رایزن فرهنگی ایران در جمهوری آذربایجان:
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یک سازمان فراجناحی است
قربانعلی پورمرجان تأکید کرد: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یک سازمان فراجناحی و منشاء تحولات خوبی در حوزه دینی و فرهنگی از دورافتادهترین نقاط دنیا در آفریقا تا مراکز علمی و فرهنگی در آسیا، اروپا و آمریکا بوده است.
گسترش روزافزون ارتباطات در سطوح مختلف، جهان را به دهکده کوچکی تبدیل کرده که همه با هم در رابطه هستند. شاید بتوان گفت یکی از حوزههایی که در این رهگذر بیش از سایر حوزهها نیازمند این ابزارهاست، فرهنگ است که بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران با تأسیس «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» با اعزام رایزنان فرهنگی خود به کشورهای مختلف جهان از طرق مختلف به معرفی و اشاعه فرهنگ ایرانی ـ اسلامی پرداخته است.
قربانعلی پورمرجان، رایزن فرهنگی ایران در جمهوری آذربایجان در گفتوگویی نقش رایزنان فرهنگی در پیشبرد دیپلماسی فرهنگی، تحولات و اقدامات این سازمان طی سالهای گذشته را تشریح کرد.
پیش از آغاز گفتوگو تقاضا داشتم نحوه شکلگیری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و جایگاه کنونی آن در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را مدنظر قرار دهید. اینکه ایده شکلگیری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از کجا شکل گرفت؟
امروزه دیپلماسی فرهنگی در روابط بینالملل جایگاه رفیعی پیدا کرده و نقش کلیدی را ایفا میکند. حوزه روابط بینالملل از حالت ایستا و یکنواخت خارج شده و مسائل پیچیده فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، تاریخی و منطقهای بر آن سایه افکنده است و پیشبرد روابط دوجانبه و یا چند جانبه بدون در نظر گرفتن شاخصها و اشتراکات فرهنگی و حتی دینی بسیار سخت و با موانع متعدد روبرو میشود. روابط کشورها امروزه از حالت برد - باخت به حالت برد - برد تبدیل شده و برای موفقیت در این امر، قدرت نرم و استفاده از ابزارهای فرهنگی نقش تعیین کننده دارند.
جمهوری اسلامی ایران در جهان امروز، همواره بر داشتن سابقه تمدنی و ظرفیتهای ادبی، دینی و فرهنگی خود بالیده و این سرمایه عظیم معنوی را به عنوان یک کارت سبز در تبادلات فرهنگی و سیاسی، پشتوانه تعاملات خود با دنیا قرار داده است، چرا که معتقد است این پتانسیل عظیم و سابقه تمدنی چند هزار ساله میتواند در صورت استفاده درست، در دنیای امروز جریانساز باشد.
امروز در دنیای سیاست و روابط بینالملل کمتر جایی است که سخن از گفتگوهای دینی، فرهنگی و تمدنی در جریان باشد و جمهوری اسلامی ایران در آنجا حضور نداشته باشد. تشیع به عنوان یک مذهب طرفدار عقل، منطق و فطرت در مباحثات و گفتگوهای دینی و فرهنگی ایران نقش کلیدی را ایفا میکند و سیاستهای فرهنگی و دینی ما هم برگرفته از اصول دینی و منطق شیعی است که استوار و محکم بوده و در استفاده از عقلانیت در جهان شهره است.
جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی برای معرفی مکتب اهل البیت(ع) و آرمانهای انقلاب اسلامی به جهانیان، رسالتی بس عظیم یافت و در انجام این ماموریت سترگ کوشید از شیوهها و توان دستگاهها و نهادهای مختلف بهرهگیرد. در ابتدای انقلاب اسلامی معاونت بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی اصلی انتخاب نمایندگان فرهنگی بود و سایرین هم در بیش از ۶ نهاد بصورت مجزا در حوزه فرهنگی خارج از کشور فعالیت میکردند تا اینکه در سال ۱۳۷۴ فعالیت همه نهادهای فرهنگی فعال در خارج از کشور، در یک دستگاه فرهنگی به نام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ادغام شد.
شما سالها مشاور قائم مقام مجمع جهانی اهل بیت(ع)، رایزنی فرهنگی ایران در کشورهای آفریقای جنوبی و ایتالیا، رییس اداره بازرسی، پیگیری و رسیدگی به شکایات، مدیرکل توسعه روابط فرهنگی آسیا و اقیانوسیه و مدیرکل توسعه روابط فرهنگی آفریقا و عربی و معاون توسعه روابط فرهنگی بینالمللی این سازمان بودهاید. لطفا در باره رسالت سازمان بر اساس اساسنامهای که به تنفیذ مقام معظم رهبری هم رسید، بگویید.
واقعیت این است آنچه که به عنوان مأموریت و بر اساس اساسنامه سازمان بر عهده این نهاد گذاشته شده، بسیار سنگین و سترگ است؛ از معرفی زبان و ادبیات فارسی گرفته تا توسعه و نشر مکتب اهل بیت(ع) و ... که حجم وسیعی از کار فرهنگی و دینی را شامل میشود و شاید در ظاهر بسیار راحت جلوه میکند ولی کاری است بس دشوار.
تصدی گری امور فرهنگی در کشورهای دیگر، رسالت مهم این سازمان برشمرده میشود. بر این اساس دیپلماتهای فرهنگی ایران با توجه به توافقنامههای فرهنگی با دیگر کشورها به ترویج فرهنگ ایران اسلامی مشغول هستند.
مأموریت بزرگ، هم نیروی عاقله و انسانی بزرگی را میطلبد و هم بودجه درخور و متناسب. در طول این ۲۶ سال، تلاش سازمان در دورههای مختلف مدیریتی بر این بوده تا از عهده این رسالت سنگین برآید و با همین نیروی انسانی و با بودجه تخصیصی دولت فعالیتهای سنگین خود را به انجام برساند و طبیعتا در این مسیر همواره با مشکلاتی مواجه بوده است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
۱- نوپا بودن سازمان و در عین حال رسالت بزرگ ماموریتی آن
۲-عدم تناسب بودجه سازمان با ماموریت بزرگ در خارج از کشور
۳- تعدد فعالیتهای سازمان و حوزه های عملکردی (تبلیغی، دینی، پژوهشی، آموزشی، هنری و فرهنگی)
۴-آرای متعدد نخبگان و شخصیتها در داخل کشور در مورد هنر و عدم وزن دهی قانونی به عملکرد دینی، فرهنگی و هنری در نمایندگیها
۵- کمبود منابع قانونی برای حمایت از سازمان و نمایندگیهای فرهنگی در خارج از کشور
۶- ورود و اظهار نظرهای شخصیتهای متعدد کشورمان در مورد عملکرد سازمان بدون آشنائی با مشکلات آن
۷-تفاسیر و سلیقههای مختلف در مدیریتهای سازمان با توجه به عدم تثبیت موضوع ماموریتی سازمان
۸-تفاوت نگاه به مسائل فرهنگی و ادبی در داخل و خارج از کشور
۹-عدم نگاه به سازمان به عنوان یک نهاد حاکمیتی و سیاستگذاری در حوزه فرهنگی از سوی برخی وزارتخانهها
چارت تشکیلاتی و اهم فعالیتها و سیاستهای این سازمان به چه صورت بوده است؟ در این راستا چه توفیقاتی داشته است؟
از سال ۱۳۷۴ مدیریت سازمان را به ترتیب آقایان مرحوم آیتالله تسخیری، حجتالاسلام والمسلمین محمدی عراقی، دکتر مصطفوی، دکتر خرمشاد برعهده داشتند و هماکنون دکتر ابوذر ابراهیمی عهدهدار این مسئولیت است.
در هر دورهای نقاط قوت و ضعف وجود داشته ولی چون بر اساس نظر مدیریت وقت و شورای عالی سازمان (متشکل از نمایندگان مقام معظم رهبری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر اعضای حقیقی و حقوقی) کارها پیشرفته است شاید نتوان انتقاد اساسی وارد کرد، ولی سازمان از همان ابتدا با مشکلات و موانع پیش گفته دست و پنجه نرم کرده است. هر چند تلاش شده، برخی از این مشکلات مثل تحکیم پایههای سازمان بر اساس مقررات و قوانین و یا سمت و سو دادن به اهداف و عملکرد سازمان بر اساس مقتضیات زمان برطرف گردد.
