توصیف جشنواره فیلم ایران در مالزی توسط یکی از اندیشمندان مالزیایی
اخیراً رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در کوالالامپور جشنواره فیلم ایرانی را در شهرهای کوالالامپور و پنانگ برگزار کرد که تماشای تمامی فیلم ها در آن رایگان بود. من این فرصت را داشتم که چهار فیلم از مجموع شش فیلم به نمایش درآمده را تماشا کنم تا به درک بهتری از منظور از سینمای دفاع مقدس یا جهاد مقدس دست یابم.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی فیصل بن موسی اندیشمند مالزیایی در توصیف خود اینگونه آورده است: هنگامی که از سینمای حماسی(جهادی) در ایران سخن می گویم، منظورم آثار مالزیایی همچون" مت کیلائو"، "پانگلیما آوانگ"، "سیوکور 21 " یا" امام "نیست. گرچه این فیلم ها را می توان آثاری اسلامی دانست، اما بیش از حد صریح و آشکار هستند و احساس تحمیلی بودن را القا می کنند.
مقصود بنده، آثار سینمایی ایرانی در ژانر دفاع مقدس یا همان سینمای جهاد مقدس است. درست است که معمولاً وقتی از سینمای ایران نام برده می شود، تصور عمومی به سمت آثار اصغر فرهادی می رود که دو بار با فیلم های "جدایی" و "فروشنده" برنده اسکار شده و در جشنواره کن نیز با "قهرمان" جایزه گرفته است. اما پس از مهاجرت فرهادی به غرب، دیگر سینمای وی چندان اهمیتی ندارد. هنرمندان همواره هنگام تغییر مکان در معرض خطر از دست دادن هویت خود قرار می گیرند؛ چه رسد به اینکه فرهادی اکنون در لس آنجلس ساکن است.
اخیراً رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در کوالالامپور جشنواره فیلم ایرانی را در شهرهای کوالالامپور و پنانگ برگزار کرد که تماشای تمامی فیلم ها در آن رایگان بود. من این فرصت را داشتم که چهار فیلم از مجموع شش فیلم به نمایش درآمده را تماشا کنم تا به درک بهتری از منظور از سینمای دفاع مقدس یا جهاد مقدس دست یابم.
این ژانر سینمایی در واقع مشکلات و آسیب هایی را که در پی جنگ ایران و عراق در سال های 1980 تا 1988 به وجود آمد، به تصویر می کشد. علاقه مندان سینما در خارج از ایران کمتر با این ژانر آشنایی دارند، اما این گونه سینمایی بیش از 300 فیلم را تولید کرده است؛ با کارگردانانی چون ابراهیم حاتمی کیا، محسن مخملباف، مجید مجیدی و کمال تبریزی. می توان گفت نام حاتمی کیا برجسته ترین و پربارترین نام در این ژانر است.
علاقه مندان به این گونه سینمایی، تنها در سال 2007 پس از برگزاری جشنواره فیلمی که پدرام خسروانژاد در نیویورک و مرکز باربیکن لندن ترتیب داد و در پی آن مطالعه ای توسط وی با عنوان "سینمای دفاع مقدس ایران: دین، شهادت و هویت ملی در ایران" در سال 2012 منتشر شد، از وجود این ژانر آگاه شدند.
این گونه سینمایی در اصل به عنوان ابزاری تبلیغاتی درباره مشارکت مردمی در جنگ ایران و عراق که توسط قدرت های غربی و اسرائیل حمایت می شد، شکل گرفت. با این حال، پس از پایان جنگ همچنان به حیات خود ادامه داد؛ اما این بار با هدف حفاظت از فرهنگ، هویت و ملیت ایرانی یا ایرانی-اسلامی در برابر تهاجم و حملات خارجی. به فیلم های سینمای دفاع مقدس، نقش سپری در برابر تسخیر یا استعمار فرهنگی داده می شود. اسکار گرفتن اصغر فرهادی که خارج از این محدوده قرار دارد، گویی برای متعادل کردن صدا و انرژی سینمای جهاد مقدس صورت گرفته است.
به تدریج، فیلم های سینمای دفاع مقدس به عنوان یک فرم متمایز و پیشرفته رشد کردند که شامل سؤالات و موضوعات سینمای اجتماعی نیز می شد و مشکلاتی را که مردم ایران با آن دست به گریبان بودند، برجسته می ساخت. انتقاد سیاسی در این آثار تند است وکارگردانان ابایی از هدف قرار دادن حاکمان یا روحانیون ندارند. در این فیلم ها، قهرمان کسی است که به او اهمیت داده نمی شود و از مظلومان به شمار می آید. موضوعاتی چون تبعیض بین شهروندان و مهاجران (عمدتاً افغان)؛ مشکلات زنان آسیب دیده (از جمله کارگران جنسی) و کودکان بی هویت؛ یا بی خانمان ها برجسته می شوند. محل داستان دیگر در تهران متمرکز نیست، بلکه پیش از این به مناطق دوردست تا نزدیکی مرزهای پاکستان یا عراق نیز گسترش یافته است. آنچه جالب توجه است این است که این فیلم ها پس از گذشت چندین دهه، سبک و شیوه روایی خاص خود را شکل داده اند.
جشنواره فیلم ایرانی که اخیراً در کوالالامپور برگزار شد، قصد داشت به علاقه مندان سینما در مالزی کمک کند تا با این ژانر سریع آشنا شوند. من فیلم "حناس" (2022) ساخته حسین دارابی، "بدون قرار قبلی" (1391) به کارگردانی بهروز شعیبی، "بادیگارد" (1395) ساخته ابراهیم حاتمی کیا، و "امروز" (1393) اثر رضا میرکریمی را تماشا کردم. همه این فیلم ها متعلق به ژانر سینمای دفاع مقدس هستند و جوایز سینمایی در خارج از ایران کسب کرده اند که نشان می دهد با وجود اینکه گاهی به عنوان سینمای تبلیغاتی به آن نگاه می شود، از کیفیت هنری آن کاسته نشده است.
به عنوان مثال "حناس" به کارگردانی حسین دارابی، "بدون قرار قبلی" ساخته بهروز شعیبی و "بادیگارد" اثر حاتمی کیا به ما می فهماند که منظور از پاسداری از هویت فرهنگی ایرانی-اسلامی چیست. در "حناس"، فیلمی براساس یک داستان واقعی؛ زندگی پایانی دانشمند هسته ای سید داریوش رضایی نژاد از نگاه همسرش به تصویر کشیده می شود. این فیلم می خواهد حق علمی ایران برای داشتن دانش هسته ای را مطالبه کند، چیزی که غرب آن را برای شرقی ها/مسلمانان انکار می کند. زندگی داریوش همیشه در محاصره است و حتی همسرش نیز احساس می کند تحت نظارت مانیتور کامپیوتر رومیزی شوهرش قرار دارد. البته پایان این فیلم را می توان حدس زد که داریوش توسط عوامل موساد اسرائیل ترور شده است. اما ویژگی سینمای ایران با موسیقی متمایز، روایت غیراوج و علت و معلولی بدون اوج هنوز هم در آن طنین انداز است. فیلم به آرامی حرکت می کند اما ذهن را پر می کند و با وجود اینکه از سینما خارج شده اید، روح تان پر است. در این فضای ضداسرائیلی و ضدغربی، فیلم "حناس" ارزش دیدن را دارد.
این احساس پس از تماشای "بادیگارد" ابراهیم حاتمی کیا نیز تکرار می شود. این فیلم آسیب، معضل و آشفتگی یک محافظ امنیتی نخبه را به تصویر می کشد که وظیفه حفاظت از سیاستمداران از جمله معاون رییس جمهور ایران را بر عهده دارد. یک ماموریت جدید که در آن از او خواسته می شود تا یک دانشمند هسته ای جوان و سرسخت را کنترل کند، منجر به برخورد غیرمنتظره ای از احساسات می شود. بار دیگر حق ایران برای داشتن دانش هسته ای به خطر افتاده است. در واقع صحنه ای از جنگ با دشمن وجود ندارد، اما هیچ بیان خالی مانند شخصیت های مت کیلائو نیز دیده نمی شود.
"بدون قرار قبلی" به کارگردانی بهروز شعیبی (بازیگر نقش داریوش رضایی نژاد در فیلم "حناس") روایتگر این است که چگونه یک پزشک متخصص موفق در آلمان به ایران بازگشت تا مشکل میراث پدر مرحومش را که از 5 سالگی به جا مانده بود، حل کند. یاسمین 30 سال است که هیچ خاطره ای از ایران ندارد، اکنون با این کودک خاص در تلاش برای برقراری ارتباط با سرزمین خونریزی است. یاسمین که به یک زن اروپایی تبدیل شده است، بدون نیاز به زور و اجبار، ایمان و هویت ملی خود را دوباره کشف می کند. البته پر از آشفتگی و درام است اما طعم کافی دارد. در واقع یک صحنه مسجد وجود دارد، اما هیچ گفتگوی عربی ساختگی دیده نمی شود.
"امروز" ساخته رضا میرکریمی جالب تر است. این فیلم برنده جوایز مختلف سینمایی در خارج از ایران، داستان انتخاب های یک راننده تاکسی پیر را روایت می کند که ناگهان توسط یک زن باردار مرموز در راه که ناگهان توسط یک زن باردار مرموز در راه رفتن به زایشگاهی که همیشه از زنان مظلوم محافظت می کند، سوار می شود. داستان زمانی پیچیده تر می شود که کارکنان پزشکی فکر می کنند این پیرمرد همسر زن آسیب دیده است، در حالی که دیگران گمان می برند او یک پدر بی مسئولیت و سهل انگار است. انتخاب در دست این راننده ساده لوح است، یا باید مسافرانش را رها کند زیرا واقعاً با آنها کاری ندارد، یا باید صبر پیشه کند؛ چرا که این چیزی است که وجدان اخلاقی بر او الزام می کند.
این فیلم های دفاع مقدس یا سینمای جهاد مقدس باید توسط مخاطبانی که احساسات اسلامی دارند یا سینماگران مسلمان مالزیایی تماشا شوند. اگر می خواهید ظاهری مسلمان داشته باشید، می توانید، اما بگذارید با علم و آگاهی باشد. نیازی به حسادت ورزیدن به فیلمسازان لیبرال نیست. سینماگران متعهد به اسلام ما می توانند از تجربه ایران بیاموزند. چه شرمی در این کار است؟ آنها می توانند به تهران بروند و با این فیلمسازان ملاقات کنند. قبل از بازگشت، یک یا دو ماه در کارگاه های آموزشی شرکت کنند.
شما در مقابل غرب چه کاری انجام می دهید؟ پس از آنچه برای غزه اتفاق افتاد، هرکسی که عاقل باشد دیگر به دنبال پیروی از آن سوی دنیا نخواهد بود.این فیلم های دفاع مقدس یا سینمای جهاد مقدس، معنای واقعی مراقبت از خود در فضای فرهنگی را نشان می دهند. در سایه نمایش، ما از هویت، عقاید و ارزش های خود محافظت می کنیم.