سمینار «تئوریهای جهانی صلح: به سوی نقد و تکمیل» در اتریش برگزار شد
سمینار آنلاین «تئوریهای جهانی صلح: به سوی نقد و تکمیل» با حضور اساتید مطرح ایرانی و اروپایی به منظور نقد و بازاندیشی تئوریهای معاصر صلح با رویکرد آینده پژوهی برگزار شد. این نشست که گامی مهم در توسعه همکاریهای علمی میان ایران و اتریش به شمار میآید، بستری برای تبادل نظر در موضوعات کلیدی شامل عدالت اجتماعی و ظرفیتهای بومی صلحآفرینی فراهم کرد.

در مسیر توسعه همکاریهای علمی و دانشگاهی میان دو کشور ایران و اتریش حول مسائل مهمجهانی، سمینار آنلاین با عنوان «تئوریهای جهانی صلح: بهسوی نقد و تکمیل» ۱۳ مارس ۲۰۲۵ (۲۳ اسفند ۱۴۰۳) به همت مؤسسه بینالمللی صلح اتریش (IIP) و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در وین برگزار شد. در این سمینار، رضا غلامی، رایزن فرهنگی ایران در اتریش با اشاره به تأثیر جهانیشدن و پیشرفت فناوری بر حکمرانی گفت: حقوق بشر سنتی برای دولت-ملتهای مستقل طراحی شده بود، در جهان امروز، این چارچوب نیاز به بازنگری دارد. با بهروزرسانی اعلامیه جهانی حقوق بشر، میتوان نظامی عادلانهتر ایجاد کرد.
این استاد فلسفه سیاسی، مطالعات فرهنگی و تمدنی ضمن ارائه تعریفی از «شهر جهانی»، از آن به عنوان مرکزی پرجنبوجوش برای تلاقی فرهنگها، فناوریها و ایدهها یاد کرد و افزود: شهرهای جهانی امروز مانند دولتهای کوچکی عمل میکنند که علاوه بر مدیریت مسائل محلی، در حل چالشهای جهانی نیز نقش دارند. فراتر از این مفهوم، میتوان به ایده «شهر-جهان» اشاره کرد، به خصوص که با پیشرفت فناوری، بهویژه هوش مصنوعی، ممکن است کل جهان به یک شهر واحد تبدیل شود.
این متولی فرهنگی ادامه داد: تحولات فناوری مانند هوش مصنوعی، بلاکچین و اینترنت اشیا، شیوههای حکمرانی را تغییر دادهاند و این ابزارهای دیجیتال به بهبود شفافیت، ارتباطات و پاسخگویی دولتها کمک میکنند. درحالیکه فناوری میتواند صلح را تقویت کند، ممکن است چالشهایی نیز برای آن ایجاد کند.
یکی از محورهای اصلی سخنرانی، ضرورت بازنگری در اعلامیه جهانی حقوق بشر بود، غلامی دراین رابطه نیز گفت: این سند که در زمان خود تحولی بزرگ بود، امروز دیگر پاسخگوی چالشهای جدید نیست. پیشنهاد من این است که در نسخه بازنگریشده این اعلامیه، باید به حقوق دیجیتال، حقوق محیطزیست و حقوق فرهنگی توجه ویژهای شود.
او با اشاره به فرصتها و چالشهای شهر جهانی نیز افزود: این شهرها امکان تبادل فرهنگی و نوآوری را افزایش داده و رشد اقتصادی را تقویت میکنند. اما درعینحال، وی محو شدن فرهنگهای محلی و نابرابری در بهرهمندی از مزایای جهانیشدن را از جمله چالشهای این رویکرد دانست. دراین بین همکاری جهانی در دستیابی به صلح پایدار اهمیت زیادی دارد، در این رابطه میتوان با تقویت نهادهای بینالمللی، استفاده از فناوری برای شفافیت، ترویج آموزش جهانی و تشویق حکمرانی مشارکتی به جهانی عادلانهتر دست یافت.
