رد پای ایرانیان در شرق افریقا و میراث مشترک ایرانی و کنیایی
قربانعلی پورمرجان، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کنیا در یادداشتی، به ورود تاریخی ایرانیان به شرق افریقا و تاثیرگذاری آنها به لحاظ فرهنگی، معماری، تاریخی و سیاسی در منطقه پرداخته است.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، قربانعلی پورمرجان، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کنیا در یادداشتی، نوشت: اولین سفرهای سازمان یافته ایرانیان به منطقه شرق افریقا در زمان تشکیل پادشاهی هخامنشی در ایران آغاز شد کوروش، بنیانگذار این سلسله و فرزندش کمبوجیه (522-529 ق م) افریقا را در راس برنامههای خود قرار دادند و تا مناطقی از مصر و لیبی و اتیوپی ( حبشه آمدند ) و خشایار شاه، دیگر پادشاه هخامنشی به شرق افریقا توجه ویژه داشت و از طریق بحر احمر افریقا را که هرودوت لبیبه خوانده است دور زد و تا سواحل موزامبیک پیش رفت.
در دوره سلوکیها هم، ایرانیان تا مناطق دوردست افریقا و تا نزدیکی کامرون پیش رفتند و اشکانیان هم همین مسیر را پیش بردند ولی اختلاف و درگیری آنها با امپراطوری روم مانع مهمی برای نفوذ بیشتر آنها در افریقا بالاخص شرق افریقا شد.
در دوره حکومت قدرتمند ساسانی بالاخص در دوره حکومت خسرو انوشیروان (531-579 م) رقابت یونانیها، رومیها و ایرانیها برای حضور در شرق افریقا شدت گرفت و تضاد منافع بین ایران و روم و حبشه ( هم پیمان امپراطوری روم ) بر سر کنترل آبراه باب المندب حتی به شعله ور شدن جنگ بین ایران و حبشه شد و ایران باب المندب را در اختیار گرفت که تنگه حیاتی برای حضور در شرق افریقا محسوب میشد و بازرگانان ایرانی در سواحل شرق افریقا اجتماعات کوچکی تشکیل دادند و در منطقه کاتی واقع در جنوب شهر باستانی کیلوا پایگاهی برای خود تاسیس کردند. نقش و نگار کوزهها و ظروف سفالین کشف شده در حفاریهای اخیر باستان شناسان بر این امر صحه میگذارد.
بعد از اضمحلال حکومت ساسانی و ظهور اسلام، روابط ایران و شرق افریقا وارد فاز جدیدی شد و علاوه بر مناسبات بازرگانی، اهداف تبلیغی و گسترش دین اسلام هم در سرلوحه ایرانیان قرار گرفت. در قرن اول و دوم هجری گروهی از مبلغان دینی و اسلامی که تعدادی از آنها ایرانی بودند با سفر به مناطق شرق افریقا، اسلام را مسالمت جویانه در این منطقه گسترش دادند و بعدا تعدادی از مسلمانان از شبه جزیه عربستان به این منطقه آمدند.
در مهاجرت اول که در عهد خلفای اموی انجام شد، چند قبیله از طوایف عمان در مناطقی از سومالی و کنیای فعلی سکنی گزیدند و در مهاجرت دوم که در قرن دوم هجری و توسط پیروان زید ابن علی انجام شد گروهی از ایرانیان به همراه اعراب مخالف امویان به شرق افریقا آمدند و اقامت در شرق افریقا بالاخص در سواحل لامو و سومالی را به اطاعت از حکام اموی ترجیح دادند.
این ایرانیان زیدی مذهب را میتوان از نخستین اقوامی دانست که سنگ بنای ایرانیان در شرق افریقا را بنا نهادند و زمینه ساز مهاجرت سازمان یافته شیرازیان به افریقای شرقی شدند.
پس از مهاجرت پراکنده گروهی از اعراب مسلمان و ایرانیان به مناطقی از شرق افریقا به علت اختلافات مذهبی و سیاسی، مهاجرت شیرازیها را می توان یکی از بزرگترین مهاجرتهای ایرانیان به افریقای شرقی دانست که تاریخ این منطقه را تحت تاثیر قرار داد. بنیانگذار سلسله شیرازیها شخصی بنام «علی ابن حسین شیرازی» بود که در قرن چهارم هجری قمری به همراه فرزندان و گروهی از خویشان خود با 7 کشتی به سواحل و جرایر شرق افریقا آمد.
برخی از افریقا شناسان غربی همچون پروفسور چیتیک و پروفسور ترمنگهام انگیزه ایرانیان مهاجر را بازرگانی و کسب ثروت عنوان کردهاند. بر اساس مستندات تاریخی این مهاجرت در حوالی سالهای 950- 975 هجری قمری انجام شد و داستان دولت شهرهای شیرازی آغاز شد و در اوائل قرن 16 میلادی حکومت شیرازیها از بین رفت .
