-->
logo
logo
دیپلماسی فرهنگیِ ترازِ چهل واره ی دوم انقلاب اسلامی
  • 1401/12/21 - 13:32
  • 1393
  • زمان مطالعه : 9 دقیقه

جلوه های توحید و نحوه خداشناسی در شعر نظامی

به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی دکتر ناتوان باقراوا عضو هیئت علمی موزه ی ملی ادبیات آذری در مقاله ای با عنوان (جلوه های  توحید و نحوه خداشناسی در شعر نظامی) اینگونه آورده است :

 

 

مقدمه

توحید مهمترین اصل دین مقدس اسلام است. چنانکه پیامبر اسلام (ص) دعوت خود را با ندای توحید آغاز کرد: «قولوا لا اله الا االله تفلحوا». نظامی و مولانا به عنوان شخصیت های برجسته شرق که در آثار خود بر توحید و استدلال بر یگانگی خداوند تاکید داشته به نماد شاهکار مناجات ادبی تبدیل شده اند. هر آثار هر دو دانشمند یزرگ توحید و عشق به خدا در قالب مناجات تجلی نموده است. در اشعار توحیدی وصف خداوند به صفات ثبوتیه و نهی از آن به واسطه صفات سلبیه مورد توجه قرار گرفته است. در مناجات این دو شاعر و ادیب بزرگوار هم رابطه بنده با خدا و نحوه ارتباط مخلوق با خالق با لحن عرفانی مطرح شده است. قابل ذکر است که هر دو دانشمند از جهانبینی فلسفی و ادله و براهین عقلی در این مورد بهره مند شده اند.

جلوه های  توحید و نحوه خداشناسی در شعر نظامی

مثنوی های پنجگانه حکیم نظامی با استدلال ها و تعبیرات مختلف بر موضوع توحید و ارتباط بندگی تاکید شده و مهارتی خاصی را در این زمینه در تنظیم و ترتیب منظومه های خود بکار برده است.

نظامی همه آثار خود را بدون استثنا با مناجات و با مراجعه به خدا و اظهار بندگی و عجز امکانی شروع می کند. از آفریدگار درخواست لطف و توفیق می کند. ویژگی آثاری که نظامی دارد، تصویر عرفانی و فلسفی توحید به نحوه ی  بدیه است. چنانکه این ف صاحت و بلاغت فهم آن را آسان می کند.

نظامی با تمام وجود پیرو آیین مقدس اسلام است و در مجموع آثارش خود را فردی‌ مسلمان اعلام کرده و ایمان خود به اساس های دین را اعتراف می کند. این ایمان و توجه دینی همه جا به خواننده روی می‌نماید. نگاه اخلاقی این حکیم که از مضامین و مفاهیم دینی سرچشمه گرفته است، پایبندی او را به اعتقاد توحید و نبوت نشان می دهد.

در خمسه، خسرو و شیرین می گوید:

به نام آنکه هستی نام ازو یافت

فلک جنبش زمین آرام ازو یافت

خدائی کافرینش در سجودش

گواهی مطلق آمد بر وجودش

تعالی الله یکی بی مثل و مانند

که خوانندش خداوندان خداوند

فلک بر پای دار و انجم افروز

خرد را بی‌میانجی حکمت آموز

جواهر بخش فکرتهای باریک

به روز آرنده شب‌های تاریک

غم و شادی نگار و بیم و امید

شب و روز آفرین و ماه و خورشید

نگه دارنده بالا و پستی

گوا بر هستی او جمله هستی

وجودش بر همه موجود قاهر

نشانش بر همه بیننده ظاهر

کواکب را به قدرت کارفرمای

طبایع را به صنعت گوهر آرای

مراد دیده باریک بینان

انیس خاطر خلوت نشینان

خداوندی که چون نامش بخوانی

نیابی در جوابش لن ترانی

نیاید پادشاهی زوت بهتر

ورا کن بندگی هم اوت بهتر

ورای هر چه در گیتی اساسی است

برون از هر چه در فکرت قیاسی است

به جستجوی او بر بام افلاک

دریده وهم را نعلین ادراک

اثر مخزن الاسرار نظامی نوعی عارفنامه است. ایشان در مخزن الاسرار که توحید، مناجات و صفات خداوند بیان شده است، در لابلای شب و خلوت‌های عشقی شبانه سخن گفته است. نظامی در آغاز مخزن الاسرار می خوانیم:

ای همه هستی زتو پیدا شده

خاک ضعیف از تو توانا شده

زیرنشین علمت کاینات

ما بتو قائم چو تو قائم بذات

هستی تو صورت پیوند نی

تو بکس و کس بتو مانند نی

آنچه تغیّر نپذیرد توئی

وانکه نمردست و نمیرد توئی

ما همه فانی و بقا بس تراست

ملک تعالی و تقدس تراست

خاک به فرمان تو دارد سکون

قبه خضرا تو کنی بیستون

جز تو فلک را خم چوگان که داد

دیگ جسد را نمک جان که داد

چون قدمت بانک بر ابلق زند

جز تو که یارد که اناالحق زند

رفتی اگر نامدی آرام تو

طاقت عشق از کشش نام تو

تا کرمت راه جهان برگرفت

 

بدون شک، اگر کسی در عمق جانش توحید را بیاید خود را محتاج و فقیر می بیند و خدا.ند معتعال را مراقب و ناظر اعمال خود می داند. چنین حکیمی خود را همیشه در محضر خدا می بیند و به عنوان بنده تهی دست راه معرفت را می پیماید. حکیم نظامی در آثارش دستورات الهی را سرلوحه زندگی خویش معرفی می کند. و خود و زندگی خود را به خداوند متعال گره می زند. و با حضرت حق به راز و نیاز می پردازد.  حکیم نظامی در باب اظهار بندگی و وابستگی ممکن الوجود به واجب الوجود باز می گوید:

ای به ازل بوده و نابوده ما

وی به ابد زنده و فرسوده ما

دور جنیبت کش فرمان تست

سفت فلک غاشیه گردان تست

حلقه زن خانه به دوش توایم

چون در تو حلقه به گوش توایم

داغ تو داریم و سگ داغدار

می‌نپذیرند شهان در شکار

هم تو پذیری که زباغ توایم

قمری طوق و سگ داغ توایم

بی‌طمعیم از همه سازنده‌ای

جز تو نداریم نوازنده‌ای

از پی تست اینهمه امید و بیم

هم تو ببخشای و ببخش ای کریم

چاره ما ساز که بی داوریم

گر تو برانی به که روی آوریم

این چه زبان وین چه زبان را نیست

گفته و ناگفته پشیمانیست

دل ز کجا وین پر و بال از کجا

من که و تعظیم جلال از کجا

به نظر نظامی در عالم هستی، مؤثری جز االله نیست و فاعل حقیقی و تنها مؤثر در عالم خداوند است و مدبر همه چیز خداست و هیچ چیز از دایره قدرت و ارادهاش بیرون نیسـت از  طرفی عالم دارای نظام و قانونمندی است. ولی نظامی با اینکه یک اشعریست، اختیار انسان را هم نادیده نگرفته و به اراده انسان ارزش زیادی قائل شده است. چون این ادیب و دانشمند با عظمت از علوم دیگر نیز بهرمند بوده و دائم در حالت جستجوی حقیقت بوده است.  باید اعتراف کرد که پیچیدگی کلام منظوم، به کاربردن مضامین خاص عرفانی، زمینه‌های عظیم فلسفی و نو افلاطونی، تمثیلات ارزشمند و البته رسا و فهیم و همچنینی استفاده از ابزار ستاره شناسی از ویژگی‌های مخزن الاسرار می باشد.

 

جلوه های  توحید و نحوه خداشناسی در شعر مولوی

مولوی یکی از بزرگترین عارفان و شاعران درجه اول مشرق زمین بشمار می رود. می توان او را عظیم ترین سخن پرداز وحدت وجودی تمام اعصار نامید. مولوی آن شکوفه های بی شمار غزلیات مفید عرفانی را ساخت که از لحاظ معنی و زیبایی زبان و موزونیت ابیات دارای محسنات شعری درجه اول است. مثنوی معنوی مولانا از جواهر گرانبهای ادبیات جهان محسوب میشود.

مولانا شاعر عشق است، خدا شناسی مثنوی از سنخ عشق است.

تا نخوانی لا و الا الله را

در نیابی منهج این راه را

آن یکی عاشق به پیش یار خود

می‌شمرد از خدمت و از کار خود

کز برای تو چنین کردم چنان

تیرها خوردم درین رزم و سنان

مال رفت و زور رفت و نام رفت

بر من از عشقت بسی ناکام رفت

هیچ صبحم خفته یا خندان نیافت

هیچ شامم با سر و سامان نیافت

مولانا همچون اهل کلام و فلسفه به استدلال های عقلی و نظری توسل نجسته است. ولی گاهی به منظق ارسطویی هم توسل نموده است:

چون نمیداند دلی داننده یی

هست با گردنده، گرداننده یی؟

چون نمیگویی که روز و شب به خود

بی خداوندی کی آید ؟ کی رود ؟

گرد معقولات می گردی ، ببین 

این چنین بی عقلی خود ، ای مهین !

خانه با بنا بود معقول تر  

یا که بی بنا ؟ بگو ای کم هنر !

خط با کاتب بود معقول تر 

یا که بی کاتب ؟ بیندیش ای پسر!

چیم گوش و عین چشم و میم فم

چون بود بی کاتبی ؟ ای متهم !

شمع روشن بی ز گیراننده یی

یا بگیراننده داننده یی؟

صنعت خوب از کف شل ضریر

باشد اولی یا به گیرایی بصیر ؟

و برای رسیدن به خدا راه مخصوصی را ارائه نمی دهد، بلکه هر راهی که به عشق حقیقی خدا منتهی شود را پیشنهاد می کند.

پس حقیقت ، حق بود معبود کل

کز پی ذوق است سیران سبل

لیک ، بعضی رو سوی دم کرده اند 

گرچه سر اصل ، سر گم کرده اند

خدا شناسی مثنوی صرفا قلبی و شهودی و نهایتا شخصی و غیر قابل انتقال است. او برای تبیین شرط اصلی عشق، خدماتی را که در راه عشق معشوق خود انجام داده، به وسط می کشد.  و بیان می کند: «دعوی عشق را همگان دارند، اما حقیقت عشق را کمتر کسی در می‌یابد.»

به نظر مولوی این عشق را (یعنی خدا را) در همه هستی می توان یافت:

چون به اثار این همه پیدا شدت  پ

چون نشد پیدا ز تاثیر ، ایزدت ؟

نه سبب ها و اثر ها مغز و پوست؟  

چون بجویی ؛ جمله گی آثار اوست

دوست گیری چیز ها را از اثر 

پس چرا ز آثار بخشی بی خبر ؟

از خیالی ، دوست گیری خلق را 

چون نگیری شاه غرب و شرق را ؟                                                      

نتیجه

آثار نظامی متأثر از آموزه‌های دین اسلام است و آثارش را بر اساس آموخته‌های دینی خلق و شکل بخشیده است. از دیدگاه نظامی اوج کمال معنوی و بالاترین مرتبه انسانی به پیامبر اکرم (ص) دارد که خاتم انبیاست. و از منظر نظامی با الگو گرفتن رسول  خدا (ص) خداشناسی و کوشش در راه تعالی روح، وظیفه هر سالک است. چون خودشناسی راه رسیدن به کمال است. انسان باید برای قدم نهادن در طریق سیر و سلوک، اول به خودشناسی برسد. 

مولانا می گوید با آنکه خداشناسی امر است فطری ، اما برخی از آدمیان از راه فطرت به بیراهه میروند. مولانا آرزو می کند که زندگی انسان ها رنگ‌آمیزی زندگی با خدا را داشته باشند. البته، این نافی دوست‌داشتن‌های دیگر نیست، بلکه ضامن خلوص دوستی‌های دیگر است. او تنیجه اعتقاد به توحید و عشق به خدا را در تفکر و رفتار انسان ها می بیند که، آن را در «عدالت»، «خیر اخلاقی»، «زیبایی» و «حقیقت» خلاصه می کند. از منظر مولانا تعهد به خدا و واسپاری جان خود به او، در حقیقت تعهد به خداست. یعنی معطوف کردن زندگی به آرمان‌های اخلاقی است.

 

 

. .

. .

نظر خود را بنویسید.

Copyright © 2022 icro.ir , All rights reserved