حنیف غفاری مطرح کرد:
سردرگمی راهبردی و تضاد گفتمانی؛ عامل تحرکات ضد ایرانی برخی بازیگران منطقه
کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه مسائل متقابل اخیر میان ایران و برخی کشورهای منطقه فراتر از بحث توافق هستهای است، گفت: تقابل و تضاد گفتمانی ایران با برخی بازیگران مانند عربستان و امارات و همینطور سردرگمی راهبردی این بازیگران منطقهای نسبت به رفتارهای متناقض آمریکا و رژیم صهیونیستی در قبال آنها از جمله عواملی است که باعث شکلگیری برخی تحرکات ضد ایرانی اخیر از سوی آنها شده است.
در بحبوحه مذاکرات ایران و ۱+۴ تحرکات تازهای از سوی برخی کشورهای عربی منطقه شکل گرفت و نشست «نقب» با حضور وزرای امور خارجه چهار کشور عربی مصر، امارات، بحرین و مراکش و وزرای خارجه رژیم صهیونیستی و آمریکا برگزار شد که چگونگی رویارویی با ایران و احتمال بازگشت آمریکا به توافق هستهای با ایران یکی از محورهای اصلی آن بود. همچنین در این روزها عربستان و ترکیه نیز گامهای جدی در راستای بهبود روابط پس از مسئله قتل فجیع جمال خاشقچی برداشتند و از سوی دیگر شاهد برخی تلاشهای از سوی برخی کشورهای عربی برای فاصلهاندازی میان ایران و عراق بودیم.
حنیف غفاری، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با ایکنا درباره ارتباط میان این تحرکات و آرایش جدید منطقهای علیه ایران با رسیدن به مراحل نهایی به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای گفت: پیشفرض این سؤال و تحلیل این است که برجام را متغیر مستقل و شرایط منطقه را به مثابه متغیر وابسته مورد بررسی قرار دهیم که این پیشفرض را قبول ندارم زیرا به اعتقاد من مسائل متقابل میان کشورهای منطقه و ایران فراتر از بحث توافق هستهای و مواردی از این قبیل است.
تضاد گفتمانی ایران و برخی بازیگران منطقه برمبنای برجام شکل نگرفته
وی افزود: ایران از یکسو یک تقابل گفتمانی با بازیگران منطقهای از جمله بازیگرانی مانند عربستان و امارات دارد که این بازیگران مروج گفتمان سازش در منطقه در قالب روابط با رژیم صهیونیستی و پذیرش سلطه آمریکا هستند و در مقابل ایران مولد و مروج گفتمان مقاومت در منطقه است؛ گفتمانی که در برابر دشمنان میایستد و توانسته مختصات معادلات منطقه را برخلاف امیال و خواستههای استراتژیک و تاکتیکی ترسیم کند.
غفاری اظهار کرد: لذا مسئله اول تضاد ماهوی و گفتمانی میان ایران و برخی بازیگران منطقه است که این تضاد براساس یک پدیده موقت مانند برجام شکل نگرفته است.
سردرگمی راهبردی عامل رویکردهای متناقض نسبت به ایران
این تحلیلگر مسائل بینالمللی بیان کرد: مسئله دوم این است که برخی بازیگران منطقه؛ عربستان، ترکیه و امارات، در وضعیت فعلی دچار نوعی سردرگمی راهبردی هستند و این را نباید در تحلیلها فراموش کرد. این سردرگمی راهبردی منبعث از رفتارهای پارادوکسیکال بازیگران غربی و حتی رژیم صهیونیستی در قبال این بازیگران است. به عنوان نمونه عربستان سعودی بر روی حمایت مطلق آمریکا حساب باز میکند اما میبیند در بزنگاههایی که نیاز به حمایت نظامی آمریکا دارد مورد حمایت آمریکا قرار نمیگیرد.
وی تصریح کرد: در واقع امارات و عربستان میبینند که آمریکا دارای خطوط قرمزی در سیاست خارجی و امنیتی خود است که مانع از تحقق این حمایت مطلق در صورت حمله به آنها میشود. در چنین شرایطی بیدلیل نیست که عربستان برای اولین بار برخی قراردادهای نظامی خود را به صورت گسترده با چین منعقد میکند.
غفاری درباره نوع بازیگری ترکیه در ماههای اخیر گفت: این کشور سالها در تقلای پیوستن به اتحادیه اروپا بود که تحقق پیدا نکرد و در ناتو هم یک بازیگر مزاحم یا منزوی تلقی میشود به نحوی که برخی اعضای ناتو خواستار اخراج ترکیه از ناتو هستند. از طرفی در منطقه هم ترکیه سعی میکند نقش یک بازیگر محوری را ایفا کند اما در عمل در برخی موارد تعارض منافع ذاتی با بازیگرانی مانند امارات و عربستان دارد.
این کارشناس مسائل بینالمللی بیان کرد: لذا استراتژی، تاکتیک و رفتار بازیگرانی مانند عربستان، ترکیه و امارات را نمیتوان برخاسته از ثبات، دوراندیشی و محاسبه آنها ارزیابی کرد بلکه خیلی از رفتارهای آنها واکنشی نسبت به تحولات گوناگون و بعضا متناقض در پیرامون و فرامنطقهای این بازیگران است و به همین دلیل به ویژه طی ماهای اخیر رفتارهای سینوسی را از این بازیگران مشاهده میکنیم.
وی یادآور شد: اینکه عربستان در برههای تلاش میکند عقلانیت را بر سیاست خارجی خود حاکم کند و بعد سریعاً از این موضع عقلانی عقبنشینی میکند و دوباره میخواهد به عقلانیت روی بیاورد نشان میدهد مصدر تصمیمگیر در حوزههای راهبردی و تاکتیکی در کشورهایی مانند عربستان، ترکیه و امارات یک مصدر محکم و متقن نیست.
چرخش به شرق به معنای تمرکززدایی از منطقه نیست
غفاری درباره اتخاذ این رویکردهای ضد ایرانی از سوی این بازیگران منطقهای و تعارض آن با سیاست همسایگی دولت سیزدهم و لزوم نزدیکتر شدن ایران به کشورهای شرقی مانند پاکستان، چین و حتی کشورهای جنوب شرقی آسیا، گفت: در سیاست منطقهای مقولهای به نام اطلاق و مطلقنگری نداریم. به عبارتی جمهوری اسلامی ایران در سیاست منطقهای خود، به جز رژیم صهیونیستی، اینگونه نیست که یک بازیگر را به صورت ذاتی دشمن بداند و صد در صد از آن فاصله بگیرد.
وی ادامه داد: ایران در قبال کشورهای دیگر منطقه، معتقد است برخی زمینههای مشترک همکاری، ولو اندک، وجود دارد، برخی زمینهها هم خنثی است که میتوان در آن یک سری همکاریهای مشترک انجام داد و در عین حال برخی از موارد هم زمینههای اختلافی هستند. مسئله این است که در سیاست منطقهای باید در میان این سه حوزه همافزایی، اختلافی و خنثی تفکیک قائل شد؛ یعنی در عین اینکه باید گارد خود را برابر توطئههایی که بعضا بازیگران منطقهای در همراهی واشنگتن و تلآویو انجام میدهند، محکم کنیم و رفتار آنها را رصد کنیم و اگر اقدامی علیه امنیت ملی ما انجام دهند پاسخ لازم را به آنها بدهیم اما این بدان معنا نیست که ظرفیتهای بالقوه و بالفعل همافزایی در منطقه را نادیده بگیریم.
غفاری تأکید کرد: چرخش استراتژیک ایران به حوزه شرق و بازیگرانی مانند چین، پاکستان و سایر کشورهای این منطقه، به معنای تمرکززدایی از منطقه نیست و دیپلماسی منطقهای همچنان یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی محسوب میشود اما در این مسیر باید کاملا واقعبینانه حرکت کنیم.
ایران قدرتمند؛ حقیقتی که نمیتوان منکر شد
این کارشناس مسائل بینالمللی بیان کرد: در مسیر پیش رو باید یک گزاره را مورد توجه قرار داد و آن این است که خیلی از بازیگران منطقه که حتی با ایران تضاد گفتمانی دارند، به قول برژینسکی، که قبل از مرگش این جمله را بیان کرد، به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند حقیقتی به نام وجود ایران قدرتمند را منکر شوند، و این زمینه و گزارهای است که بر مبنای آن خیلی از پدیدهها و تحولات میتواند شکل بگیرد.
وی در پایان اظهار کرد: بنابراین در عین اینکه ایران به برخی از کشورهای منطقه برای هم افزایی فرصت میدهد و حتی برخی زمینههای همکاری را هم فراهم میکند حواسش به نقاط اختلافی هم هست که در وضعیت فعلی این حوزههای اختلافی با برخی بازیگران، مانند عربستان و امارات، حداکثری است و با برخی بازیگران مانند عراق حوزههای همافزایی و همکاری حداکثری است در عین حال که با دولت این کشور حوزههای اختلافی هم داریم.
انتهای پیام/ص
نظر خود را بنویسید.