جام جهانی فرصتی ایدهآل برای تعامل فرهنگی ملتها
اقدام برخی ورزشکاران ما در بستر مسابقات جهانی همچون حک کردن نام عترت بر پیراهن خود و مقام قهرمانی بانوان ورزشکار ما در پوشش حجاب توانسته تا حدی به تقابل با عملیات رسانهای دشمن در زمینهی ایرانهراسی و ایران ضعیف بپردازد.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یه نقل از تسنیم، مهدی رضا کارشناس ارشد ارتباطات طی یادداشتی، جامجهانی فوتبال را فرصتی در راستای تقویت دیپلماسی فرهنگی و صدور پیام فرهنگی ایران اسلامی به سایر کشورها معرفی کرد.
فرهنگ عاملی زیربنایی در ساختار جامعه است. تاریخ بارها ثابت کرده است که تنها از طریق ظرفیتهای عالی فرهنگی میتوان به نوعی تفاهم و تعامل فرهنگی و بینالمللی دست یافت و فرهنگ بر همه عوامل روبنایی جامعه از جمله هنر، سیاست، اقتصاد، ورزش و... تاثیرگذار خواهد بود؛ بنابراین رابطه بین فرهنگ و مؤلفههای دیگر، رابطهای دو سویه است، اما به دلیل زیربنایی بودن فرهنگ، تأثیرگذاری آن نسبت به تأثیرپذیری از بقیه موضوعات بیشتر است.
امروزه بررسی ارتباط بین دو مقوله فرهنگ و ورزش از اهمیت زیادی برخوردار است و اینکه ما تا چه حد توانستهایم از تواناییهای بالقوه حوزه ورزش برای توسعه تعاملات فرهنگی خویش بهره بگیریم نیز از موضوعات مهمتری است که میبایست کارشناسان امر و دستاندرکاران امور فرهنگی کشور به آن اهتمام ورزند.
در تمام دنیا تلاش سیاستگذاران فرهنگی، بررسی تعاملات میان فرهنگهاست. به عبارت دیگر دولتها و یا متولیان هر گفتمان میکوشند تا مؤلفههای عالی فرهنگی و نظراتشان را از طریق رسانهها و ابزارهای مختلف، به گوش ملتهای دیگر رسانده و آنها را با آداب و مؤلفههای عالی فرهنگی و تمدنی خود آشنا و جریان همگرایی فرهنگی را دنبال کنند و در این مسیر، بهرهگیری از ظرفیت بسیار عالی ورزش که در بستر فرهنگ جا گرفته است وجه همتشان است.
بدون شک رویدادهای مهم ورزشی جهانی از جمله جام جهانی فوتبال میتواند موجب ایجاد زمینههایی برای تعاملات و تبادلات گسترده فرهنگی ملتها و در بلند مدت، رشد و بالندگی فرهنگی را سببساز شود. جام جهانی فوتبال نیز در کنار همه ابعاد ورزشیاش امروز به پدیدهای در حوزه تعامل فرهنگها تبدیل شده است و نشانهای از عدم استیلای فرهنگ واحد و حفظ فرهنگهای ملی در یک اتفاق واحد بینالمللی است. این ابعاد غیر ورزشی جام جهانی است که آن را نسبت به سایر رویدادهای جهان متمایز میکند. در میان ابعاد غیر ورزشی این رویداد، بیتردید بازخوردهای فرهنگی و اجتماعی جام جهانی بیش از همهچیز ذهن کارشناسان و پژوهشگران این عرصه را به خود معطوف میکند، زیرا جام جهانی و المپیک از همان عرصههایی است که میتوان بدون تصور و تخیل، تعاملات فرهنگی ملتها را به اذهان مردمان جهان متبادر کرد.
از دیگر ویژگیهای جام جهانی آن است که این رویداد بزرگ ورزشی و فرهنگی اسباب پررنگتر شدن و معرفی وجوه و مشترکات فرهنگی و میراث فرهنگی در نزد ملل جهان را فراهم میآورد و محلی برای تعامل و گفتوگوهای فرهنگی ملل نیز خواهد بود؛ لذا کارشناسان معتقدند "رویداد جام جهانی فوتبال به همان اندازه که از بعد ورزشی برای ملتها پر اهمیت است، از حیث تعاملات فرهنگی میان جوامع نیز دارای اهمیت و تأثیرگذار است و مفاهیم و مناسبات و موضوعاتی خارج از حوزه ورزش همچون فرهنگ و سیاست را نیز در بر میگیرد.
ما طی سالیان اخیر شاهد این بودیم که ورزشکاران ما در عرصههای ورزشی چگونه ارزشهای اصیل ایرانی اسلامی را به ذهن مخاطبان خود در سراسر جهان مخابره کردهاند؛ حک شدن نام اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام در پیراهن ورزشکاران و یاد و نام شیعیانی همچون حضرت ابوالفضل علیهالسلام در سینه قهرمانانی همچون آقای رضازاده در ورزش وزنهبرداری و نیز مقام قهرمانی بانوان ورزشکار ما در پوشش حجاب، تاکنون توانسته تا حدی به تقابل با عملیات رسانهای دشمن در زمینهی اسلامهراسی و ایرانهراسی بپردازد و از دیگر سو توانسته تصویری از ایران مقتدر و ایران پیشرفته را در ذهن مخاطبان جهان به یادگار بگذارد؛ این اقدام ورزشکاران درست در مقابل آن عده از کارگردانان و هنرمندانی قرار دارد که با ساخت و تولید فیلمهای خود و به هوای برنده شدن در جشنوارههای بینالمللی که عمدتاً تحت سلطه لابیهای صهیونیستی غربی است، تصویری سخیف از وضعیت جامعه ایران به جهان مخابره کردند.
