فراتر از یک حماسه
اقدام قاطعانه ایران «پاسخ» بوده و نه «حمله ابتدایی» و کاملا براساس اصل «دفاع مشروع» مطابق ماده۵۱ منشور سازمانملل، موجه است.
عملیات قاطع، گسترده و موفق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه مواضع رژیم اشغالگر و نامشروع صهیونیستی، نقطهعطفی در تاریخ تحولات منطقه محسوب میشود. ناتوانی دشمن و رسانههای آن در پیشبینی اولیه و حتی توصیف حداقلی واکنش جمهوری اسلامی ایران در قبال حمله به ساختمان کنسولگری سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، بیانگر تسلط همزمان اطلاعاتی و میدانی کشور عزیزمان بر محیط برونمرزی و قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران است. در این خصوص چند نکته اساسی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد:
نخست اینکه عملیات غرورآفرین اخیر، مصداق تام و عینی تحقق «وعده صادق» جمهوری اسلامی ایران در قبال دشمن صهیونیستی بوده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز عید فطر امسال بر لزوم تنبیه متجاوزان صهیونیست تاکید فرمودند و هماکنون دوست و دشمن نظارهگر تحقق این وعدهاند. جمهوری اسلامی ایران، نظامی برخاسته از گفتمان انقلاب اسلامی بوده که یکی از پایهها و اصول فقهی این گفتمان اصیل در مواجهه با دشمن، «نفی سبیل» است. بر این اساس، خداوند اجازه سلطه دشمنان کافر بر مسلمین را نمیدهد و مسلمانان نیز نباید چنین تسلط و سلطهای را بپذیرند. این اصل دینی، در اندیشههای نورانی امامین انقلاب اسلامی جایگاهی محکم داشته و بر همین اساس، تجاوز به حریم کشورمان هرگز توجیهپذیر یا قابل گذشت نیست.
نکته دوم اینکه اقدام قاطعانه ایران «پاسخ» بوده و نه «حمله ابتدایی» و کاملا براساس اصل «دفاع مشروع» مطابق ماده۵۱ منشور سازمانملل، موجه است. این پاسخ، براساس «ضرورت» و منطبق با قواعد و اصول رایج حقوقی در جهان صورت گرفته است. جمهوری اسلامی ایران براساس راهبردهای کلان نضجیافته در دکترین کلان سیاست خارجی خویش، آغازگر جنگ نیست اما کمترین انفعال و سکونی را در برابر دشمنان و اقدام آنها برنمیتابد. نکته قابل تامل اینکه در طول حدود 7ماه سپریشده از آغاز جنگ غزه، دولتهای غربی حامی نسلکشی غزه تلاش مذبوحانهای را با هدف توجیه کشتار کودکان و زنان بیگناه فلسطینی و توجیه آن در قالب «دفاع مشروع صهیونیستها» صورت دادند! اکنون همان دولتها به انتقاد از پاسخ ایران نسبت به جنایات آشکار صهیونیستها در کنسولگری سفارت کشورمان در دمشق روی آورده و آن را محکوم کردهاند. همانگونه که محرز است، حتی استانداردترین و مطلقترین قواعد حقوقی در جهان نیز در قاموس سیاسی و رفتاری غرب بهصورت عامدانه انکار و حتی بهصورت معکوس تفسیر میشود. این همان نگاه ابزاری غرب به اصول انسانی، فطری و حقوقی در جهان است که خود را در بزنگاهها نشان میدهد.
نکته سوم، معطوف به جنگ رسانهای و فرهنگی و به تعبیر بهتر جنگ روایتهاست. ارائه تصویر درست از چرایی و چیستی و آثار تبعی حماسه اخیر جمهوری اسلامی ایران در منطقه و نظام بینالملل بسیار حائز اهمیت است. نقش فرد-رسانه، در این میان برجسته و غفلت از آن خسارتآفرین خواهد بود.
نکته پایانی اشارهای است به دستاورد این اقدام بایسته از سوی ج.ا.ایران. در رویکرد مقطعی و کوتاهمدت، جمهوری اسلامی ایران این پاسخ نظامی را بهمثابه یک سیلی به حامیان رژیم اشغالگر قدس میداند تا از خواب غفلت بیدار شده، به نقش و جایگاه ایران اسلامی برای ایجاد موازنه قدرت در منطقه و صلح «پایدار» واقف شوند و در جهت برقراری «آتشبس دائمی» به تلآویو و واشنگتن فشار بیاورند و از تداوم نسلکشی بیسابقه در غزه - در راستای اجرای دستورهای دیوان بینالمللی دادگستری - جلوگیری کنند. اما در رویکرد میانمدت و بلندمدت، پاسخ قاطعانه ایران اسلامی و همراهی منظومه مقاومت با آن را باید پیشدرآمدی بر شکلگیری «نظم نوین منطقهای و جهانی» قلمداد کرد. این پاسخ، خط بطلانی بر نظم سلطهمحور غربی-صهیونیستی در منطقه و نویدبخش گذار کامل به دورانی است که در آن دیگر معادلات منطقه و جهان در اتاقهای فکر تلآویو و واشنگتن تعیین نمیشود! جنگ غزه افکار عمومی دنیا را آماده این گذار ساخته است و پاسخ سخت ایران به رژیم صهیونیستی، این گذار را از مرحله انتزاعی خارج کرد. پیروزی نهایی برای بشریت در راه است. انشاءالله.
منبع :روزنامه ی همشهری
B2n.ir/t64840