مسیر سال؛ «اعتمادسازی برای فعالیتهای اقتصادی از دروازه فرهنگ محقق میشود»
نقش دیپلماسی فرهنگی در جذب سرمایهگذاری و رونق تولید، به گفته سرپرست رایزنی فرهنگی ایران در ترکمنستان، فراتر از معرفی آثار هنری و صنایع دستی است، چراکه از این طریق میتوان با همافزایی فرهنگ و اقتصاد، زمینهساز حضور موثرتر کشورمان در معادلات جهانی و تقویت برند ملی شد.

ابراهیم پرویز سرپرست رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ترکمنستان در پاسخ به این که رویکرد دستگاه دیپلماسی فرهنگی درباره سرمایهگذاری برای تولید باید چگونه باشد گفت: دیپلماسی فرهنگی، با هدف معرفی ارزشها، خلاقیتها و ظرفیتهای یک ملت، اعتماد و شناخت متقابل را میان کشورها افزایش میدهد. این شناخت، پایهای برای همکاریهای اقتصادی است. زمانیکه یک کشور از طریق برنامههای فرهنگی، خود را به عنوان جامعهای پویا، مبتکر و قابل اعتماد معرفی میکند، سرمایهگذاران خارجی با اطمینان بیشتری به مشارکت در پروژههای تولیدی آن کشور تمایل پیدا میکنند.
او ادامه داد: سرمایهگذاران، چه داخلی و چه خارجی، در فضایی سرمایهگذاری میکنند که در آن احساس امنیت، معنا، و چشمانداز وجود داشته باشد. دیپلماسی فرهنگی میتواند این فضا را از طریق روایتهای چندلایه از تاریخ تولید در ایران، معرفی مفاخر علمی و صنعتی، و تاکید بر ظرفیتهای فرهنگی مناطق مختلف کشور فراهم سازد. از سوی دیگر، جذب سرمایهگذاری خارجی در حوزههای فرهنگی و تولیدی باید یکی از اولویتهای دیپلماسی فرهنگی باشد.
ضرورت حضور موثر در رویدادهای بینالمللی
پرویز، درباره دیگر راهکارهایی که میتوان به این منظور به کار بست افزود: نمایشگاههای فرهنگی، هفتههای فرهنگی ایران در کشورهای هدف، و حضور مؤثر در جشنوارههای بینالمللی، فرصتهایی برای معرفی قابلیتهای تولیدی ایران در قالب صنایع فرهنگی (مانند صنایع دستی، گردشگری فرهنگی، سینما و پویانمایی، مد و لباس و ...) فراهم میکنند. این گونه فعالیتها نهتنها به صادرات محصولات فرهنگی کمک میکنند، بلکه زمینهساز اعتمادسازی برای ورود سرمایه به دیگر بخشهای تولیدی نیز خواهند بود.
به گفته این متولی فرهنگی، همافزایی میان تولید فرهنگی و تولید اقتصادی یکی دیگر از الزامات راهبردی است، درهمین رابطه افزود: امروزه برندها برای موفقیت در بازار جهانی نیاز به روایت دارند. روایتهای فرهنگی، ریشهدار و الهامبخش، میتوانند هویت متمایز و مزیت رقابتی برای کالاهای تولیدی ایرانی ایجاد کنند. دستگاه دیپلماسی فرهنگی باید در پیونددادن تولیدکنندگان داخلی با مشاوران فرهنگی، هنرمندان، و متخصصان برندسازی مبتنی بر فرهنگ ایرانی نقش فعال ایفا کند.در جهان امروز، که رقابت بر سر جذب افکار عمومی شدت یافته است، تولیدات فرهنگیِ باکیفیت و تأثیرگذار، نه تنها عاملی برای اشتغالزایی و رشد اقتصادی، بلکه ابزاری برای تعریف دوباره جایگاه یک کشور در نظم جهانی هستند. سرمایهگذاری هوشمند در این حوزه، دیپلماسی فرهنگی را از حاشیه به متن معادلات بینالمللی سوق خواهد داد.
پرویز ادامه داد: سرمایهگذاری در تولیدات فرهنگی، به ویژه در عصر دیجیتال، نباید صرفاً به عنوان یک «هزینه» دولتی تلقی شود، بلکه باید به مثابه سرمایهگذاری بلندمدت در جهت تقویت جایگاه بینالمللی کشور درک گردد. تولید فیلم، موسیقی، ادبیات، هنرهای تجسمی، و حتی بازیهای رایانهای، نه تنها به اشتغالزایی و رشد اقتصادی کمک میکند، بلکه به عنوان ابزارهای مهم فرهنگی یک ملت، تصویری ماندگار از آن در ذهن جهانیان خلق میکنند. استراتژی کره جنوبی در صادرات فرهنگ از طریق سریالها، موسیقی و بازیهای رایانهای، نه تنها برند ملی این کشور را تقویت کرد، بلکه باعث جذب میلیاردها دلار سرمایه در بخشهای مختلف تولیدی شد. شرکتهایی مانند سامسونگ و ال جی از این موج فرهنگی برای گسترش بازارهای جهانی خود بهره بردند.
فرهنگ، ابزاری کلیدی در رونق اقتصادی
او در پاسخ به این که چگونه میتوان فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور را در مسیر رونق سرمایهگذاری برای تولید قرار داد نیز گفت: در جهان امروز، فرهنگ به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی در شکلدهی به روابط بینالملل و تقویت اقتصاد ملی شناخته میشود. فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور، اگر با برنامهریزی بلندمدت و هماهنگی نهادهای مختلف اجرا شوند، نه تنها عاملی برای گسترش صلح و تفاهم هستند، بلکه میتوانند موتور محرکهای برای جذب سرمایهگذاری در بخش تولید باشند. تبدیل فرهنگ به «سرمایه» نیازمند خلق روایتهای جذاب، حفظ اصالت و تعهد به تعاملات برد-برد است. در جهان به هم پیوسته امروز، سرمایهگذاری در فرهنگ، سرمایهگذاری در آینده اقتصاد است.
او افزود: فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور، از نمایشگاهها و جشنواره های فرهنگی و هنری تا هفتههای فرهنگی و فیلم و... نباید فقط به نمایش آثار هنری یا صنایع دستی محدود شوند، بلکه باید همزمان فرصتهای سرمایهگذاری در حوزههای فرهنگمحور (مانند گردشگری، فیلم و پویانمایی، صنایع خلاق، مد و طراحی ایرانی، غذا و...) نیز در این فضاها معرفی شود. این یعنی استفاده از بستر فرهنگی برای معرفی فرصت اقتصادی. هنگامی که یک کشور تصویری جذاب، خلاق و پایدار از خود ارائه میدهد، سرمایهگذاران خارجی با اطمینان بیشتری به همکاری با آن تمایل پیدا میکنند.
این متولی فرهنگی با اشاره به نمونهای در همین رابطه افزود: به عنوان مثال، آلمان با استفاده از موسسههای فرهنگی نظیر «گوته» نه تنها زبان آلمانی را ترویج میکند، بلکه همزمان فناوری و کیفیت تولیدات صنعتی خود را به نمایش میگذارد. این امر منجر به جذب شرکای اقتصادی و افزایش صادرات ماشینآلات و کالاهای باارزش افزوده بالا شده است.فعالیتهای فرهنگی فراتر از معرفی سنتها، میتوانند بستری برای معرفی نوآوریها و فناوریهای یک کشور باشند. برای مثال، استفاده از واقعیت مجازی در نمایش میراث تاریخی ایران یا ترکیب هنر سنتی با طراحی مدرن در محصولاتی مانند فرش یا صنایع دستی، نه تنها بازارهای جدیدی میگشاید، بلکه شرکتهای خارجی را ترغیب میکند تا در خطوط تولید این کالاها سرمایهگذاری کنند. این روند به ویژه در حوزههایی مانند گردشگری فرهنگی، صنایع خلاق و کالاهای لوکس مشهود است.
جامعه مهاجران، سفیران فرهنگی و اقتصادی
او درباره ظرفیتهای جامعه مهاجران نیز گفت: جامعه مهاجران یک کشور (دیاسپورا) میتواند به عنوان سفیران فرهنگی و اقتصادی عمل کنند. برنامههایی که ارتباط دیاسپورا را با سرزمین مادری حفظ میکنند، مانند جشنوارههای محلی در خارج از کشور یا شبکههای تجاری مهاجران، اغلب منجر به شکلگیری سرمایهگذاریهای مشترک میشوند. برای نمونه، سرمایهگذاری هندیهای مقیم خارج در کسب و کارهای فنآورانه هند یا مشارکت چینیهای دور از وطن در پروژههای زیرساختی، نشان میدهد که فرهنگ مشترک میتواند اعتماد لازم را برای همکاریهای تولیدی تقویت کند.
پرویز با اشاره به برخی راهکارهایی که میتوان دراین رابطه به کار بست افزود : برگزاری نشستهای گفتوگو با نخبگان، دانشگاهیان، فعالان فرهنگی و اقتصادی در کشورهای مختلف میتواند تصویر مثبتتری از ایران ارائه دهد. سرمایهگذاری نیاز به اعتماد دارد و این اعتماد از مسیر روایت فرهنگی و ارتباط انسانی ایجاد میشود. فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور اگر در مسیر درستی هدایت شوند، نه تنها هویت ملی را تقویت میکنند، بلکه میتوانند به موتور محرکی برای جذب سرمایهگذاری و توسعه تولید تبدیل شوند. این امر نیازمند نگاهی بلندمدت، خلاقیت در اجرا و همکاری میان تمام ذینفعان است. کشوری که بتواند فرهنگ خود را به عنوان برندی جذاب و قابل اعتماد معرفی کند، بدون شک در عرصه اقتصاد جهانی نیز به جایگاهی ممتاز دست خواهد یافت.
او درباره چالش اصلی فعالیتهای فرهنگی بینالمللی در رونق بخشیدن به سرمایهگذاری در داخل کشور نیز گفت:یکی از بزرگترین چالشها، نبود هماهنگی و همافزایی میان نهادهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است. در بسیاری از موارد، برنامههای فرهنگی و اقتصادی به صورت جداگانه طراحی و اجرا میشوند، در حالی که نیاز است این دو حوزه بهطور یکپارچه و همراستا برای تحقق هدف سرمایهگذاری همکاری کنند. شناخت دقیق بازارهای هدف و طراحی برنامههای فرهنگی متناسب با نیازهای آنها میتواند گام موثری در جذب سرمایه باشد؛ در بسیاری از موارد، راهبردها بدرستی بر اساس ترجیحات و نیازهای اقتصادی کشورهای هدف طراحی نمیشوند.
پرویز ادامه داد: در برخی موارد، تفاوتهای فرهنگی یا عدم شناخت بازار هدف، مانعی برای سرمایهگذاری خارجی محسوب میشود. فعالیتهای فرهنگی میتوانند این شکاف را پر کنند. به عنوان مثال، معرفی آداب و رسوم یک کشور از طریق برنامههای تلویزیونی یا آموزشی، درک متقابل را افزایش داده و ریسک سرمایهگذاری در بخش تولید را کاهش میدهد. کشورهایی مانند ژاپن و آلمان با استفاده از مؤسسات فرهنگی مانند «بنیاد ژاپن» یا «مؤسسه گوته»، بستری امن برای همکاریهای صنعتی ایجاد کردهاند. امارات متحده عربی با سرمایهگذاری در موزهها و رویدادهای هنری بینالمللی مانند اکسپو ۲۰۲۰ دبی، تصویری از امارات به عنوان «مرکز نوآوری» ساخت که جریان سرمایه به بخشهای تولیدی مانند انرژی پاک را تسریع کرد.