قطر و بهرهگیری از دیپلماسی ورزشی به عنوان بازوی اصلی دیپلماسی فرهنگی در مراودات بینالمللی
در کشور قطر، ورزش به عنوان یکی از استراتژیهای اصلی در سیاست خارجی این کشور معرفی و مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. کشور قطر با حمایت و برگزاری رقابتهای ورزشی و باشگاههای ورزشی و بینالمللی، در دیپلماسی ورزش سرمایهگذاری کرده است و معتقد است، سرمایهگذاری ورزشی پاسخگوی نیازهای اقتصادی بلندمدت از جمله تنوعگرایی اقتصادی است. همچنین با سرمایهگذاری در زمینه ورزش، به دنبال دستیابی به برخی اهداف و برنامههای فرهنگی و اجتماعی نیز هستند. در دسامبر 2010 قطر حق میزبانی جام جهانی فوتبال 2022 را به دست آورد و در سالهای بعد نفوذ قابل توجهی در ورزش جهانی به دست آورد.
این کشور در طول دهههای گذشته میزبان چندین رویداد ورزشی بینالمللی بوده و حضور و تعامل گسترده فرهنگی و جهانی خود را با سرمایهگذاری در حوزه ورزشی پیگیری و دنبال کرد و کشوری با 3 میلیون جمعیت است که بخش اعظم آن را غیر بومیان تشکیل میدهند و در گذشتهای نه چندان دور، هیچ سهم ونقشی نه در سیاست جهانی و نه در سطح منطقهای نداشت و حتی در حوزه خلیج فارس نیز همواره مورد طمع کشورهای همنژاد و همزبان همسایه همچون عربستان و امارات هم بود و به یک باره به قدرتی مهم در عرصه جهانی مبدل شد.
خاندان آل ثانی برای برداشتن نگاههای توسعهطلبانه همسایگان از یک سو و عرض اندام در سیاستهای کلان جهانی با رویکردهای فرهنگی و حضور در صحنه جهانی به عنوان یک کنشگر فعال از سوی دیگر، فکری تازه را مبنای فعالیتهای بلندمدت خود قرار داد و آن بهرهگیری از درآمدهای سرشار نفت و گاز در مسیری جدید بود که همان دیپلماسی ورزشی است. آنها فهمیدند که به یمن دیپلماسی ورزشی میتوانند مؤلفههای فرهنگی و تمدنی را در کنار اعتباری جهانی و تعاملی گسترده با دیگر فرهنگها برای خود کسب کنند و نفوذ خود را در صحنه جهانی بالا ببرند. آنها در سال 2008 یک چشمانداز بلندمدت تا سال 2030 را ترسیم کردند و یکی از مهمترین اهدافشان هم میزبانی جام جهانی فوتبال سال 2022 بود.
برنامه آنها برای فراهم کردن میزبانی جام جهانی 2022 با سرمایهگذاری 220 میلیارد دلاری بود؛ یعنی هزینهای برابر با هزینه برگزاری تقریباً تمامی دورههای جام جهانی برگزار شده چرا که آنها به دنبال چرخش گردش اقتصادی کشورشان از اقتصاد تک محصولی بر پایه نفت و گاز به سمت دیپلماسی گردشگری و ورزش خاصه فوتبال بودند و تکثر اقتصادی و در نهایت تبدیل شدن به یک کنشگر فعال در عرصه بینالملل بود.
قطری ها فهمیدند که بهرهگیری از دیپلماسی ورزشی و سلطان آن فوتبال، نقش محوری در به بار نشستن این اهداف بلند مدت آنها دارد، چراکه هیچ چیزی جز فوتبال یک کمپین تبلیغاتی غولآسا برای رسیدن به اهداف بلند مدت آنها نیست.
قطریها که ارتباط بسیار خوبی با فرانسویها دارند، توانستند به کمک آنها باشگاه پاریسنژرمن را در سال 2011 بخرند و با جذب افراد و بازیکنان مشهوری چون ابراهیموویچ، دیوید بکام، نیمار، امپافه، مسی و دیماریا و خیل دیگری از اسطورههای فوتبال دنیا، حامی مالی خیلی از باشگاههای مطرح دنیا شدند و بعدها نیز تیم مشهور و پرمخاطب منچسترسیتی در لیگ فوتبال انگلیس را خریدند. آنها همچنین در ادامه این سیاست ورزشی شرایطی عالی را در قطر ایجاد کردند که تیمهای مطرح و تراز اول دنیا در قطر اردوی تدارکاتی داشته باشند.
نظر خود را بنویسید.