تمایز میان مفاهیم صلح منفی و صلح مثبت
پروفسور هاینز گارتنر، استاد دانشگاه وین و عضو مؤسسه بینالمللی صلح (IIP)، ضمن تاکید بر وجود تمایز میان مفاهیم صلح منفی و صلح مثبت گفت: صلح منفی به معنای نبود جنگ بود، در حالی که صلح مثبت شامل همکاری بینالمللی و منطقهای، وابستگی اقتصادی متقابل و عدالت میشد. صلح مثبت میتوانست دور باطل معضل امنیتی را، که تعادلی شکننده میان رویکرد تهاجمی و تدافعی بود و گاهی به درگیری نظامی منجر میشد، متوقف کند.
او به تجربه اروپا اشاره کرد و افزود: سند نهایی کنفرانس امنیت و همکاری اروپا (CSCE) در سال ۱۹۷۵ تلاش جمعی برای توقف معضل امنیتی از طریق تأکید بر امنیت همکاریجویانه و تفکیکناپذیری امنیت بود. در خاورمیانه نیز، عادیسازی احتمال یروابط میان کشورهای عربی و اسرائیل باید با ایجاد یک گفتوگوی میان کشورهای اسلامی، با حضور فلسطین، تکمیل میشد. این ابتکار باید بر اساس طرح صلح عربی سال ۲۰۰۲ باشد که اسرائیل را در مرزهای ۱۹۶۷ به رسمیت شناخته بود. این امر به معنای پذیرش راهحل دو کشوری توسط همه کشورهای شرکتکننده بود.
ماندانا تیشهیار، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی مکتب صلح ایرانی و نقش آن در جهان معاصر پرداخت و گفت: در قرن پانزدهم خورشیدی، این حوزه تمدنی – از کوههای هیمالیا تا دریای مدیترانه و از استپهای آسیای مرکزی تا سواحل جنوبی خلیج فارس – با چالشها و تنشهایی بیش از هر زمان دیگری در دهههای اخیر مواجه شده است. در بعد داخلی، شکاف میان جوامع مدنی و دولتها عمیقتر شده و در بعد خارجی، گروههای افراطی با ایدئولوژیهای متنوع در حال گسترشاند. در همین حال، قدرتهای بینالمللی نیز استراتژیهای جدیدی را برای ایجاد یک نظم منطقهای تازه در این حوزه تمدنی دنبال میکنند.
این استاد دانشگاه با تکیه بر چارچوب نظری ناحیهگرایی نوین (Neo-regionalism)، به این موضوع پرداخت که چگونه بازخوانی ایده کهن «صلح ایرانی» و بازتعریف آن برای ساخت یک نظام منطقهای جدید مبتنی بر همگرایی فرهنگی، میتواند به برقراری صلح پایدار و ثبات کمک کند و پیوندهای درونتمدنی میان ملتهای این منطقه را تقویت نماید. مطالعه مکتب صلح ایرانی و انطباق آن با شرایط معاصر میتواند راهی برای بازسازی یک نظم پایدار در این حوزه تمدنی باشد؛ نظمی که نه بر اساس رقابت و تضاد، بلکه بر پایه همگرایی فرهنگی و درک مشترک میان ملتهای منطقه شکل گیرد.
پروفسور توماس زائر از دانشگاه آنتور برلین با تاکید برآن چارچوب تحلیلی غالب در مباحث امنیتی، الگوی توازن قوا است که رویاروییطلب است گفت: نظمهای امنیتی جایگزین، بهویژه مدلهای لیبرالتر مانند امنیت جمعی، اغلب در این مباحث نادیده گرفته میشوند یا غیرواقعبینانه تلقی میشوند. با این حال پس از جنگ اوکراین، امکان بازتعریف نظم جهانی بر مبنای امنیت جمعی وجود دارد. امنیت جمعی در گذشته، بهویژه در سطح منطقهای، موفق عمل کرده است و دلیلی وجود ندارد که نتوان آن را در قرن ۲۱، حتی در سطح جهانی، به کار بست.
تأثیر قوانین شریعت و فقه اسلامی بر صلحسازی
عبدالمجید مبلغی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، درباره تأثیر قوانین شریعت و فقه اسلامی بر صلحسازی و حل تعارضات در خاورمیانه گفت: کاربرد فقه، تحت تأثیر تاریخ فکری ایران و سنتهای گستردهتر خاورمیانه، بسته به نوع برداشت از آن، گاهی بهعنوان ابزاری برای تقویت هماهنگی اجتماعی عمل کرده بود و گاهی به تشدید اختلافات منجر شده بود. مسئله اصلی در این است که تفاوت در تفسیر فقه میتوانست مسیر صلح یا تعارض را در منطقه تعیین کند.
این پژوهشگر ادامه داد: فقه، هنگامی که از منظر عدالت، برابری و حقوق بشر تفسیر شده بود، توانایی حمایت از صلحسازی را نشان داده بود. اما در مقابل، زمانی که بهصورت خشک و انحصارگرایانه برداشت شده بود، به عاملی برای دامن زدن به تعارضات تبدیل شده بود. درک عمیقتر معرفتشناختی از فقه، که هم مشارکتهای تاریخی ایران و هم دیدگاههای انتقادی مدرن را در خود جای داده بود، میتوانست راهکارهای ارزشمندی برای تقویت صلح در خاورمیانه ارائه دهد.
طیبه محمدیکیا، عضوهیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به چالشهای موجود در اتصال مفاهیم معنوی کهن به مباحث مدرن صلح اشاره کرد و گفت: بسیاری از نظریههای معاصر، صلح را در چارچوبی سکولار یا مادی بررسی میکنند. دراین بین «فره ایزدی» بهعنوان نماد فضیلت، عدالت و مشروعیت الهی در رهبری، میتواند در تقویت همکاری بینالمللی و ایجاد تفاهم میان فرهنگها نقش مؤثری ایفا کند. بر اساس پژوهش هایی که انجام دادهام معتقدم که رهبری اخلاقی و عدالت، دو عنصر کلیدی در “فره ایزدی”، میتوانند بهعنوان چارچوبی اخلاقی برای تقویت صلح جهانی به کار روند.
پروفسور آگوست پرادتو از دانشگاه هامبورگ، ملیگرایی را بهعنوان یکی از عوامل اصلی درگیریهای خشونتآمیز در اروپا طی ۳۵ سال گذشته، یعنی از زمان پایان جنگ سرد، معرفی کرد و افزود:ملیگرایی نقش تعیینکنندهای در تمام جنگها و درگیریهای داخلی اروپا ایفا کرده است. این مسئله را می توان از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰، جنگهای یوگسلاوی سابق، و درگیریهای اخیر در قفقاز جنوبی تا جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین بررسی کرد.
جواد حیدری، عضو هیات علمی دانشگاه شاهد، چکیدهای از پژوهش خود را ارائه داده بود که فرصت ارائه آن در سمینار فراهم نشد. در این پژوهش، وی به بررسی نظری جنگ از منظر اخلاقی پرداخته و پرسشهای بنیادینی را درباره ماهیت جنگ مطرح کرده است. آیا جنگ یک ضرورت است، یک شر اجتنابناپذیر یا حتی یک فضیلت؟ این پرسشها همواره در تاریخ بشر مطرح بودهاند و به دیدگاههای مختلفی درباره اخلاق جنگ منجر شدهاند.
او همچنین گفت: جنگ همچنان موضوعی بحثبرانگیز در فلسفه اخلاق است. صلحگرایان جنگ را ذاتاً غیراخلاقی میدانند، در حالی که واقعگرایان آن را یک ابزار سیاسی تلقی میکنند. از سوی دیگر، نظامیگری رمانتیک آن را فضیلتی میداند که هویت ملی را تقویت میکند، در حالی که نظریه جنگ عادلانه سعی دارد معیارهایی را برای جنگ اخلاقی تعریف کند. وی با تحلیل این دیدگاهها تلاش کرده است تا درک عمیقتری از مسئله جنگ و اخلاق ارائه دهد.
گفتنی است که خلاصهای از مقالات ارائه شده در این سمینار از سوی رایزنی جمهوری اسلامی ایران در اتریش منتشر خواهد شد.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی