• 1403/05/09 - 07:56
  • 267
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه

چهارشنبه سیاه

توجیهات و روایتگری‌های نادرست و مخدوشی که از سوی رسانه‌ها و مراکز رسمی در آلمان در قبال مرکز اسلامی هامبورگ و ماهیت فعالیت‌های آن صورت می‌گیرد، قطعا نمی‌تواند ذهن افراد واقع‌بین و حق‌طلب را در خصوص حقیقت پشت پرده و پنهان ماجرا غافل سازد.

هجوم غیر‌متعارف نیروهای امنیتی واعلام تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ از سوی دولت آلمان، نقطه آشکارساز نمایشی بودن حقوق بشر، آزادی بیان و حقوق شهروندی در این کشور اروپایی محسوب می‌شود.

توجیهات و روایتگری‌های نادرست و مخدوشی که از سوی رسانه‌ها و مراکز رسمی در آلمان در قبال مرکز اسلامی هامبورگ و ماهیت فعالیت‌های آن صورت می‌گیرد، قطعا نمی‌تواند ذهن افراد واقع‌بین و حق‌طلب را در خصوص حقیقت پشت پرده و پنهان ماجرا غافل سازد. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نکته نخست به پیشینه پر افتخار مرکز اسلامی هامبورگ و جایگاه آن درکشور آلمان برمی‌گردد. ایجاد این مرکز به درخواست جمعی از مومنان و شهروندان متدین هامبورگ صورت پذیرفت و بیش از هفت دهه است که با تعاملی مسالمت‌آمیز و همگرایانه با سایر ادیان الهی به حیات موثر و بابرکت خود ادامه داده و چنانچه بسیاری از دین‌پژوهان آلمانی نیز اذعان کرده‌اند، یکی از کانون‌های مهم گفت‌وگو و همگرایی دینی در این کشور محسوب می‌شود. مروری بر فعالیت‌های سازنده مرکز اسلامی هامبورگ، گواه صادقی بر این ادعاست. در چنین شرایطی اقدام وقیحانه اخیر، مصداق مخالفت آشکار علیه همگرایی دینی و گفت‌وگوهای عالمانه و سازنده برای انسان‌های جوینده معنویت و زیست مومنانه است.
نکته دوم به رویکرد دولت ائتلافی کنونی آلمان برمی‌گردد. پیش از این نیز ادعاهایی غیر‌واقعی علیه مرکز اسلامی هامبورگ و زمینه‌سازی برای تعطیلی آن مطرح شده بود. اما ائتلاف کنونی مسئول تسریع در اجرای سناریویی بوده که لابی‌های صهیونیستی و نهادهای امنیتی رژیم اشغالگر قدس نگارش آن را بر عهده داشته‌اند. بنابراین، ما باید میان واقعیت ماجرا و ادعاهای واهی در قبال آن، نوعی تفکیک هوشمندانه قائل شویم. احزاب و نهادهای رسمی درآلمان تلاش می‌کنند تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ را خروجی یک روند حقوقی و داخلی قلمداد کنند، حال آن‌که چنین ادعایی، مصداق آدرس غلط دادن و انحراف افکار عمومی از حقیقت ماجراست. فضاسازی‌های کاذب در این برهه از زمان،اقدامی برای تنفس مصنوعی به رژیم کودک‌کش صهیونیستی محسوب می‌شود. 
نکته سوم این‌که بازی احزاب آلمانی درزمین رژیم اشغالگر قدس همواره برای برلین هزینه‌ساز بوده اما هزینه این همراهی در مقطع کنونی بیش از گذشته خواهد بود. خیزش گسترده و غیرتمندانه شهروندان آلمانی در دفاع از فلسطینیان در قبال نسل‌کشی غزه، نقطه عطفی در تاریخ معاصر سیاست خارجی برلین محسوب می‌شود. در اینجا مقامات آلمانی نه تنها بهترین فرصت برای جداسازی مسیر خود از لابی‌های صهیونیستی را از دست دادند، بلکه با استمرار بازی خود در زمین جلادان غزه و اشغالگران فلسطین، شکاف میان خود و شهروندان آلمانی را تشدید کردند.
نکته چهارم معطوف به عواقب و تبعات تصمیمی است که دولت آلمان در خصوص تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ گرفته است. چهارشنبه هفته گذشته را از آن جهت «چهارشنبه سیاه» می‌خوانیم که در آن فراتر از یک مرکز یا نهاد، آزادی بیان مقابل چشمان میلیاردها انسان ذبح شد. آنچه بیش از پیش انسان‌های آگاه سراسر جهان را نگران می‌سازد، کلان روند و فرامتنی است که چنین اقدامی در سایه آن توجیه می‌شود و ممکن است در هر جایی از جهان و به هر بهانه‌ای تکرار گردد. شاید برخی تصور کنند مخاطب اقدام اخیر دولت آلمان، صرفا جمهوری اسلامی ایران وگفتمان انقلاب اسلامی است اما چنین تصوری خطاست. تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ، اقدام علیه اصل آزادی بیان، حقوق بشر و گفت‌و‌‌گوهای سازنده پیروان ادیان الهی در قرن بیست و یکم محسوب می‌شود.
اگر دربرابر این اقدام سکوت شودیا برخی علمای دینی بخواهند آن را به مثابه یک مسأله ساده و تصمیم‌گیری محدود تلقی کنند، سخت در اشتباه خواهند بود. 
دین‌ستیزی درغرب خود را در قالب‌های مختلفی نظیر به آتش کشیدن کتاب‌های مقدس ادیان، زدودن ارزش‌های فطری، حمله به نهاد خانواده، تقویت پوچ‌گرایی و لذت‌گرایی غیر‌طبیعی، نشان داده وهرگونه تلاش تبیینی در مواجهه با این موارد از سوی غرب محکوم شمرده‌شده است.ازاین روهردین وتمدنی که انسان رابه سوی خویشتن وصیانت ازارزش‌های ذاتی آن فرامی‌خواند، در فهرست سیاه نهادهای پنهان قدرت در اروپا قرارمی‌گیرد. باید با همگرایی بین ادیان و مذاهب، به این روند پایان داد که قطعا یکی از عینی‌ترین راه‌های آن، مطالبه‌گری رهبران دینی جهان در قبال تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ خواهد بود.


محمد‌مهدی ایمانی‌پور / رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
 
منبع :روزنامه ی جام جم
. .

. .

تصاویر

About Us

The argument in favor of using filler text goes something like this: If you use arey real content in the Consulting Process anytime you reachtent.