کارشناس مسائل بینالملل:
نگاهی به اهمیت گفتگوهای فرهنگی بینالمللی
نوروزی گفت: گفتگوهای فرهنگی بین ملتها اگر در جهت همگرایی تنظیم و هدایت شود می تواند به توسعه تعامل منطقه ای و کاهش هزینه ها و بیشینه سازی منافع ملتها منجر شود و اگر در جهت واگرایی سامان یابد، در مسیری عکس قدم برمی دارد.
مجتبی نوروزی، کارشناس مسائل بینالملل در گفتگو با روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی درباره اهمیت گفتگوهای فرهنگی بین کشورها اظهار کرد: به نظر میرسد گفتگو در سطح بینافردی یکی از مهمترین وجوه تمایز انسان و سایر موجودات است که از آن برای تفاهم، حل مساله و نزدیکی بیشتر استفاده میشود. گفتگو در این سطح ارتباطی دوسویه است که فهم ابعاد و وجوه و مزایای آن برای بشر تبدیل به امری درونی شده است.
وی افزود: طرفین گفتگو به صورت طبیعی نسبت به خواسته خود و اختلاف یا اشتراکشان با طرف مقابل فهمی درونی دارند. لذا در صورتی که گفتگو بر اثر تمرین تبدیل به تجربه موفق انباشته شده در ذهن فرد باشد به صورت حرفه ای از آن در جهت تامین منافع خود در تعامل با دیگران به بهترین شکل ممکن بهره خواهد برد. اما گفتگو بین جوامع مختلف با این که سابقه ای طولانی دارد، مسیری سخت تر را پیموده است.
نوروزی گفت: تا مدتهای مدید گفتگو بین جوامع به گفتگو بین نمایندگان ایشان تقلیل پیدا می کرد که باز هم در همان قالب گفتگوهای فردی قابل فهم و تحلیل بود. با این تفاوت که نماینده جامعه باید به فهم درستی از خواسته ها و توانایی ها و محدودیتهای جامعه خود و جامعه مقابل واقف بود تا بتواند منافع جامعهای که از آن نمایندگی میکرد را بیشینه سازد. این توانایی به مرور در قالب هنر دیپلماسی به اوج خود رسید. اما توسعه مناسبات اجتماعی فراتر از ساختارهای سیاسی مرسوم کمی وجوه گفتگوی بین المللی را تغییر داد. هم نظام موضوعات و هم ساختار گفتگو و هم طرفهای گفتگو دچار تحول اساسی شدند.
وی بیان کرد: توسعه مناسبات اجتماعی هم در قالب توسعه مسافرت و مهاجرت و هم در قالب توسعه رسانه و شبکه های اجتماعی، منجر به توسعه فهم و حساسیت افکار عمومی جوامع نسبت به موضوعات مرتبط در جوامع دیگر شد. بدین ترتیب گفتگوهای بینالمللی از دایره تنگ دیپلماسی و نظام نمایندگی که گفتگو را به سطح فردی تقلیل می داد، خارج شد و فضای جدیدی را در برابر فعالان اجتماعی در عرصه های مختلف گشود تا به فعالیت در راستای موضوعات مورد توجه جوامع مختلف بپردازند.
نوروزی ادامه داد: افزون بر این ساختار گفتگو از ساختار رسمی تعریف شده که دهه های متمادی تمرین و صاحب پروتکل های منظم شده بود، خارج شد و تبدیل به یک عرصه مبسوط با ابزارهای متنوع و متعدد شد که روزبه روز بر پیچیدگی و توسعه و تنوع آن افزوده می شود. تا جایی که حتی برخی شبکه های اجتماعی مانند کلاب هاوس بر مبنای پاسخ به همین نیاز طراحی و روانه بازار شدند. اما شاید بتوان مهمترین تحول در این عرصه را تحول در نظم موضوعات گفتگو دانست.
نوروزی اظهار کرد: تا پیش از این مسایل مشخص سیاسی و گاه اقتصادی که بر اساس منطق پذیرفته شده منافع ملی برای طرفین دارای اهمیت بود به عنوان موضوع گفتگو انتخاب می شد. در این مرحله فرهنگ به عنوان زمینه تنظیم کننده رفتار طرفین گفتگو اهمیت داشت و برخی نظریه پردازان متاخر روابط بین الملل به آن توجه کرده بودند. اما با تغییرات ایجادشده که مورد اشاره قرار گرفت، فرهنگ به متن گفتگو راه یافت و موضوعات فرهنگی تبدیل به موضوعات مورد بحث در سطح روابط بینالملل شدند.
وی ادامه داد: اما فرهنگ در بین ملتها خود واجد جنبه ها و ابعاد گوناگون می باشد. شاید یکی از مهمترین دسته بندی ها در این زمینه جنبه های واگرایانه و همگرایانه فرهنگ در بین ملتها است. به این معنا که فرهنگ هم می تواند با تکیه بر عناصر مشترک فرهنگی موجب همگرایی ملتها و در نتیجه کاهش هزینه های تعامل و بیشینه سازی منافع ملی و تسهیل توسعه ارتباطات دو یا چندجانبه در سطح منطقهای شود و هم می تواند با تکیه بر وجوه افتراق یا برخورد تمامیت خواهانه با عناصر مشترک فرهنگی که خود ریشه در ملیگرایی کلاسیک قرون نوزدهم و بیستم بر پایه ترسیم گفتمان هویت ملی در هر کشور، موجب واگرایی بین ملتها شود و از این منظر هزینه های تعامل و تامین امنیت و منافع ملی را برای هر کشور افزایش دهد و منابع را در مسیر چالشهای تولیدشده دچار فرسایش سازد.
نوروزی گفت: بر اساس مطالبی که به اختصار و تیتروار بیان شد، گفتگوهای فرهنگی بین ملتها اگر در جهت همگرایی تنظیم و هدایت شود می تواند به توسعه تعامل منطقه ای و کاهش هزینه ها و بیشینه سازی منافع ملتها منجر شود و اگر در جهت واگرایی سامان یابد، در مسیری عکس قدم برمی دارد.
وی تاکید کرد: از آنجایی که عناصر مشترک فرهنگی که میتواند مایه همگرایی یا واگرایی ملتها باشد در بین کشورهای همسایه و کشورهایی که در یک منطقه قرار می گیرند بیشتر است این امر در فضای منطقه ای اهمیتی بیشتر می یابد و بر دولتهاست که تلاش کنند تا بستری مناسب برای گفتگو و تعامل نوین بین گروه های فعال اجتماعی با گروههای متناظر در کشورهای مختلف در جهت توسعه همگرایی و تامین منافع ملی فراهم سازند. در غیر این صورت گفتگوها که به صورت طبیعی جریان دارد، ممکن است در مسیری دیگر حرکت نموده و هزینههای ناخواستهای را به کشورها تحمیل کند.
انتهای پیام/
نظر خود را بنویسید.