ضرورت برندسازی برای موفقیت در فعالیتهای اقتصادی
به گفته سرپرست رایزنی فرهنگی ایران در ترکمنستان، فعالیتهای فرهنگی باید دامنه وسیعتری از صنایع خلاق و حتی فعالیتهای تجاری را پوشش دهند تا بتوانند به جذب سرمایهگذار بینالمللی و ارتقای تولید کمک کنند. او ادامه داد: برخی از محصولات و خدمات ایرانی هنوز در بازارهای جهانی ناشناختهاند. بدون توسعه برند و ایجاد هویت فرهنگی-اقتصادی، امکان جذب سرمایه به سختی فراهم میشود. به عبارت دیگر، محصولات ایرانی باید با یک هویت فرهنگی جذاب و متناسب با نیاز بازار جهانی معرفی شوند. برندسازی فرهنگی فرانسه در حوزههای مد و هنر، باعث رونق صنایع لوکس و گردشگری شده است. شهرهایی مانند پاریس به مراکزی برای جذب سرمایهگذاران در طراحی، تولید پوشاک و حتی صنایع غذایی تبدیل شدهاند. همچنین آموزش در زمینههای اقتصادی و ایجاد ارتباطهای تجاری میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد.
پرویز درباره این که با دیپلماسی فرهنگی فقط میتوان بر افزایش صادرات محصولات فرهنگی برای کمک به تحقق شعار سال، تمرکز کرد یا فعالیتهای دیگری نیز دراین زمینه متصور است افزود: دیپلماسی فرهنگی ابزاری است که میتواند به بیش از افزایش صادرات محصولات فرهنگی کمک کند و بهطور گستردهتر در راستای تحقق اهداف اقتصادی مانند شعار سال نیز مؤثر واقع شود. علاوه بر تمرکز بر صادرات محصولات فرهنگی، فعالیتهای دیگری نیز از طریق دیپلماسی فرهنگی مثل جذب سرمایهگذاری خارجی از طریق معرفی ظرفیتهای فرهنگی، برندسازی محصولات و خدمات ایرانی، توسعه گردشگری فرهنگی، ایجاد فضای روانی و فرهنگی مناسب برای سرمایهگذاری داخلی و ... قابل تحقق است که میتواند در رونق تولید ملی و جذب سرمایهگذاری نقش چشمگیری ایفا کند.
او ادامه داد: دیپلماسی فرهنگی میتواند با ایجاد فضای فرهنگی مثبت و ترویج فرهنگ کار و سرمایهگذاری در داخل کشور، به تقویت سرمایهگذاری داخلی کمک کند. معرفی ظرفیتهای داخلی در قالب فرهنگ و هنر میتواند به تشویق کارآفرینان داخلی به سرمایهگذاری در صنایع مختلف کمک کند. بنابراین، فعالیتهای متعددی فراتر از صادرات محصولات فرهنگی میتوانند از طریق دیپلماسی فرهنگی در جهت تحقق شعار سال و رونق تولید ملی انجام شوند.
به گفته پرویز، دیپلماسی فرهنگی نه یک انتخاب، که یک ضرورت استراتژیک برای کشورهایی است که میخواهند در عرصه جهانی حضوری اثرگذار داشته باشند. او گفت: این هم به توسعه اقتصادی کمک میکند و هم ابزاری برای انتقال ارزشهای ملی به جهانیان است. تحقق شعارهای سالانه در گروی بهرهگیری هوشمندانه از این ابزار است. با برنامهریزی منسجم میتوان با تکیه بر غنای فرهنگی خود، به جایگاهی شایسته در بازارهای جهانی دست یافت و از این طریق، هم به اشتغالزایی پایدار رسید و هم تصویری مطلوب از خود در جهان ترسیم کرد.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی