انتشار مقاله استاد دانشگاه «طرطوس» در روزنامه «تشرین» به مناسبت بزرگداشت حکیم «ابوالقاسم فردوسی»
همزمان با روز بزرگداشت شاعر بزرگ و حماسهسرای نامدار ایران زمین «حکیم ابوالقاسم فردوسی»، با حمایت خانه فرهنگ کشورمان در لاذقیه، مقالهای تحت عنوان «حکیم فردوسی؛ شاه شعرا و سالار حماسه¬سرایان» در روزنامه سراسری "تشرین" مورخ جمعه 29/2/1402 به قلم دکتر "بثینه شموس" استاد و عضو هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه طرطوس منتشر شد.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ترجمه مقاله یاد شده به شرح زیر میباشد:
عنوان: حکیم فردوسی؛ شاه شعرا و سالار حماسه سرایان
روزنامه تشرین: میتوان گفت که او بزرگترین حماسه سرای ایرانی است و یکی از درخشانترین چهرههای ادبیات جهان و برجستهترین شاعران فارس در سرودههای حماسهای، اسطورهای و تاریخی جهان به شمار میرود. بسیاری از پژوهشگران و محققان در حوزه ادبیات شاعر حماسهسرای ایرانی ملقب به فردوسی را به هومر ایران و حماسهسرای بزرگ آن توصیف میکنند. فردوسی کیست؟!.
تخلص شعری او فردوسی است
در این زمینه، دکتر بثینه شموس، از اعضای هیئت علمی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه طرطوس، می گوید که ابوالقاسم فردوسی شایستگیاش را دارد که خردمند معرفی بشود، زیرا که در خردمندی کسی که حاصل اندیشهاش این شاهکار؛ شاهنامه، باشد شکّی نیست.
دکتر شموس ادامه میدهد: نام وی منصور پسر حسن پسر شرف شاه است و لقب وی ابوالقاسم. پژوهشگران در نسب او اختلاف کرده اند. او در نیمه اول قرن چهارم هجری در طوس -از شهرهای خراسان- به دنیا آمد، اما از زندگی او اطلاع چندانی در دست ما نیست. دکتر فروزنفر اعتقاد دارد که اقوالی که نقل شده در وجه تسمیه او به فردوسی چندان قابل اعتماد نیست، اما به احتمال زیاد وجه تسمیهی او این باشد که خاندان او باغ فردوس داشتند، در حالی که بعضیها مدعی شدهاند زمانی که فردوسی داستان «رستم و اسفندیار» بر سلطان «محمود غزنوی» خواند سلطان به او گفت: «لله درک فردوسی که مجلس ما را فردوس برین ساختی» ولی از همین روایت استنباط می شود که او پیش از این قضیه بهفردوسی موسوم بوده، وگر نه سلطان نمیتوانست بهاو بگوید "فردوسی".
فردوسی بهار زندگی و شیره اندیشهاش را صرف شاهنامه کرد، زیرا نظم شاهنامه بیش از سی سال طول کشید. او بین سالهای 365 تا 375 به نظم شاهنامه شروع کرد، و آن را در سال 400 به پایان رساند. در امتداد این مدت، فردوسی به جستجو و خواندن داستان شاهان و پهلوانان پرداخت. آغاز شاهنامه با شاعر دقیقی بود که او هزار بیت از آن سرود، اما تقدیر مهلت نداد تا آن را کامل کند، پس فردوسی آن را دو سال پس از مرگ دقیقی آغاز کرد. در برخی از روایات آمده است که فردوسی دقیقی را در خواب دید و از او خواست کار ناتمام خود را به پایان برساند، لذا فردوسی این شاهکار را ادامه داد و برای آن نام "شاهنامه" انتخاب کرد. شاهنامه، که به معنای زندگینامه شاهان، حماسه شاهان یا کتاب شاهان است، حماسهای است در شصت هزار بیت که به حماسه بزرگ پارسیان نیز معروف است. آن، داستانهای عشق، نفرت، وفاداری، خیانت و شجاعت، علاوه بر اطلاعات زیاد در مورد تاریخ ایران و گسترهی جغرافیایی آن، در اختیار ما قرار میدهد. در عین حال، بیانگر زندگی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردمان در دوران قبل از فتح اسلامی است، یعنی، از آغاز تمدن شروع می شود، سلسلههای پیاپی ایرانی را به تصویر میکشد، و با فتوحات اسلامی بهپایان میرسد. در طی این مدت، کشمکشی را که بین ایرانیان و ترکان «تورانیان» ادامه داشت تصویر میکند. شخصیتهای آن به دو دسته تقسیم میشوند؛ قهرمانان افسانهای و قهرمانان بشری، که مرز جدایی آنها «کیخسرو» است. در شاهنامه تاریخ با اسطوره در میآمیزد و همچنین مجموعهای از سرشاخههای دانش بشری بیان میشود؛ مانند فلسفه، زبان و تاریخ که همزمان با انواع گوناگون هنر شعری که شنونده را خشنود میکند، آمیخته است. شاهنامه از اسکندر تا پایان حکومت ساسانیان را نشان می دهد، که با این، بیش از هشت قرن از تاریخ ایران را جمع آوری کرده است.
فردوسی شاهد انحراف زبان فارسی در دوران خود بود، بنابراین، در تأکید بر زبان فارسی در شاهنامه مبالغه کرد. در آن دوران، نفوذ زبان عربی و ترکی در فارسی به حدی رسید که تقریباً وجود آن را تهدید میکرد و همین امر او را بهتلاش واداشت تا بهزبان مادری خود رونق تازهای بدهد، لذا از کلمات و عبارات استوار و محکم استفاده کرد که با این کار، گنجینه زبان حفظ کرد و جان تازهای به او داد.
بسیاری از مؤرخان گفتهاند که وقتی فردوسی حاصل زندگی و وجود خود را به سلطان «محمود غزنوی» تقدیم کرد، آنچه که شایست از او تقدیر نکرد، و نه تنها با دستهای خالی از مجلس سلطان برگشت بلکه سلطان او را تهدید کرد، وفردوسی مجبور شد بقیهی عمرش را تحت تعقیب بگذراند، اما این وضع تا ابد ادامه نیافت، چون که فردوسی در قرنهای بعد همه را تحت تأثیر قرار داد، اعم از شاعران، نویسندگان و حتی عموم مردم. کافی است برای شاهنامه که مطلع آن بهعنوان فاتحه در اغلب آثار ذکر بشود. در این مطلع، فردوسی آفرینندهی جان و خرد را ستایش می دهد، یعنی آفرینندهی شریفترین و با ارزشترین نیرویی در وجود انسان است "بنام خداوند جان و خرد... کزین برتر اندیشه بر نگذرد".
فردوسی در سال 416 هجری قمری درگذشت، اما تا تاریخ هست، یاد او زنده خواهد بود؛ نه قلمی می تواند آنچه که او نوشته است خط بکشد و نه صدایی پژواک کلماتش را از بین ببرد.
دکتر بثینه شموس
عضو هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه طرطوس
این نوشته در آدرس زیر قابل مشاهده است:
http://tishreen.news.sy/?p=851907
نظر خود را بنویسید.