سیاست فرهنگی دیجیتال
رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوئد در گزارشی به موضوع «سیاست فرهنگی دیجیتال؛ میدان منازعه میان ایدهآلهای فرهنگی و واقعیتهای فناورانه و اقتصادی» پرداخته است.

سیاست فرهنگی دیجیتال چیست؟
اصطلاح «دیجیتال» به نظر ساده میآید اما در واقع مفهومی چندلایه و پیچیده است. از دید فنی، دیجیتال به بازنمایی اطلاعات از طریق سیستم (صفر و یک) اشاره دارد. در عمل، دیجیتالسازی به معنای تبدیل فرایندها، اسناد، دادهها و خدمات به فرمت دیجیتال است، تا بتوان آنها را با استفاده از کامپیوترها و فناوریهای مرتبط پردازش، ذخیره و منتقل کرد.
با این حال، در حوزهی فرهنگ، «دیجیتال» فقط به معنای یک فناوری نیست. بلکه به تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گستردهای نیز اشاره دارد که از دیجیتالسازی نشأت میگیرد. این تغییرات شامل ظهور اشکال جدیدی از تولید، توزیع و مصرف فرهنگی است – از جمله رسانههای اجتماعی، هنر دیجیتال، پلتفرمهای استریمینگ، واقعیت مجازی و افزوده و ... . بنابراین، وقتی از سیاست فرهنگی دیجیتال صحبت میکنیم، منظور سیاستی است که نهتنها از ابزارهای دیجیتال استفاده میکند، بلکه در پاسخ به شرایط و منطق جدیدی که فضای دیجیتال ایجاد کرده است، شکل میگیرد.
پیشینهای کوتاه از سیاست فرهنگی و دیجیتالسازی
سیاست فرهنگی مفهومی است که در قرن بیستم، بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، در کشورهای اروپایی توسعه یافت. هدف اصلی سیاست فرهنگی، دسترسی همگانی به فرهنگ، ترویج هنرهای والا، حمایت از تولیدکنندگان فرهنگی، و حفاظت از میراث فرهنگی ملی بود.
در بسیاری از کشورها، این سیاستها در چارچوب دولت رفاه و با رویکردی مداخلهگرایانه از سوی دولتها توسعه یافتند. با ظهور فناوریهای دیجیتال در دهههای پایانی قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم، سیاستهای فرهنگی با چالشهایی نوین روبهرو شدند. دیجیتالسازی از یک سو فرصتهای جدیدی برای دسترسی، تنوع و خلاقیت فراهم کرد؛ اما از سوی دیگر، پرسشهایی بنیادین دربارهی مالکیت، تنظیم مقررات، تمرکز قدرت در پلتفرمها و حتی معنای «فرهنگ عمومی» بهوجود آورد.
سیاست فرهنگی دیجیتال بهمثابه پیوندی میان سنت و تحول
در نگاه نخست، ممکن است به نظر برسد که «سیاست فرهنگی دیجیتال» صرفاً امتدادی از سیاست فرهنگی موجود است، اما در قالبهای جدید. بهعبارت دیگر، ممکن است تصور شود که دولتها صرفاً ابزارها و رسانههای تازهای را برای اجرای اهداف پیشین خود – مانند دسترسی، مشارکت و حمایت از تولیدات فرهنگی – بهکار گرفتهاند. اما چنین برداشتی، تحولات بنیادینی را که فناوری دیجیتال در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرده است، نادیده میگیرد.
در واقع، سیاست فرهنگی دیجیتال درگیر دگرگونیهای عمیق در منطق تولید و مصرف فرهنگی است. پلتفرمها، الگوریتمها، دادهکاوی، و اتوماسیون نهتنها شیوههای توزیع فرهنگ را تغییر دادهاند، بلکه در تعیین آنچه «قابل مشاهده»، «قابل دسترس» و «با ارزش» تلقی میشود نیز نقش دارند. از این رو، سیاست فرهنگی دیجیتال نهتنها باید به «فرصتهای دیجیتال» واکنش نشان دهد، بلکه باید به منطق قدرت درون فضای دیجیتال نیز توجه داشته باشد.
چه چیزی سیاست فرهنگی دیجیتال را متمایز میکند؟
سیاست فرهنگی دیجیتال از جهاتی ادامه سیاست فرهنگی کلاسیک است – همچنان ارزشهایی مانند دموکراتیزهکردن دسترسی، تنوع فرهنگی، و حمایت از تولیدکنندگان فرهنگی را حفظ میکند. اما در عین حال، ویژگیهایی دارد که آن را از سیاستهای پیشین متمایز میسازد. برخی از این ویژگیها عبارتاند از:
- استانداردسازی دیجیتال: استفاده از پروتکلها، فرمتها و چارچوبهای دادهای خاص برای دیجیتالیسازی آثار فرهنگی؛
- قانونگذاری بینالمللی: حضور دستورالعملها، توافقات و نهادهای فراملی که سیاستهای فرهنگی را متأثر میسازند؛
- تمرکز پلتفرمی: وابستگی گستردهی دسترسی فرهنگی به تعداد معدودی شرکت جهانی فناوری؛
- منطق دادهمحور: تبدیل مصرف فرهنگی به دادههای قابل تحلیل و تجاریسازی؛
- تعریف دوبارهی مشارکت: مخاطبانی که دیگر صرفاً مصرفکننده نیستند، بلکه تولیدکننده، توزیعکننده و گاه تنظیمکننده نیز هستند.
این ویژگیها باعث میشوند سیاست فرهنگی دیجیتال، نه صرفاً ابزاری جدید برای اهداف قدیمی، بلکه حوزهای مستقل با منطق و چالشهای خاص خود باشد.
سیاست فرهنگی دیجیتال؛ یک پروژهی ناتمام
در بیشتر کشورهای اروپایی، سیاست فرهنگی دیجیتال هنوز در حال شکلگیری است. سیاستگذاران در تلاشاند تا ساختارهای پیشین سیاست فرهنگی را با واقعیتهای جدید دیجیتال منطبق کنند. اما این فرآیند اغلب با تناقض، ابهام و عدم قطعیت همراه است. برای مثال؛ چگونه میتوان از آثار دیجیتال محافظت کرد، در حالیکه بهآسانی قابل بازتولید و اشتراکگذاریاند؟ چه کسی باید بر الگوریتمهایی که فرهنگ را فیلتر و رتبهبندی میکنند، نظارت داشته باشد؟ چگونه باید حقوق هنرمندان و تولیدکنندگان را در جهانی که پلتفرمها قدرت اصلی را دارند، تضمین کرد؟ در واقع، سیاست فرهنگی دیجیتال یک میدان منازعه است، جایی میان ایدهآلهای فرهنگی و واقعیتهای فناورانه و اقتصادی.
چارچوب تحلیلی برای بررسی سیاست فرهنگی دیجیتال
با اتخاذ یک رویکرد تحلیلی که بر پایهی تحلیل محتوا، بازیگران، نهادها و ارزشها در سیاستگذاری فرهنگی دیجیتال استوار است. پیشنهاد می شود، برای فهم و مقایسهی سیاستهای فرهنگی دیجیتال، دستکم باید پنج بُعد کلیدی را در نظر گرفت:
۱. نهادها و ساختارهای تصمیمگیری
چه نهادهایی مسئول سیاست فرهنگی دیجیتال هستند؟ آیا این سیاستها درون نهادهای فرهنگی سنتی جای گرفتهاند یا در چارچوب نهادهای فناوری، رسانهای یا دولتی تعریف شدهاند؟ توزیع قدرت میان سطح ملی، منطقهای و فراملی چگونه است؟ نقش اتحادیه اروپا در این میان چیست؟
۲. ابزارهای سیاستگذاری
سیاست فرهنگی دیجیتال از چه ابزارهایی بهره میبرد؟ آیا تمرکز بر مقرراتگذاری است یا حمایت مالی؟ آیا برنامههای خاصی برای دیجیتالسازی میراث فرهنگی وجود دارد؟ چه نوع پروژههایی بودجه میگیرند؟
از چه شاخصهایی برای ارزیابی موفقیت استفاده میشود؟
۳. اهداف و ارزشها
چه ارزشهایی در مرکز سیاست فرهنگی دیجیتال قرار دارند؟ آیا این سیاستها ادامهی ارزشهای کلاسیک سیاست فرهنگیاند (مانند دموکراسی فرهنگی، برابری دسترسی، تنوع)، یا اهداف تازهای را دنبال میکنند؟ چگونه سیاستها به تعادل میان نوآوری، محافظت، مشارکت و کیفیت فرهنگی میپردازند؟
۴. بازیگران و ذینفعان
چه کسانی در سیاست فرهنگی دیجیتال نقش دارند؟ آیا تولیدکنندگان و هنرمندان سنتی همچنان در مرکز توجهاند یا بازیگران جدیدی مانند شرکتهای فناوری، توسعهدهندگان پلتفرم، گروههای اجتماعی دیجیتال و کاربران فعالتر شدهاند؟ چه روابط قدرتی میان این بازیگران وجود دارد؟
۵. زمینههای اجتماعی و اقتصادی
سیاست فرهنگی دیجیتال در چه زمینهی اقتصادی و اجتماعیای شکل میگیرد؟ چه عواملی بر آن تأثیرگذارند – مانند زیرساختهای دیجیتال، سطح سواد رسانهای، اقتصاد خلاق، بازار کار هنری، یا شکافهای دیجیتال؟
این پنج بُعد، مبنایی برای تحلیل تطبیقی سیاستهای فرهنگی دیجیتال در کشورهای مختلف خواهند بود، تا نشان دهند چگونه سیاست فرهنگی دیجیتال در عمل معنا مییابد و چه شباهتها و تفاوتهایی در میان کشورها دیده میشود. سیاست فرهنگی دیجیتال، پروژهای در حال تکوین است که میکوشد ارزشهای فرهنگی را در جهانی دیجیتالشده زنده نگه دارد – جهانی که در آن پلتفرمها، دادهها و فناوریهای نو، هم فرصت میآفرینند و هم محدودیت.
فناوری دیجیتال و دگرگونی فرهنگی در سیاستگذاری اروپایی
فرهنگ و سیاست فرهنگی در حال حاضر در بستری دیجیتالیشده در حال تحولاند. این تحولات نهفقط از نظر تکنولوژیکی، بلکه بهطور فزایندهای از نظر مفهومی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز رخ میدهند. فناوری دیجیتال، هم زمینهای تازه برای عمل فرهنگی فراهم میکند و هم چالشهایی جدی برای نظریهها و نهادهای فرهنگی به همراه میآورد.
در این بخش، به بررسی رابطهی میان فناوری دیجیتال، فرهنگ و سیاستگذاری در سطح اروپایی می شود. تمرکز این نوشتار بر این است که چگونه سیاستگذاری فرهنگی در اتحادیه اروپا – بهویژه از طریق ابزارهای برنامهریزی فرهنگی، سیاستهای تحقیق و نوآوری، و برنامههای حمایت مالی – در حال واکنش نشاندادن به تحولات دیجیتال است.
همچنین، استدلال میکند که ورود فناوری دیجیتال به فضای فرهنگی، نوعی «دگرگونی پارادایمی» در سیاستگذاری فرهنگی پدید آورده است، یعنی گذار از الگوهای ملیمحور و هنرمحور سنتی، به سیاستهایی که بر اقتصاد خلاق، نوآوری، دیجیتالسازی و مشارکت اجتماعی گستردهتر تأکید دارند.
دگرگونیهای دیجیتال در سیاستگذاری فرهنگی اروپا
از اواخر دهه ۱۹۹۰، سیاست فرهنگی اتحادیه اروپا شاهد تحولی تدریجی ولی پیوسته بوده است. این تحول، سیاست فرهنگی را از یک حوزهی نسبتاً حاشیهای و نمادین، به بخشی کلیدی از استراتژیهای رشد اقتصادی، نوآوری و انسجام اجتماعی سوق داده است. بهویژه با آغاز قرن بیستویکم، فناوریهای دیجیتال بهعنوان هم ابزار و هم هدف در سیاستهای فرهنگی مطرح شدند. در این مسیر، اتحادیه اروپا بهتدریج سیاست فرهنگی خود را بهگونهای بازتعریف کرده است که آن را با سیاستهای نوآوری، رسانه، آموزش، و اقتصاد دیجیتال درهمتنیده کرده است. این درهمتنیدگی، منجر به شکلگیری سیاستی شده است که در آن فرهنگ، دیگر فقط عرصهای برای «ارزشهای هنری» نیست، بلکه بهمثابه منبعی برای رشد اقتصادی، انسجام اجتماعی و برندسازی اروپایی تعریف میشود.
برنامههایی مانند "اروپای خلاق"،Creative Europe ،Horizon 2020 وDigital Europe نشاندهندهی همین رویکرد ترکیبیاند که در آن، فناوری دیجیتال و نوآوری، بهطور فزایندهای جایگاه محوری در سیاستگذاری فرهنگی یافتهاند.
از فرهنگ والا تا نوآوری دیجیتال: تغییر در ارزشهای سیاستی
یکی از نمودهای روشن دگرگونی دیجیتال در سیاست فرهنگی اروپا، تغییر در مجموعه ارزشها و اهدافی است که این سیاست دنبال میکند. در گذشته، سیاست فرهنگی اروپایی اغلب بر حمایت از هنرهای والا، زبانها، و میراث فرهنگی متمرکز بود. اما با رشد فناوری دیجیتال، ارزشهایی چون: نوآوری، کارآفرینی خلاقانه، دسترسی دیجیتال، اشتغالزایی فرهنگی، و توسعه مهارتهای دیجیتال، به جایگاه بالاتری در اسناد و برنامههای فرهنگی اتحادیه رسیدهاند. بهعبارت دیگر، فرهنگ از یک موضوع «هویتمحور» به یک موضوع سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است.
برنامههای کلیدی اتحادیه اروپا
در دهههای گذشته، اتحادیه اروپا مجموعهای از برنامههای کلان را برای سیاستگذاری فرهنگی و دیجیتال تدوین کرده است. دو نمونه برجسته از این برنامهها Horizon 2020 و نسخه بعدی آن،Horizon Europe و Creative Europe هستند.
- سیاست تحقیق و نوآوری Horizon
برنامه Horizon اساساً بهعنوان برنامهای در زمینه تحقیق، علم و نوآوری طراحی شده، اما فرهنگ و فناوری دیجیتال را نیز در دستور کار خود قرار داده است. این برنامه از پروژههایی حمایت میکند که در تقاطع میان فرهنگ، فناوری و نوآوری قرار دارند. مفاهیمی مانند «علوم انسانی دیجیتال»، «میراث فرهنگی دیجیتال» و «شهرهای هوشمند فرهنگی» را ترویج میکند، و بر استفاده از دادههای کلان، هوش مصنوعی، واقعیت مجازی و دیگر فناوریها برای فهم و ترویج فرهنگ تأکید دارد. این برنامه نشان میدهد که سیاست فرهنگی دیجیتال در سطح اتحادیه اروپا نهتنها با حوزه فرهنگ بلکه با دانش و نوآوری فناورانه نیز گره خورده است.
- حمایت از فرهنگ و رسانه Creative Europe
برنامهیCreative Europe اصلیترین ابزار حمایتی اتحادیه اروپا برای بخشهای فرهنگی و خلاق است. این برنامه با دو زیرشاخه؛ فرهنگ و رسانههای دیداری و شنیداری، طراحی شده و از پروژههای هنری، شبکههای فرهنگی، ترجمه ادبیات، و تولیدات سینمایی و تلویزیونی حمایت میکند. در نسخههای جدیدتر این برنامه، تأکید فزایندهای بر دیجیتالسازی، نوآوری دیجیتال، و توزیع آنلاین محتواهای فرهنگی به چشم میخورد. از این روCreative Europe نیز به بخشی از سیاست فرهنگی دیجیتال تبدیل شده است.
پیامدها و چالشها: آیا فرهنگ به ابزار سیاست دیجیتال تبدیل میشود؟
رشد فناوری دیجیتال در سیاستگذاری فرهنگی اتحادیه اروپا، هم فرصتهایی تازه آفریده و هم نگرانیهایی مهم به همراه آورده است. از یکسو، ادغام فرهنگ در برنامههای بزرگتر چون Horizon و Digital Europe، امکانات مالی و توجه سیاسی بیشتری را برای بخش فرهنگی به ارمغان آورده است. این موضوع به بازیگران فرهنگی اجازه میدهد تا در پروژههایی مشارکت کنند که دسترسی، نوآوری، و توسعه مهارتهای دیجیتال را ارتقا میبخشند. اما از سوی دیگر، این روند میتواند به ابزارشدن فرهنگ در خدمت اهداف اقتصادی و فناورانه بینجامد. در چنین حالتی، فرهنگ صرفاً بهمثابه وسیلهای برای تقویت رشد اقتصادی، اشتغالزایی، یا رقابتپذیری جهانی دیده میشود؛ نه بهعنوان عرصهای مستقل با ارزشهای خاص خود چون نقد اجتماعی، تنوع زیباشناختی، یا بیان خلاقانه.
این تحول، با خود پرسشهایی بنیادین به همراه میآورد:
- آیا سیاست فرهنگی دیجیتال صرفاً به بخشی از سیاست صنعتی و نوآوری بدل میشود؟
- چه سرنوشتی در انتظار حوزههایی از فرهنگ است که با منطق بازار و نوآوری فناورانه سازگار نیستند؟
- و اینکه چگونه میتوان توازن میان اهداف اقتصادی و ارزشهای فرهنگی را حفظ کرد؟
سیاست فرهنگی دیجیتال در سطح اروپا، از خلال برنامههایی چون Creative Europe وHorizon، شاهد تحولاتی چشمگیر بوده است. این سیاستها اکنون در بستری بهشدت دیجیتال، فراملی و فناورانه قرار گرفتهاند. اگرچه این تحول، منابع و افقهای تازهای پیش روی فرهنگ گشوده است، اما در عین حال خطر فرا رفتن از فرهنگ بهعنوان هدف، و تبدیل آن به وسیله را نیز در خود دارد. پرسش اصلی در سالهای آینده این خواهد بود که: چگونه میتوان در سیاستگذاری دیجیتال، فرهنگ را نه فقط بهمثابه ابزار بلکه همچنان بهمثابه ارزش حفظ کرد؟
ماریوس هیلاند، یاکا پریموراتس، رومن گابریلز
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی