فرصتها و چالشهای پیشروی در بستر اطلاعرسانی مطالعات ایرانشناسی (بخش نخست)
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به نقل از فصل نامه ی فرا نما رسانههای ارتباط اجتماعی، در جهان امروز، یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی و آگاهیبخشی جهت دسترسی به اطلاعات ضروری هستند. از این روی، همانطور که رسانههای ارتباط اجتماعی تبدیل به یک جریان اصلی میشوند، سازمانها نیز باید استراتژیها و تاکتیکهای خود را در برقراری ارتباطات، بهروزرسانی کنند (عقیلی و قاسمزاده عراقی، 1394: 21).
با توجه به تأثیر شگرف رسانههای ارتباط اجتماعی در کمک به جریان اطلاعات و آگاهیهای علمی در جامعه و شکلگیری و تداوم ارتباطات؛ در این نوشتار، به بررســی رابطه ارتباطات علمی و رسانهها با تأکید بر فرصتها و تهدیدهایی که رسانههای ارتباط اجتماعی در تبادل و انتقال اطلاعات علمی فراهم میآورند و فرصتها و تهدیدهای پیشروی برای مطالعات ایرانشناسی در این بستر، پرداخته میشود.
در ارتباطات علمی- همچون سایر زمینههای ارتباط- مؤلفههایی همچون: فرستنده پیام، گیرنده پیام، ویراستار، منتقد و سردبیر وجود دارند. این مؤلفهها با عناوین و کاربردهای دیگری نیز در رسانهها دیده میشوند و هر یک، عملکرد خاصی در ایجاد و تقویت ارتباطات علمی برعهده دارند. رسانههای ارتباط اجتماعی، قابلیتها و ظرفیتهای بسیاری دارند، از جمله: سرعت و سهولت دسترسی به اطلاعات و از میان بردن محدودیتهای زمانی و مکانی. این ویژگیها عاملی اثربخش و ضروری در تبادل یافتهها و شکلگیری روابط علمی قوی میان دانشمندان و پژوهشگران، به شمار خواهند رفت (شمسی و سلیمانی، 1394: 63).
بر این اساس به مروری کوتاه بر تأثیرات رسانهای شدن علوم انسانی میپردازیم. رسانههای اجتماعی، تأثیرات متناقضی بر حوزه علوم انسانی دارند. یعنی رسانهای شدن، همزمان از جهاتی برای توسعه این علوم و کاربست آنها، مفید و سازنده بوده و در عین حال، از برخی جهات دارای تأثیرات منفی و مخرب در تمامی ابعاد تولید، توزیع و کارکرد علوم انسانی بوده است.
در زمینه مطالعات رسانه و ارتباطات، تاکنون تحقیقات تجربی پرشمار و گستردهای در ایران انجام شده است، اما روابط بین حوزه علم با رسانهها (بویژه با رویکرد به مطالعات ایرانشناسی)، کمتر موضوع مطالعات تجربی و نظاممند مستقل قرار گرفته است.
انجام تحقیقات در این زمینه، هم برای «مطالعات رسانه» و هم برای علوم انسانی در ایران، حائز اهمیت است؛ زیرا این علوم به شدت تحت تأثیر هژمونی (استیلای) گفتمان رسانهای قرار دارند و رسانهای شدن، ماهیت و سرنوشت این علوم را در دهههای اخیر متأثر نموده و در آینده نیز همچنان تحت سیطره هژمونی گفتمان رسانهای خواهند بود (تارنمای فرهنگشناسی: یادداشتهای یک مردمنگار، 1391).
میتوان چنین بیان کرد که با ورود به عصر رسانه ها و شکل گیری جامعه اطلاعاتی، دوران جدیدی آغاز شده است. در این دوران، رسانههای اجتماعی، جزء جداییناپذیر زندگی ما شدهاند. آنچه که رسانهها بهعنوان اطلاعات منتقل میکنند، به اشکال مختلف در نحوه زندگی، اندیشه و احساسات ما، بروز و ظهور مییابند. در این میان، سیاستهای رسانهای، نقش تعیین کنندهای در توسعه فرهنگی کشورها خواهند داشت. امروزه جامعهای توسعه یافته تلقی خواهد شد که بتواند در کنار توسعه، بر شاخصهای اجتماعی و اقتصادی همچون: درآمد سرانه، توزیع ناخالص ملی، کاهش نرخ مرگ و میر و بر معیار آموزش و اطلاعات و در حقیقت، عنصر دانایی اجتماعی نیز تأکید ورزد (وبلاگ تبلیغات و اطلاعرسانی، 1399). هدف از این نوشته، بررسی نقش رسانهها در معرفی، تبیین و تشریح دستاوردهای اطلاعرسانی در زمینه علوم انسانی و نیز فرصتها و تهدیدهای موجود در این بستر - با قابلیت تعمیم به مطالعات ایرانشناسی - است.
برای دریافت و مطالعه ی متن مقاله از لینک زیر می توانید اقدام نمایید
نظر خود را بنویسید.