برخی از اقداماتی که در چند سال گذشته برای رفع این مشکلات برداشته شده است را نام ببرید.
اقدام به تغییرات در اساسنامه سازمان در سال ۱۳۹۴، اقدام برای جذب نیروهای جوان و زبده با تخصصهای مرتبط (هرچند که موانع زیادی در این مسیر بوده است)، تلاش برای جلب و جذب هم افزایی سایر نهادها، صرفه جوئی حداکثری در سازمان و نمایندگیهای فرهنگی ، استفاده نمایندگیها از مشارکتهای بومی و انجام مشارکتی برنامهها و استفاده حداکثری از مفاد اسناد امضا شده با سایر کشورها، از جمله اقداماتی است که در سالهای گذشته صورت گرفته است.
همچنین، نسبت به انتخاب و اعزام افراد از درون سازمان که بتوانند سیاستهای سازمان را عملیاتی کنند، تلاش برای کاستن از بدهی افراد حقیقی و حقوقی به سازمان و پیگیری وصول آنها، پیگیری تصویب مقررات و قوانین خاص در شورای عالی سازمان و مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای تقویت سازمان و کاستن از موازی کاری در خارج از کشور و استفاده از ظرفیت خیرین در داخل و خارج از کشور، کاستن از موانع و مشکلات موجود بین رایزنان فرهنگی و سفارتخانه های کشورمان در خارج از کشور و ... اقدام شده است.
نقش رایزنان فرهنگی در پیشبرد دیپلماسی فرهنگی
واقعیت این است که در این سالها مدیریت سازمان و به تبع آن نمایندگیهای فرهنگی کاری جهادی بوده است. شاید اولین جایی که تحریمهای ظالمانه و غیرحقوقی غرب علیه ایران خود را نشان داد، فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور بود.
ما در اکثر نمایندگیهای فرهنگی تلاش کردیم با جذب هم افزاییها و مشارکتها، کاهش نیروی انسانی و ... کمبودی احساس نشود و خللی در کار نمایندگیها پیش نیاید. از طرف دیگر با بردن فعالیتها به سمت فضای مجازی و اجرای برخط برخی برنامهها، از هزینههای ارزی کاسته شود.
در این میان فشار مالی و کاری زیادی به نمایندگان فرهنگی تحمیل شد و شاید در مقایسه با سایر نهادهای فعال در خارج از کشور بیشترین تضییقات را تحمل نمودیم و این امر از چشمان سایرین که فعالیتهای نمایندگیها را رصد می کنند بدور مانده است.
به بحث فضای مجازی اشاره داشتید. عملکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در زمینه تولید محتوای مناسب برای خارج از کشور چگونه بوده است؟
همانگونه که اشاره شد، فضای بینالمللی و به تبع آن فعالیتهای فرهنگی در این حوزه، در دو سال اخیر سمت و سوی خاصی پیدا کرده و در اکثر کشورها عرصه فعالیتها از فضای حقیقی به فضای مجازی منتقل شده است.
دنیای مجازی بستر فراخ و راحتی برای معرفی فرهنگ و تمدن ایران زمین است لذا نمایندگیهای فرهنگی کشورمان نیز به ناچار بایستی خود را با مقتضیات جهانی وفق داده و در دنیای کرونا زده کنونی و دنیای پساکرونا در نوع و شکل فعالیتهای خود بازنگری کنند و این امر به دلیل نو بودن و نبود ساختارهای لازم برای گذر از فعالیتهای سنتی به فعالیتهای برخط، مشکلات خاص خودش را دارد.
واقعیت این است که فرهنگ و فعالیتهای مربوط به آن یک امر ایستا نیست و شرایط و مقتضیات زمانی و حتی مکانی در پیشبرد آن بسیار دخیل است، فلذا سازمان و به تبع آن نمایندگیهای فرهنگی نمیتوانند فعالیتهای فعلی خود را با فعالیتهای سه دهه گذشته یکسان ببیند و اگر تغییرات سالانه در برنامهریزی سازمان و فعالیتهای نمایندگیهای فرهنگی اتفاق نیفتد، باعث خسران و عقب ماندگی خواهد بود.
این تغییرات در فعالیتهای تبلیغی و دینی هم خود را به وضوح نشان داده است و درصد بالایی از تبلیغات منبری ما جای خود را به تبلیغات اینترنتی داده است. این امر در سایر موضوعات و فعالیتهای نمایندگیها نیز صادق است.
نقش این سازمان در صدور مبانی فرهنگی به خارج از کشور به چه صورت است؟
نباید از نظر دور داشت که انتقاد از یک سازمان، یک عملکرد و یک نهاد همیشه راحت تر از انجام و ارائه پیشنهاد سازنده بوده است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی اگر چه از نقص و ایراد مبرا نیست ولی منشاء تحولات خوبی در حوزه دینی و فرهنگی در گوشههای مختلف جهان بوده است.
گفتگوهای دینی با رهبران ادیان و مذاهب، گفتگوهای فرهنگی و علمی با دانشگاهها و دانشگاهیان، ایجاد جمعیتها و انجمنهای دینی و فرهنگی، آموزشهای متنوع زبان فارسی و تشکیل کرسیهای فارسی در دانشگاههای معتبر جهان، تشکیل انجمنهای دوستداران زبان فارسی، چاپ صدها عنوان کتاب در حوزههای مختلف، ایجاد علاقه و ارتباط با مجامع و شخصیتهای مختلف در جهان امروز و صدها فعالیت در کنار آنها نمونه محدودی از این فعالیتها است که از برکات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است ولی چون این سازمان همیشه معتقد بوده است که این فعالیتها صرفا به عنوان ایجاد ارتباط مؤسسات ایرانی با همتایان خارجی آنها است و آنها را برای خود انجام نمیدهد شاید در حافظه برخی از دوستان نماند، ولی از دورافتادهترین نقاط دنیا در آفریقا تا مراکز علمی و فرهنگی در آسیا، اروپا و آمریکا میتوان جای پای فعالیتهای نمایندگان فرهنگی این مرز و بوم را مشاهده کرد.
فعالیتهای نمایندگیهای فرهنگی در خارج از کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
نمایندگان فرهنگی نیز با توجه به سوابق و تواناییهای فکری و اجرائی ممکن است نقصهایی در عملکرد خود داشته باشند که هیچ انسانی و مدیری نمیتواند خود را عاری از این نقائص بداند، ولی برخی از این نمایندگان صاحب تجربیاتی هستند که در محافل مختلف مورد تحسین و شگفتی قرار میگیرند و شاید برخی از این تجربیات در سالهای آتی در اختیار مخاطبین قرار بگیرد.
آنچه که به عنوان نکته پایانی علاقهمندم بدان اشاره کنم این است که سازمان مجبور است در هر دهه و در هر دورهای پوستاندازی کند و مقتضیات زمان و مکان را در نوع گفتمانهای فرهنگی و دینی در خارج از کشور بکار گیرد و سیاستهای عالی کشور و منویات مقام معظم رهبری را در خارج از کشور پیگیری نماید لذا، ممکن است در دورههای مدیریتی مختلف، سیاستهای مختلفی اعمال شده باشد و این امر بنا بر ضرورت است و الا در عرصه بینالمللی دچار جمودی میشود که نمیتواند در روابط فرهنگی بینالمللی نقش خود را ایفا کند.
بنابر این از متخصصین امر انتظار میرود تا در مقام داوری و آسیب شناسی فعالیتهای سازمان با رعایت شرایط سازمانی، شرایط بودجهای، شرایط بینالمللی و سایر فاکتورهای فرهنگی ورود کنند و با رعایت انصاف در تبیین موضوع، پیشنهادهای عملی خود را هم در دسترس قرار دهند تا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هم بتواند از آن پیشنهادات بهرهمند شود.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یک سازمان فراجناحی است که همه فرهنگ دوستان ایرانی و صاحبان اندیشه و تفکر اسلامی ایرانی را در خارج از کشور نمایندگی میکند و امید میرود در دولت جدید و مردمی، فرهنگ در اولویت اول و در جایگاه اصلی و مناسب خود قرار گیرد و با پشتیبانی مناسب از آن بتوانیم در خدمت فرهنگ اصیل ایرانی و اسلام ناب در سراسر جهان باشیم.
انتهای پیام/ص
نظر خود را بنویسید.