنجارهای جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقهای مشروعیت و مقبولیت یابد، از فرهنگ و روش زندگی آن الگوبرداری خواهد شد. این امر به معنای توانایی ایران در شکلدهی به ارجحیتهای دیگران و اعمال قدرت نرم میباشد (همان: 41).
بر این اساس، قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را که از طریق دیپلماسی فرهنگی اعمال میشود میتوان توانایی آن در جذب، اقناع و شکلدهی به ارجحیتهای دیگران تعریف کرد. منابع قدرت نرم ایران عبارتند از: ارزشها و هنجارهای اسلامی، انقلابی و ایرانی، فرهنگ، ایدئولوژی اسلامی، اعتبار، شهرت، مشروعیت و مقبولیت، معارف، علم و دانش و اطلاعات. شاخصهای قدرت نرم جمهوری اسلامی را نیز بدین ترتیب میتوان خلاصه کرد: هنجارسازی، الگوسازی، فرهنگ سازی، الهام بخشی، کسب شهرت و اعتبار، مشروعیت و مقبولیت، تولید علم و دانش، اطلاعات و پردازش و ویرایش آن. دیپلماسی فرهنگی، هم چنین، از طریق قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، کارکردهایی مثبت در تأمین منافع و اهداف ملی کشور ایفا میکند.
- معرفی هویت و شخصیت و روح فرهنگی - تمدنی ملت باستانی ایران و انقلاب اسلامی؛
- نمایش و عرضه ارزشها و خاصههای فرهنگی ایران و انقلاب اسلامی؛
- ارائه تصویر واقعی و مثبت از مردم جمهوری اسلامی ایران به عنوان ملتی متمدن و با فرهنگ سازنده و زاینده؛
- نمایش و ترویج ارزشهای فرهنگی مشترک ایران با ملتهای منطقه؛ (همان: 42).
3-7. مفهوم دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ایران
دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را به چند صورت میتوان تعریف کرد: نخست، دیپلماسی فرهنگی ایران عبارت است از مبادله و تبادل ایدهها، انگارهها، اید آلها، اندیشهها، اطلاعات، هنر، دانش، مهارتها، باورها، سنتها و سایر خاصهها و عناصر فرهنگی میان ایران و دیگر کشورها و ملتها جهت ایجاد و تقویت درک و فهم متقابل. برقراری یک شاهراه ارتباطی و اطلاعاتی برای ارائه تصویر و ایمان واقعی از ملت ایران و تبیین و ترویج ارزشهای فرهنگی - تمدنی آن به جهانیان از یک سو و ادراک، برداشت و شناخت صحیح و صادق از فرهنگ و ارزشهای سایر ملتها و کشورها از سوی دیگر، دومین تعریف از دیپلماسی فرهنگی به شمار میرود (اژدری و همکاران، 1396: 68) بر پایه دیدگاه سوم، دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بدین صورت تعریف میشود: تلاش برای برقراری و سپس افزایش، ارتقاء و گسترش تعاملات، مبادلات و ارتباطات فرهنگی بین ملت ایران و دیگر ملتها به منظور طراحی، تدوین و اجرای موافقت نامهها و دستیابی به تفاهم فرهنگی مبتنی بر ارزشها و فهم مشترک. هر یک از این تعارف سهگانه، بر وجوه، ابعاد، کارکردها و اهداف مختلف دیپلماسی فرهنگی تأکید میورزد. اما از برایند آنها میتوان استنتاج کرد که دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از ابعاد و ابزار سیاست خارجی عبارت است از: تلاش و کوشش از پیشطراحی شده و سازمانیافته جمهوری اسلامی برای تأثیرگذاری بر برداشتهای ادراکات، افکار، انگارهها، ایدهآلها، ارزشها، ایستارها و باورهای سایر ملتها از طریق تبیین و ترویج فرهنگ و تمدن ایرانی و شناخت و درک واقعی از فرهنگهای دیگر بهمنظور تأمین و توسعه منافع ملی. ازاینرو، دیپلماسی فرهنگی متضمن و مستلزم تبیین، ترویج، معرفی و گسترش مؤلفهها و عناصر، ارزشها و ابعاد فرهنگ و تمدن ایرانی – اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی به ملتهای منطقه خلیجفارس از طریق بهکارگیری ابزارهای فرهنگی آن جوامع و کشورهاست (کشاورز شکری و همکاران، 1392: 77)
3-8.راهکارهای تحقق اهداف دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ایران
دو نمونه از راهکارها که بهرهگیری از آنها در تحقق اهداف دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مؤثر است، اشاره شده است:
الف) انجمنهای دوستی: از سال 1965 میلادی با همکاری سازمان یونسکو، بروز و ظهور یافتند و همواره در روابط و مناسبات فیمابین کشورها نقش بارزی را ایفا نمودهاند. این سازمانهای غیردولتی از توانایی و ظرفیت خوبی در توسعه و گسترش میان جوامع علمی و فرهنگی کشورها، روابط دوستانه و کاهش خشونت و تحکیم و تثبیت صلح برخوردارند. نهادهای فعال جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور میتوانند با فراهمآوردن امکان حضور شخصیتهای فرهنگی، هنری، علمی و دانشگاهی و حتی ورزشی در انجمنهای دوستی و نیز افزایش مشارکت بخش خصوصی موجبات تقویت فعالیت انجمنهای دوستی و برقراری ارتباط با مخاطبین کشورهای هدف گردند و تأثیر بسزایی برجای بگذارند. تلاش در اجرای برنامههای فرهنگی مشترک موجب همبستگی بین فرهنگها شده و روابط دوستی و صمیمی میان مردم کشورها در چارچوب انجمن دوستی ارتقا و توسعه مییابد.
ب) صنعت گردشگری: باتوجهبه پشتوانه هویتی فرهنگ و هنر ایران که دارای قدمتی چندهزارساله است و همواره آثار مادی و معنوی آن، تحسین و احترام مخاطبین را برانگیخته است، صنعت گردشگری به علت کارکردهای فرهنگی و اجتماعی و توسعه آن در برقراری فرهنگ صلح و دوستی از ابزارهای دیپلماسی فرهنگی بشمار میآید. زیرا دیدار و بازدید و تعامل با مردم کشورها و ارتباط با فرهنگها و سبکهای زندگی در ایجاد درک متقابل، احساس نزدیکی به یکدیگر، گسترش همکاریهای بینالمللی و عاملی برای دوستی و تفاهم بین انسانها و ایجاد صلح عمل میکند. علاوه بر این، گردشگری در بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری و افزایش درآمد سرانه مؤثر واقع شده و زمینههای توسعه پایدار را فراهم میسازد. ازآنجاکه دیپلماسی فرهنگی در درازمدت اثرگذاری مناسبی بر روی ملّتها داراست و در ارتقا درک متقابل میان فرهنگها مؤثر واقع میشود، بنابراین در دنیای امروز بسنده کردن به کاربرد شیوههای گذشته در زمینه دیپلماسی جوابگوی نیازهای کنونی در توسعه روابط با کشورها نمیباشد؛ لذا باید سازوکارهای جدیدی برای دیپلماسی فرهنگی تعریف شود تا قابلیتها و تواناییهای خویش را در سیستمی متشکل از اهداف دولت، ابزارهای فرهنگی و انتقال حجم وسیع انتقال اطلاعات به کار گیرد. البته برای اجرای دیپلماسی فرهنگی، راهکارهای زیادی مانند؛ تقویت فعالیت شبکههای اجتماعی در ارائه تصاویر مثبت از جمهوری اسلامی ایران در عرصه صلحدوستی و مبارزه با تروریسم و عدالتطلبی و همچنین تهیه و عرضه محصولات هنری و فرهنگی در حوزه سینما و رسانه و. . را میتوان برشمرد. (صالحی امیری، 1395: 69)
3-9. نهادهای دولتی دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ایران
نهادهای دولتی
سازمانها و ارگانهای گوناگون دولتی میباشند که برای اجرای مدیریت محلی در شهرها و روستاهای ایران مستقر شدهاند (معاونت سنجشازدور و جغرافیا (اداره کل جغرافیایی)، 1389). این نهادها عبارتند از:
١. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی:
بر اساس اساسنامه مصوب۱۳۷۴/۸/۳۰شورایعالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به منظور ایجاد تمرکز در مدیریت و برخورداری از سیاستگذاری واحد و هماهنگی در فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی خارج از کشور و نیز استفاده بهینه از امکانات مادی و معنوی موجود با تأیید مقام معظم رهبری آن بخش از نهادها، مؤسسات دولتی و عمومی که در خارج از کشور فعالیت فرهنگی۔ تبلیغی دارند در یکدیگر ادغام و سازمان واحدی با نام «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» تشکیل شد. این سازمان دارای شخصیت حقوقی مستقل رسماً وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری و تصمیمات شورایعالی با رعایت سیاست خارجی نظام برای تحقق اهدافی چون: عرضه صحیح فرهنگ و تمدن ایران و ویژگیهای فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی آن؛ مقابله فکری با فرهنگ ضد دینی، ضداسلامی و ضدانقلابی و آگاهکردن مسلمان نسبت به توطئههای تفرقهانگیز دشمنان از حقوق مسلمانان؛ سیاستگذاری و هماهنگی کلیه فعالیتهای فرهنگی تبلیغی در خارج از کشور را برعهده دارد. (صالحی امیری، 1395: 70)
2. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
بر اساس قانون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مصوب دوازدهم اسفندماه یک هزار و سیصد و شصت و پنج مجلس شورای با عمده اهداف و وظایف زیر شکل گرفت:
استقلال فرهنگی و مصونیت جامعه از نفوذ فرهنگ اجانب؛ رواج فرهنگ و هنر اسلامی؛ آگاهی جهانیان نسبت به مبانی و مظاهرو اهداف انقلاب اسلامی؛ گسترش مناسبات فرهنگی با ملل و اقوام مختلف به خصوص مسلمانان و مستضعفان جهان و فراهم آمدن زمینههای وحدت میان مسلمین عهده دار بخش عمده ای از وظایف دیپلماسی فرهنگی است. این وزارتخانه که مسئول اجرای سیاستهای رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران در زمینه فرهنگ عمومی است و وظایف اساسی متعددی از جمله وظایف زیر را در تحقق اهداف مذکور بر عهده دارد . (صالحی امیری، 1395: 71)
٣. وزارت امور خارجه
بر اساس قانون وظایف وزارت امور خارجه مصوب بیستم فروردینماه یک هزار و سیصد و شصت و چهار مجلس شورای اسلامی، وزارت امور خارجه باهدف اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عهدهدار اختیارات و وظایف اساسی متعدد از جمله وظایف زیر است:
الف) بررسی، برقراری، تنظیم، حفظ و توسعه روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران با سایر دولتها و سازمانهای سیاسی بینالمللی و نظارت و اشراف بر سایر روابط خارجی، ایجاد و اداره نمایندگیهای سیاسی و کنسولی در کشورهای خارجی و سازمانهای سیاسی بینالمللی بر اساس قوانین و مقررات مربوط
ب)توجه و مراقبت دائم و اقدامات لازم و بهموقع نسبت به وقایع بینالمللی بهویژه وقایع جهان اسلام و تهیه و تنظیم گزارشهای لازم و دقیق در این زمینه با ارائه پیشبینیها جهت اطلاع مراجع ذیربط؛ (طباطبایی، 1387: 170)
4.کشور سوریه
سوریه در آسیای باختری، شمال شبهجزیره عربستان در خاورمیانه، و در خاور دریای مدیترانه جای گرفتهاست. این کشور در شمال با ترکیه، در باختر با لبنان و فلسطین، در خاور با عراق، و در جنوب با اردن هممرز است. جغرافیای سوریه دربردارنده رشتهکوههایی در باختر و پهنههای استپی درونبوم است. بیابان سوریه در خاور و رشتهکوه دروز در جنوب این کشور جای گرفتهاند. رود فرات بیابان سوریه را دوپاره کردهاست. مخزن سدی که در سال ۱۹۷۳ میلادی بر روی فرات ساخته شد دریاچه اسد نامیده شده و هماکنون بزرگترین دریاچه سوریه است. بلندترین نقطه سوریه، کوه جبلالشیخ با بلندای ۲۸۱۴ متر (۹۲۳۲ پا) در مرز لبنان است. پهنههای استپی نیمهخشکی که در میان کرانههای مرطوب دریای مدیترانه از یک سو و ناحیههای بیابانی در سوی دیگر، جای گرفتهاند نزدیک به سهچهارم این کشور را پوشاندهاند. این پهنههای استپی میزبان بادهای گرم و خشکی هستند که از سوی بیابان میوزد همچنین دارای 14 استان میباشد. (امامی، 1387:64) سوریه به چهارده استان (به عربی: محافظة) بخشبندی شدهاست. هر استان به ۶۰ شهرستان (به عربی: منطقة)، و هر شهرستان به بخشهای (به عربی: ناحیة) کوچکتر تقسیم میشود. شهر دمشق پایتخت سوریه و دومین شهر بزرگ این کشور است.
جمهوری عربی سوریه با مساحتی حدود ۱۸۰ ۱۸۵ کیلومترمربع در جنوب غرب آسیا و ساحل شرقی دریای مدیترانه واقع گردیده است. این کشور دارای ۸۶۵ کیلومتر مرز با ترکیه از شمال، 596 کیلومتر مرز با عراق از شرق و جنوب شرقی، ۳۵۹ کیلومتر مرز با اردن از جنوب و جنوب غربی، ۳۵۹ کیلومتر مرز با لبنان از غرب و جنوب غربی، 74 کیلومتر مرز با اسرائیل از جنوب غرب و ۱۸۳ کیلومتر ساحل در شرق با دریای مدیترانه میباشد. در خصوص ویژگیهای جمعیت شناسی این کشور بایستی بیان نمود که پس از آغاز بحران ژئوپلیتیکی سوریه در سال ۲۰۱۱ تا زمان این پژوهش با توجه به جنگ و مهاجرتهای گسترده در این کشور آمار دقیقی از جمعیت و نسبتهای قومیتی و مذهبی در دسترس نمیباشد، ولی پیش از آغاز بحران، جمعیت این کشور حدود ۲۲ میلیون نفر بوده است که از نظر قومیتی حدود ۸۷ تا ۹۰ درصد عرب، حدود ۷ تا ۱۰ درصد کرد، حدود ۳ درصد ترکها و ارمنیها بودهاند، همچنین از نظر مذهبی نیز حدود 74 درصد جمعیت این کشور اهل تسنن، حدود ۱۳ درصد علویان و شیعیان، حدود ۱۰ درصد مسیحیان و حدود ۳ درصد نیز دروزیها و سایر مذاهب بوده اند.
نظام سیاسی سوریه نیز از زمان تأسیس تاکنون بر مبنای سکولاریسم بوده و تک حزب حاکم هم در چهل و هشت سال گذشته حزب بعث بوده است. حکومت بعثی، بهویژه در دوران حافظاسد، در عرصه داخلی با حکمرانی اقتدارگرایانه و در عرصه بینالمللی با سیاستی شدیداً ضد اسرائیلی توصیف شده است. (متقی،1390: 11)
سیاست خارجی سوریه نشات گرفته از هویتی است که الگوهای هنجاری همچون فرهنگ سیاسی عربی، افکار عمومی ضد اسرائیلی، تاکید بر حفظ تمامیت ارضی در قانون اساسی، ایدئولوژی ناسیونالیستی حزب حاکم، تأکید حقوق بینالمللی آن را شکل دادهاند و نتیجه آن نیز اعمال فشار بیشتر از سوی غرب بر این کشور و بروز بحرانهای سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی برای آن بوده است و گروه محافظهکار منطقه نیز که همسویی معناداری با غرب و به شکل غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی دارد تلاش میکند از بحرانهای ایجادشده برای دستیافتن به اهداف منطقهای خود استفاده کند (همان: 12)
4-4.اهمیت استراتژیک سوریه برای جمهوری اسلامی ایران
الف) مسیری برای کمک به گروههای طرفدار ایران
لبنان
حزبالله لبنان سازمانی سیاسی - نظامی اسلامگرای شیعه در لبنان است. در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده شده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را بهعنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان. (حاجی یوسفی، 1397 : 64)
فلسطین
همسایگی سوریه با فلسطین اشغالی، لبنان، ترکیه و عراق به عنوان اجزای مهم ژئوپلیتیکی منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است. مخالفت با حضور و نفوذ غرب در منطقه، اتخاذ رویکرد ضد اسرائیلی و حمایت از گروههای مقاومت در لبنان و فلسطین مهم ترین مؤلفههای مشترک سیاست منطقهای ایران و سوریه به شمار میرود که دو کشور را به رکن اصلی محور مقاومت تبدیل کرده است (اسدی، ۱۳۹۱: ۱۶۹)
ب) مسیری برای مقابله با تهدیدات اسرائیل
جمهوری اسلامی ایران یکی از بازیگران مهم در بحران سوریه و قدرتمندترین حامی منطقهای سوریه به شمار میرود. به جرأت میتوان گفت تاکنون حمایتهای ایران از سوریه موجب شده است که دولت بشار اسد بتواند در برابر فشارهای همه جانبه غرب و بسیاری از کشورهای عربی و هم چنین ترکیه مقاومت کند. ایران به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ منطقه تلاش میکند کشورهای دیگر را وادار نماید تا این کشور را به عنوان یکی از تصمیم سازان آینده منطقه، به ویژه در مورد سوریه به رسمیت بشناسند و این همان چیزی است که آمریکا و اسرائیل نمیپسندند. ایران در بحران سوریه دارای نقش گسترده ای میباشد. مقامات ایرانی از این مسئله بهخوبی آگاهند که علاوه بر نظام سوریه ایران نیز هدف بعدی میباشد. علاوه بر آن سقوط بشار اسد و نظام وی یک شکست راهبردی برای تهران محسوب میشود. این امر خود کاهش نفوذ ایران در منطقه را در پی خواهد داشت. سوریه علاوه بر اهمیت راهبردی به دلیل جایگاهش در جبهه مقاومت و ارتباط و اتحاد با جمهوری اسلامی در محاسبات منطقه ای و جهانی، اهمیت مضاعف پیدا کرده است. جمهوری اسلامی ایران، سوریه را بهعنوان عمق راهبردی خود تعریف میکند و حفظ وضع موجود در سوریه و یا پایاندادن به بحران آن با تثبیت حکومت بشار اسد، برای ایران اهمیت به سزایی دارد. با توجه به موارد فوق، ایران در قبال بحران سیاسی اخیر سوریه، قاطعانه از حکومت اسد حمایت کرده است. باید توجه داشت که چشم انداز سقوط دولت اسد برای جمهوری اسلامی ایران نگران کننده است و عملا سقوط دولت اسد، انزوای ایران در منطقه را افزایش میدهد، زیرا هر حکومتی که پس از اسد در سوریه به قدرت برسد، کمتر از این رژیم میل به همکاری با ایران خواهد داشت (ربیعی و همکاران، 29:1396) از ابتدای شکلگیری بحران در سوریه، جمهوری اسلامی ایران، ضمن حمایت از خواستههای مردم، تأکید بر انجام اصلاحات و لزوم حفظ حاکمیت ملی در سوریه، حمایت همهجانبه خود را از سوریه اعلام کرده است. (زرگر، 1392: 48)
ج) مسیری برای حمایت مستقیم از صدور انقلاب
در بحث علل و ریشههای شکلگیری مناسبات عالی جمهوری اسلامی ایران و سوریه میتوان به این نکته اشاره کرد که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران موجب ایجاد تحولات زیادی در سطح منطقی غرب آسیا گردید و بسیاری از ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه را دستخوش تحول نمود مجموعی این تحولات علاوه بر وضعیت داخلی دو کشور ایران و سوریه، فرصتها و تهدیدهایی را پیشروی این دو کشور قرارداد که این فرصتها و تهدیدها موجب شکلگیری منافع مشترک، فرصتهای مشترک و تهدیدهای مشترکی برای دو کشور گردید و این دو کشور را بهصورت همکار، همراه با متحد به یکدیگر نزدیک کرد. میتوان گفت که وقوع انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدا مورد استقبال سوریه قرار گرفت. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، حافظ اسد طی پیامی به مقامات ایران این پیروزی را تبریک گفت و مراتب حمایت خود را نسبت به انقلاب اسلامی ایران اعلام نمود. از نیمه سال ۱۹۷۹ گرمیروابط میان ایران و سوریه محسوس بود. موقعیت اسد به گونه ای بود که به صورت علنی از انقلاب اسلامی تمجید میکرد. در همین زمان اسد متقاعد شده بود که عراق کمکهای آشکاری به اخوان المسلمین در مبارزه علیه او در سوریه میدهد. همین امر باعث شد که اسد مقابل عراق و کشورهای متحد آن نظیر اردن که با اخوان المسلمین سوریه پیوند برقرار کرده بودند، با جمهوری اسلامی ایران در مسیر اتحاد قرار گیرد. افزایش دشمنی با صدام، باعث گردید که اسد بیشتر متکی به ایران گردد. (صادقی و لطفی، 20:1394)
یکی از تبعات نابودی پیکره نظامی داعش، آزاد شدن بخشی از این نیروها در پوشش افراد غیرنظامی و ورود آنها به بدنه اجتماعی کشورهای منطقه است که باید با روشهای متنوع با آنها برخورد کرد. این نیروهای آموزشدیده، خطرناک و مزاحم درصورتیکه مهار نشوند، میتوانند در مراجعت خود به کشورهایشان، به یک بمب متحرک تبدیلشده و مردم را هدف ترورهای کور خود قرار دهند. این مسئله، البته در کشورهای اروپایی و آمریکا کمی متفاوت است و بازگشت تروریستهای دستپرورده به خانه که با بروز حوادث تروریستی بیسابقه همراه بود، ازیکطرف امری محتوم و طبیعی است و از طرف دیگر، هشدارهای لازم به این کشورها در خصوص تبعات حمایت از دوران پساداعش، جبههالنصره و … از قبل دادهشده بود. ولی متأسفانه آنها از این حوادث، عبرت نگرفته و نخواهند گرفت و آمریکا و شرکای منطقهای این کشور درصددند تا از این ظرفیت و پتانسیل موجود برای بحرانسازیهای جدید بهره ببرند. در چنین شرایطی قابل پیشبینی است که حوزه عمل تروریستهای داعش از فضای نظامی به سمت امنیتی کشیده شود و بهصورت تیمهای خفته و هستههای امنیتی و تروریستی بهصورت فردی یا در قالب هستههای دو یا سه نفره در مناطقی که امکان حضور دارند، به عملیات تروریستی اقدام کنند (اسدی، ۱۳۹۱: 170)
بهرغم اینکه تحولات همه کشورهای منطقه دارای اهمیت و پیچیدگی است؛ اما سوریه برای ایران اهمیتی بنیادی دارد. ایران بهعنوان شریکی استراتژیک برای سوریه، نقش بنیادی در جلوگیری از بهخطرافتادن حاکمیت ملی و تمامیت ارضی این کشور داشته و سهمی بسیار مهمی در جلوگیری از تبدیل شدن این کشور به سرنوشت لیبی پیدا کرده است. با این وجود، نقش و حضور ایران در این کشور، پیامدهای بسیاری در تقسیم بندی محور ایرانی-عربی و بحث شیعه و سنی و یا گسترش حوزه نفوذ ایران داشته است. بهرغم ماجراجوئی و سیاسیکاری برخی کشورهای عربی و از جمله عربستان، گذشت زمان صحنه را شفاف نموده و بهتدریج ملتها و افکار عمومی متوجه پیچیدگی و عمق تحولات این کشور میگردند. از مرحله کنونی، باید با درایت و هوشیاری، مراقب دشمنیها و طراحیها محور غربی - عربی در عرصه سیاسی این کشور بود و اجازه نداد آنچه دشمنان و بدخواهان ملت سوریه در میدانهای جنگ نتوانستهاند به دست آورند، در عرصه سیاسی از آن خود سازند. اکنون که وضعیت دولت مستقر در سوریه بهبودیافته، حاکمیت گروههای تروریستی به پایان رسیده و بیشتر قلمرو ارضی این کشور نیز آزاد شده است، سیاست خارجی مجال بیشتری برای بروز و ظهور در روابط طرفین دارد. در همین چارچوب به نظر میرسد سوریه در شرایط کنونی با پشت سر گذاشتن مرحله بحرانی، واجد فرصتهایی برای سیاست خارجی ایران است (درآینده و احمدی، 1397: 49)
4-6. روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و سوریه
سیاست خارجی ایران، در رابطه با کشورهای اسلامی مبتنی بر برقراری ثبات و آرامش و وحدت امت اسلامی است. ایران همواره در پی وحدت و کاهش سلطه غرب بر جهان اسلام و مقابله با هجوم و توطئههای غرب به امت اسلامی و افزایش امنیت بوده است یکی از روابط دوجانبه کشورها که تضمینکننده امنیت ملی است روابط فرهنگی است. روابط فرهنگی و تمدنی و کهن دو کشور سوریه و ایران که از استحکام قابلتوجهی برخوردار است، مدیون تبادل فرهنگی نخبگان، ادبا، نویسندگان و هنرمندان است. عامل اصلی و نخستین روابط دو تمدن فارس و عرب، دین اسلام است. در این بین نقش سرزمین فارس در گسترش و تحکیم فرهنگ اسلامی شایان توجه و تقدیر است چرا که دستاوردهای فراوان علمی و فرهنگی به جهانیان اعطا و تقدیم کردند؛ تمدنهای کهن ایران و سرزمینهای عربی و بسیاری دیگر از تمدنها با یک ضرب آهنگ سمفونیک سازنده تمدن بزرگ اسلامیشدند که دو تمدن عربی و فارسی در آن نقش بهسزایی ایفا نمودند. روابط فرهنگی ایران و سوریه طی این سالها به گونهای بوده که رهبری انقلاب در بیانات خود، سوریه را عمق راهبردی ایران ارزیابی کردند. (اربابی، 1399: 16)
4-7.چالشهای دیپلماسی فرهنگی ایران و سوریه
در کنار فرصتها و زمینههای مناسب و مساعد فرهنگی، چالشها و محدودیتهای متعدد نیز برای دیپلماسی فرهنگی ایران وجود دارد که باید بر آن غلبه کرد:
الف) بیاعتمادی به ایران
بیاعتمادی و سوءظن متقابل ایران و اعراب پیشینه تاریخی دیرینه دارد. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری جمهوری اسلامی بیاعتمادی کشورهای عربی نسبت به ایران تشدید و تقویت شد.
ب) ایدئولوژیک و سیاسیشدن فرهنگ ایران
پیروزی انقلاب اسلامی و نگرانی کشورهای عرب حاشیه از صدور آن باعث ایدئولوژیک شدن فرهنگ ایران در نزد آنان شده است. در اثر تحولات عراق و لبنان نیز فرهنگ و هویت ایرانی و شیعی سیاسی و امنیتی شده است. در نتیجه، کشورهای عربی حاشیه با فرهنگ ایرانی و انقلاب اسلامی به مثابه یک پدیده و تهدید سیاسی- امنیتی برخورد می کنند. این تصور و تلقی، خود نوعی ایران هراسی را در کشورهای منطقه برمیانگیزد. ایرانهراسی نیز به نوبه خود باعث اتخاذ و اجرای سیاست ایران زدایی از سوی این کشورها میشود
ج) وهابیت در کشورهای عرب منطقه
در کنار ناسیونالیزم عربی و پانعربیسم، به عنوان ایدئولوژی سکولار در جهان عرب، سلفی گری افراطی و وهابیت سیاسی شده، ایدئولوژی مذهبی، مقابله با فرهنگ ایرانی و انقلاب اسلامی را بر میانگیزد. پس از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر، فعالیت وهابیت و وهابیون در کشورهای عربی منطقه کاهش یافت. اما با فروکش کردن سیاستهای امریکا در منطقه و به محاق رفتن طرح خاورمیانه بزرگ از یک سو و قدرتیابی شیعیان، مجدداً فعالیت گروهها و جنبشهای وهابی منطقه فزونی گرفته است (همان:17)
3. یافتههای تحقیق و تجزیهوتحلیل آنها
سؤال اول پژوهش ازاینقرار است که سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه نوین به چه صورت میباشند؟
جدول 1-4- وضعیت مؤلفهها به لحاظ توصیفی
سازوکارها |
مؤلفهها |
میانگین |
انحراف معیار |
واریانس |
دولتی |
سازوکارهای مالی |
15.1 |
1.155 |
1.33 |
احداث مجامع علمی و دانشگاهی |
54.75 |
1.285 |
1.651 |
|
گردشگری |
10.95 |
1.06 |
1.124 |
|
امور فرهنگی |
68.50 |
1.369 |
1.874 |
|
غیردولتی |
مجامع علمی و دانشگاهی |
18.50 |
1.260 |
1.59 |
امور فرهنگی |
39.50 |
1.410 |
1.988 |
|
گردشگری |
3.35 |
0.981 |
0.962 |
.
همچنین مبتنی بر آزمون فریدمن سازوکارهای دولتی این تحقیق رتبهبندی شده است برایناساس تجزیهوتحلیل واریانس فریدمن زمانی مورداستفاده میباشد که متغیرها مورد مطالعه با استفاده از مقیاس رتبهای و نسبی اندازهگیری شده باشند. این آزمون هنگامی به کار میرود که دادههای آماری حداقل ترتیبی باشند و بتوان با مفهوم ترتیبی آنها را در ردهبندی دو طرفه مرتب نمود. به کمک این آزمون میتوان متغیرهای موجود در تحقیق را رتبهبندی نمود؛ به منظور رتبهبندی هر یک از ابعاد سازوکارهای دولتی از آزمون فریدمن استفاده گردید.
خروجی Spss شامل دو جدول میباشد. در جدول نخست، میانگین رتبههای هر متغیر ارائه شده و در جدول دوم نیز مشخصات آماری و آمارة ارائه گردیده است. باتوجه به خروجی Spss مقدار عدد معنی داری (sig) 000/0 بوده و از سطح معنیداری استاندارد (5% و ۱%) بیشتر است. در ذیل جدولهای مربوطه ارائه میگردد.
ابعاد سازوکارهای دولتی |
میانگین رتبه |
امور فرهنگی |
62/2 |
احداث مجامع علمی و دانشگاهی |
30/2 |
گردشگری |
18/2 |
سازوکارهای مالی |
10/2 |
شاخصهای آماری |
مقادیر محاسبه شده |
083/9 |
|
درجه آزادی |
6 |
عدد معنیداری (sig) |
028/0 |
همانطور که در جدول بالا مشاهده میگردد، بیشترین رتبه در سازوکارهای دولتی مربوط به امور فرهنگی، احداث مجامع علمی و دانشگاهی، گردشگری، سازوکارهای مالی است.
4. نتیجهگیری
4-1.جمعبندی
طبق بررسیهای صورتگرفته بر مبنای پژوهشهای مختلف و تجزیهوتحلیلهای مطروحه در فصل گذشته مبتنی بر مصاحبه خبرگان مشخص گردید، سازوکارهای دولتی ارتقاء دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ایران در سوریه نوین عبارتند از سازوکارهای مالی (معافیتهای مالی بخش فرهنگی، اعطای اعتبار برای تبلیغات فرهنگی در دو کشور، در نظر گرفتن بودجه دولتی برای مترجم و تبادل ارزی میان دو کشور ایران و سوریه)، احداث مجامع علمی و دانشگاهی از قبیل احداث کتابخانههای فارسی در سوریه، احداث مؤسسات آموزش زبان و فرهنگ فارسی در سوریه، تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای سوریه، ایجاد مراکز و انجمنهای علمی فرهنگی در کشور سوریه، تدریس موسیقی اصیل ایرانی در دانشگاههای موسیقی سوریه، برگزاری سمینارهای علمی در کشور سوریه، معرفی آدابورسوم اصیل ایرانی درنمایشگاههایفصلیدرسوریه، برگزاری کارگاههای دورهای آثار فرهنگی ایران در سوریه، برگزاری جشنوارهها و نمایشگاهها و برنامههای مختلف فرهنگی میان دو کشور، انجام مبادلات علمی و دانشگاهی میان دو کشور، دعوت از پژوهشگرانسوریجهت شرکت درمجامع علمی فرهنگی در ایران، اعطای بورسیه های تحصیلی برای دانشجویان دو کشور، ترجمه و چاپ آثار علمی ایرانی در سوریه، تسهیل ارتباطات میان نخبگان علمی ج.ا.ا با نخبگان سوریه، تعامل علمی و فرهنگی میان حوزههای علمیه دو کشور، سازوکارهای گردشگری از قبیل گسترش تعامل گردشگری میان دو کشور، برگزاری مسابقات ورزشی دوستانه میان دو کشور و برگزاری اردوهای فرهنگی در کشور سوریه. سازوکارهای امور فرهنگی از قبیل جوایز بینالمللی فرهنگی، برگزاری هفتههای فرهنگی در کشور سوریه، انتشار کتابهای فارسی در سوریه، انتشار روزنامه و مطبوعات فارسی در کشور سوریه، ایجاد مراکز فروش کتب فارسی در سوریه، ایجاد مراکز ایران شناسیو شیعهشناسی درسوریه، ارائه تسهیلات لازم جهت افزایش دسترسی به تولیدات فرهنگی ایران برای مردم سوری، برگزاری جشنهای مذهبی در کشور سوریه، برگزاری نشست های علمی فرهنگی میان دو کشور، ایجاد کرسیهای زبان فارسی در دانشگاههای سوریه، تبادل کالاهای فرهنگی میان دو کشور، انعقاد موافقتنامههای فرهنگی میان دو کشور، همکاری صداوسیمای دو کشور در راستای ساخت فیلمهای مشترک، تسهیل ارتباطات میان نخبگان فرهنگی ج.ا.ا با نخبگان سوریه، همکاری دو کشور در عرصه موسیقی، ساماندهی کتابخانههای کتب فارسی در کشور سوریه، ساماندهی تبعهها میان دو کشور، روابط فرهنگی دو کشور درقالب برگزاریهمایشهایمشترک، همکاری دوکشور در قالب جبهه مقاومت اسلامی، ترجمه و چاپ آثار فرهنگی ایرانی در سوریه می باشد.
4-2. پیشنهادها
- تنظیم مفاد قانونی مالیاتی در راستای کمکهای مالیاتی و بخششهای کامل مالیاتی برای بخشهای فرهنگی
- اعطای بودجههای دولتی به نهادهای فرهنگی برای فعالیت در کشور سوریه
- دعوت از اساتید خبره ادبیات فارسی برای تدریس در دانشگاههای صوری
- تولید کالاهای فرهنگی مرتبط با فرهنگ اصیل ایرانی و صادرات به سوریه
منابع
- ابوالحسن شیرازی، حبیب اله (1396)" دیپلماسی فرهنگی و نقش انجمنهای دوستی در روابط بینالملل"، فصلنامه مطالعات روابط بینالملل
- اربابی، راضیه (1399) "گسترش دیپلماسی فرهنگی ایران با کشورهای عراق، سوریه و افغانستان و تأثیر آن برامنیت ملی"، ششمین کنفرانس ملی علوم انسانی و مطالعات مدیریت.
- اژدری، لیلا، فرهنگی، علیاکبر، صالحی امیری، سید رضا، سلطانیفر، محمد (1396)"مدل دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، مطالعات فرهنگ" ارتباطات سال هجدهم تابستان 1396 شماره 38
- اسدی، علیاکبر (1391) "بحران سوریه و تأثیر آن بر بازیگران و مسائل منطقهای"، مطالعات راهبردی جهان اسلام، سال سیزدهم، شماره پنجاه
- آشوری، داریوش (1385) "فرهنگ سیاسی"، نشر مروارید، چاپ هشتم
- امامی، محمدعلی (1387)" سیاست و حکومت در سوریه"، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی ایران شرقی، تحلیل ژئوپلیتیکی موج بیداری اسلامی
- برزویی، محمدرضا، بهزادنسب، محمدامین (1398)" فرصتها و چالشهای دیپلماسی فرهنگی ج. ا. ا در سوریه؛ با تمرکز بر جریانهای فرهنگی فعال در این کشور"، اولین همایش سراسری قدرت نرم انقلاب اسلامی با محوریت «چهار دهه مقاومت و بایستههای فرهنگی گام دوم انقلاب اسلامی».
- بیات، حسین (1398)" گفتمان انتقادی" فرهنگ و ادبیات عامه، شماره 29
- حاجی یوسفی، امیرمحمد (1387)"سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در پرتو تحولات منطقهای (2001-1991)، " دفتر سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، تهران، وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات
- حاجی یوسفی، امیرمحمد "سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در پرتو تحولات منطقهای (2001-1991)"، دفتر سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، تهران، وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات، 1387
- خانی، محمدحسن، 1384، "دیپلماسی فرهنگی و جایگاه آن در سیاست خارجی کشورها"، دوفصلنامه دانش سیاسی، شماره: 2
- خبرگزاری ایرنا
- در آینده، روحالله، احمدی، حمید (1397) " سیاست روسیه در بحران سوریه و پیامدهای آن بر منافع ملی ایران"، فصلنامه علمی مطالعات روابط بینالملل
- درباغ عنبران، جعفر "تقویت و توسعه دیپلماسی فرهنگی با استفاده از ظرفیت کتابخانهها"، نشریه الکتریکی سازمان کتابخانهها وموزهها ومرکز اسناد آستان قدس رضوی
- دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال (1389)" سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران"، چاپ سوم، تهران: انتشارات سمت
- دهقانی فیروزآبادی، سید جلال (زمستان 1389) "دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی در منطقه خلیجفارس"، فصلنامه سیاست - مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 40، شماره 4.
- ربیعی، حسین، نقدی، جعفر، نجفی، سجاد (1396) "بحران سوریه و امنیت ملی ایران از دیدگاه نظریه موازنه تهدید"، فصلنامه تحقیقات سیاسی بینالمللی. دوره 9، شماره 30، صص. 88-61
- زرگر، افشین، معلومی، فاطمه السادات (1397) "جنگ داخلی سوریه و افزایش تقابل روسیه و آمریکا "، سیاست خارجی "
- سجادپور، سید محمدکاظم، وحیدی، موسیالرضا "دیپلماسی عمومی نوین": چارچوبهای مفهومی و عملیاتی، فصلنامه سیاست
- شیخالاسلامی، محمدحسن، و میثم بیکی (۱۳۹۲) "واکاوی نقشآفرینی و سیاستهای فدراسیون روسیه در قبال بحران سوریه" فصلنامه آفاق امنیت. سال ششم، شماره 20
- صادقی، سید شمسالدین، مرادی، سمیران. (۱۳۹۶) "تحلیل ائتلاف ایران و روسیه در پرتو بحران سوریه" فصلنامه اوراسیای مرکزی دوره 10، شماره ۱
- صادقی، شمسالدین، لطفی (1394)"تحلیل مواضع ج.ا.ا در ارتباط با بحران سوریه" جستارهای سیاسی معاصر، سال ششم، شماره 1
- صالحی امیری، سید رضا، محمدی، سعید (1396)" دیپلماسی فرهنگی"، چاپ دوم، تهران: ققنوس
- عراقچی، سید عباس، جنتی محب، فائزه، (1372)" دیپلماسی فرهنگی و تأثیر آن بر روابط سیاسی و اقتصادی کشورها، مطالعه موردی روابط ایران و ژاپن در دوران تحریم، فصلنامه پژوهشهای بینالملل
- کشاورز شکری، عباس، بیات، محسن، بخشنده، خاطره (1392)" دیپلماسی فرهنگی ایران در خاورمیانه؛ تحول ارتباطات و لزوم کاربرد ابزارهای نوین، مطالعات فرهنگ – ارتباطات"
- گنجی دوست، محمد (1378)" تحولات دیپلماسی در عصر اطلاعات" فصلنامه سیاست، دوره 38، شماره 1
- متقی، ابراهیم. (1394)" بررسی سیاست خارجی ایران در قبال بحران سوریه، " فصلنامه پژوهشهای سیاسی و بینالمللی، ش 24
- محمدیان، علی، رضایی، علیرضا، (1395) "تحول مفهوم دیپلماسی در روابط بینالملل، پژوهشنامه ایرانی سیاست بینالملل" سال پنجم پاییز و زمستان 1395 شماره 1 (پیاپی 9)
- معاونت سنجشازدور و جغرافیا (اداره کل جغرافیایی) " فرهنگ جغرافیایی شهرستانهای کشور (شهرستان ارومیه)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1389.
- میرشکاری، جواد (1386) "دیپلماسی"، ویراستار. دفتر دوم. فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- وزین، علیرضا، (1397)" نقش دیپلماسی فرهنگی در روند صلح پایدار"، اولین کنفرانس بینالمللی صلحپژوهی
- Tuch, hans, (1990), communicating with the world: US public Diplomacy overseas. New York: martins press.
- Ninkovich, Frank. (1996). U. S. Information Policy and Cultural Diplomacy. Foreign Policy Association.
- Malone, Gifford D. (1988). Political Advocacy and Cultural Communication: Organizing the Nation's Public Diplomacy, US: University Press of America.
- Cummings, Milton C. (2003). Cultural Diplomacy and the US Government: A Survey. Washington DC: Centre for Arts and Culture.
نظر خود را بنویسید.