به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی محمد رضا ابراهیمی رایزن فرهنگی کشورمان در اندونزی مقاله ای را با عنوان ( سومین سالگرد شهید ژنرال سلیمانی مبارزخستگی ناپذیر باتروریسم بین الملل ) در یکی از جرائد این کشور به چاپ رسانیده است که ترجمه ی آن بدین شرح است :

سومین سالگرد ترورشهدای مبارزه با تروریسم وسرداران عزیزحاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را تسلیت عرض می کنم . به همین منظور به بهانه سالگرد این شهدای عزیز، درانتخاب موضوع پریشان و سر درگم بودم. با خود اندیشیدم تنها موضوعی که می تواند حقانیت این سرداران شهید عزیز را روشن و تبیین کند، پرداختن به ماهیت جریان تروریسم داعش و جنایاتی که بر انسان های بی گناه متحمل شده است. از طرفی هم بی انصافی است که از نقش رهبری حاج قاسم سلیمانی در مهار و نابودی گروهک تروریستی داعش چیزی عنوان نشود. پس ابتدا باید ماهیت و اهداف این جریان را شناخت، سپس به خدمات این سردار بی ادعا به جهانیان یاد آوری کرد.    

    تروریسم، مهمترین موضوع تهدید کننده صلح و امنیت منطقه غرب آسیا است. فهم ماهیت و پیچیدگیهای این پدیده و تأثیر آن در شکل گیری معادلات جدید در این منطقه از اهمیت بسزایی برخوردار است. با اینحال در این قسمت از سخنم به صورت کلی به شکل گیری این جریان تروریستی می پردازم . داعش گروه مسلح تروریستی است که اندیشه سلفی -جهادی دارد و هدف سازماندهندگانش نیز بازگرداندن چیزی است که آن را «خلافت اسلامی و اجرای شریعت» می نامند. شریعتی که  با هیچ دین و منطقی سازکار نیست  . اکر شما   تحقیقی از اقدامات غیر انسانی این گروه تروریستی داشته باشید متوجه می شوید این جریان  از هیچ جنایتی فرو گذاری نکرده اند. کشتن هزاران انسان بی گناه ازمذاهب گوناگون (شیعه و سنی گرفته تا ایزدی ها فقط به جرم اینکه تابع قوانین خودشان و اسلام واقعی  بودند.کشتن  کودکان بی گناه و بریدن سرها از جنایات آشکار این گروه تروریستی بوده است. عراق و سوریه جولانگاه اصلی عملیات این جریان بود. علاوه بر تسلط داعش بر بخشهای گستردهای از سوریه، بخش عمدهای از غرب عراق از جمله موصل دومین شهر بزرگ آن کشور و سایر شهرها مانند فلوجه، رمادی، تلافر، سنجار، بیجی و حویجه را به تصرف خود در آورده بودند. اگرچه داعش بر بخشهایی از خاک عراق و سوریه چیره شده و در مناطق تحت اشغال ، اصول خود را به پیش میبرد، اما هرگز دارای حاکمیت و رژیم سیاسی (حکومت)نبود. به همین دلیل است که نمیتوان گروه داعش را یک دولت نامید؛ چرا که نه تنها مورد پذیرش و شناسایی عملی هیچ کشوری قرار نگرفته است بلکه جامعه بین الملل آن را در زمره گروههای تروریستی قرار داده است که باید با آن مبارزه کرد. این گروه همانطورکه از نامش پیدا است، در عراق و سوریه فعال بودند. هسته اولیه شکل گیری داعش به دوران از پس حمله آمریکا به عراق برمیگردد.. با کشته شدن ابوعمر البغدادی و ابوحمزه المهاجر درسال 2010 ،ابوبکر البغدادی به عنوان جایگزین ابوعمر معرفی شد. با روی کار آمدن وی، دامنه عملیات و حملات این گروه تروریستی وسعت گرفت و همزمان با آغاز بحران در سوریه، عناصر این گروه در سوریه فعال شدند. این گروه ، نام خود را از دولت اسلامی عراق و شام (در اتحاد با جبهه النصره) به دولت خلافت اسلامی تغییر و رهبر خود ابوبکر بغدادی را به عنوان خلیفه مسلمانان جهان معرفی کردند. دامنه جغرافیایی تسلط داعش برمناطق سوریه و عراق وسیعتر شد. شهرها یکی پس از دیگری سقوط می کرد. داعش در خیلی از شهرها به اعمال فجیع و کشتار وسیع انسانهای بی گناه دست زد. ترس درسرتاسرکشورهای سوریه و عراق حکم فرما شد. کشورهای غربی در سکوت فرو رفتند. آمریکا هم با ایجاد هرج ومرج در کشورهای مذکوربه غارت نفت مشغول شد. داعش دامنه گسترش خود را به نزدیکی مرزهای ایران کشاند. با این اوضاع و شرایط سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی با ائتلاف کشورهای سوری وعراقی جبهه واحدی را برعلیه تروریسم داعش راه اندازی کردند. با این اتحاد و مدیریت راهبردی شهید سلیمانی داعش در بسیاری از مناطق زمینگیر ومتلاشی شد. سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی دریکی از سخنرانی های مهم خودشان نوید پایان داعش را اعلام کرد.

درپیروزی‌های ایران علیه آمریکا در خاورمیانه و از دست دادن جایگاه آن به‌عنوان تنها بازیگر منطقه و افزایش نقش روسیه به همراه ایران به‌عنوان مرکز مبارزه با ضد تروریست شناخته شد.   همچنین مشخص است که اقدامات راهبردی سردار سلیمانی به قطع جریان تسلیحات آمریکا و ورژیم اشغالگر قدس برای گروه های تررویستی کمک کرد. ایالات ‌متحده به‌عنوان بزرگ‌ ترین تولیدکننده اسلحه در جهان، برای موفقیت تجارت اسلحه خود، به اقدامات گروه‌های تروریستی نیاز دارد. با شکست‌های پی‌ درپی تروریست‌های داعش در سوریه و عراق به رهبری سردار قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس و به‌تبع آن سقوط تجارت تسلیحاتی، آمریکا دست به اقدام شوم شیطانی زد. ترور ژنرال سلیمانی تنها راهی بود که سردمداران استکبار طراحی کرده بودند. در بامداد 13 دیماه سردار سلیمانی با دعوت رسمی نخست وزیر عراق وارد فرودگاه بغداد شد. ابومهدی المهندس هم به اتفاق یاران همرزمش به استقبال سردارسلیمانی آمده بودند. به محض خروج ماشین های حامل دو سردار مبارزه با تروریسم ، با دستور مستقیم ترامپ رییس جمهوراسبق تروریست آمریکا از طریق پهبادها در عملیاتی هماهنگ از زمین و هوا مورد اصابت قرار گرفته و بشهدت رسیدند. ترورسردار سلیمانی و المهندس در خارج از منطقه جنگی نقض حاکمیت عراق بود؛ این ‌یک اقدام صریح تروریسم دولتی و نقض کنوانسیون‌ ها و قوانین بین‌المللی بود. این اقدام تلاش بیهوده دیگری از سوی آمریکا و شرکای آن برای مهار «محور مقاومت» بود.

  اگرچه آخرین کارنامه‌‌ی عملیاتی و دارای منافع همگانی سردار سلیمانی نابودی داعش و رفع این بلا ازسر همه‌‌ی مردم دنیا بود؛ اما بینش و طرز فکر او همواره زنده و پابرجاست. ازاین‌ ‌رو اندیشمندان و پژوهشگران پس از شهادت سردار بیش از پیش علاقه و اقبال به واکاوی مکتب سلیمانی نشان داده و می‌‌دهند. دشمنان ملت ایران واسلام دربرابر عظمت سردار شهید ایران که به‌عنوان شهید بیت‌المقدس و یک چهره کلیدی در استراتژی پیروزمندانه علیه تروریسم ایالات‌متحده- اسرائیل- مطرح بود، تحقیر شدند.

 اهمیت سردار سلیمانی در مبارزه با تروریسم فقط وجه نظامی نداشت، بلکه او نقش سیاسی مهمی نیز داشت. وی در سال 1394 (2015) روسیه را متقاعد کرد تا در ائتلاف مهم روسیه، و ایران برای مقابله با گروه‌های تروریستی در خاورمیانه و همچنین در اجرای مانورهای نظامی مشترک دریایی در دریای عمان وارد جنگ سوریه شود. وی همچنین از طریق هماهنگی در اجرای مانورهای نظامی مشترک دریایی در دریای عمان و اقیانوس هند، نقش مهمی را در شکستن انحصار حضورآمریکا دردریاهای منطقه ایفا کرد. بسیاری از اندیشمندان خصوصا آمریکاییها اذعان دارند علت حذف سردار سلیمانی از سوی آمریکا، نقش برجسته وی در مبارزه با تروریست‌های مورد حمایت واشنگتن، ناتو و اسرائیل بود. این اندیشمندان آمریکا را ناقض قوانین بین‌المللی عنوان می کنند و معتقدند  آمریکا بر اساس قوانین خود عمل می‌کند نه قواعد بین‌المللی و حتی اگر لازم ببیند، قوانین داخلی و قانون اساسی خودشان را نیز نقض می‌کند.

این نظریه‌پردازان معتقدندآمریکا هرکسی را که تهدیدی برای اهداف استعماری‌اش باشد ترور می‌کند؛ چه آن فرد سلیمانی باشد و چه یک آمریکایی. آنها افرادی مانند «مارتین لوتر کینگ» را هم به دلیل رویکردهای مخالف رژیم حاکم بر واشنگتن به قتل رساندند. درپایان یاد آور می شوم نقش حاج قاسم سلیمانی در پیروزی‌های جبهه مقاومت در مبارزه با استکبار جهانی، صهونیسم بین‌الملل و ارتجاع منطقه یک نقشی اثرگذارمی‌باشد که موجب شد خلافت خودخوانده داعش در عراق و سوریه از بین رود و از وی به عنوان نمادی از مبارزه به تروریسم در جهان مطرح شود.تاریخ گواهی می دهد فرمانده شجاع و دلاور جمهوری اسلامی ایران با داشتن تفکری نظامی، اندیشۀ استراتژیک و به مانند یک دیپلمات زیرک، به عنوان نیروی فعال در سیاست خارجی کشورمان نقشی مهم ایفا می‌ کرد. قاسم سلیمانی برای جمهوری اسلامی تنها یک فرمانده نظامی نبود، او نماد «محور مقاومت» بود . وسلام علیکم ورحمه الله ...