برخی از محققان غربی، ادبیات سواحیلی را متاثر از ادبیات کهن و شعرای کلاسیک ایران دانسته و از شباهت انکار ناپذیر سبک نگارش و سرایش اشعار سبک اوتندی یا اوتنزی، سبک شعری چارپاره ، بزرگترین دیوان اشعار سواحیلی موسوم به انکشافی و مجموعه ادبی حماسی بسیار مشهور موسوم به فومولیونگو به اشعار سعدی و حافظ و فردوسی یاد کردهاند.
همچنین، صدها واژه از زمان شیرازیها در حوزه دریانوردی، معماری، تزئینات لباس، کشاورزی، ابزار و ظروف باقی مانده است. از تاثیرات مستقیم شیرازیها در شرق افریقا نفوذ معماری سبک ایرانی در سواحل و جزایر شرق افریقا است ایرانیان از بدو ورود به این منطقه با احداث مساجد، عمارت باشکوه، منازل و آرامگاههای ستون دار، معماری ایرانی را به بومیان شرق افریقا معرفی کردند و با استقبال آنها مواجه شد.
شیرازیها اولین اقوامی بودند که بکارگیری سنگ در ساختمان سازی را به بومیان شرق افریقا آموختند و به جای استفاده از چوب بامبو و گل در دیوار و سقف منازل ، چوبهائی محکم به صورت الوارهای عریض درآوردند و از آنها برای ساختن عمارت استفاده کردند.
استفاده از گرههای محدب، طاقهای ضربی برجسته در تزیینات داخلی ساختمانها، سبک نقاشی یکدست در داخل بناها ، استفاده از آهک در دیوار و سقف داخلی منازل و آهک نپخته در حاشیه ستونها، استفاده از تیرهای مربعی در کف و سقف، نصب طاقچههای دیواری مستطیل شکل و سنگهای سرطاق نوک دار از دیگر ویژگیهای معماری ایرانی بود که در شرق افریقا معرفی شد.
شیرازیها برای استحکام بیشتر عمارتهای خود آجرهای پخته از ایران وارد میکردند. این سبک معماری بعد از فروپاشی پادشاهی شیرازیها در سواحل شرق افریقا ادامه یافت و در ساخت منازل و مساجد از آنها استفاده شد.
شیرازیها در ابتدای ورود و آغاز حکومتهای خود شیعه بودند و در ساخت بناهای دینی همت زیادی گماردند و بنا به آنچه در سفرنامه ابن بطوطه آمده است چندین مسجد در زنگبار، پمبا، مالیندی، تانگا، مومباسا و ... ساخته شد و به مسائل دینی مثل حج و خمس و زکات و ... اهمیت زیادی میدادند و ساخت برخی از بناها مثل محراب مسجد تومباتو، محراب مسجد پمپا و محراب مسجد مخروبه روستای شیراز در استان کواله کنیا شباهت زیادی به مساجد شیعی و ایرانی دارند. البته بعدا با اهل سنت در شرق افریقا درهم آمیختند و رنگ شیعی آنها کمتر شد.
از دیگر آثار تاریخی شیرازیها در شرق افریقا که میراث فرهنگی این منطقه محسوب میشود میتوان به مسجد جامع کیلوا، ویرانه های سنگونارا در نزدیکی کیلوا، سنگ قبرهای کیلوا ( به زبان مربوط به قرن 12 تا 15 میلادی حاوی اطلاعاتی از متوفی )، مقبره السلطان کیلوا، آرامگاههای بزرگان شیرازی در کائوله، ویرانه های شهر تونگونی ، جزیره مافیا ، مسجد کیزیمکازی و کتیبههای موجود در آن، آثار شیرازی در پومبا، روستای شیراز در استان کواله که در قرن 11 تا 14 م شاهد حضور گروهی از ایرانیان مهاجر بود که به کار کشاورزی مشغول بودند.
در این روستا چندین ساختمان قدیمی و مخروبه و مسجد وجود دارد که از رونق آنها در زمان شیرازیها حکایت دارند . نقش و نگارهای مسجد قدیمی که هنوز خود را نشان میدهد مثل معماری سایر مساحد است که توسط شیرازیها بنا شده اند. چاه آب مخروبه ای هم در اطراف این روستا است و میگویند وقتی پرتغالیها به این روستا حمله ور شدند شیرازیها دختران خود را زنده زنده در این چاه انداختند تا در امان باشند. چند سنگ قبر قدیمی در مجاورت این چاه است که مربوط به بزرگان شیرازیها است.
در شهر مالیندی هم یک مسجد و چند سنگ قبر و چندین ساختمان و عمارت مخروبه است. در جنگلهای اطراف مالیندی هم شهری سوخته بنام شیراز بوده است. پروفسور پرینس هلندی معتقد است که بعد از جمله پرتغالیها به دولت شهرهای شرق افریقا بزرگان شیرازی به این منطقه مهاجرت کردند و شهر کوچکی بنام شیراز را در آن دایر کردند که تا قرن 17 ، این شهر استوار بود و در اوایل این قرن برخی از قبایل افریقائی به آنجا حمله ور شده و آنرا را به آتش کشیدند.
با این وجود خرابه های این شهر هنوز به چشم میخورند و به ویژه محراب این مسجد از رونق آن در قرن 16 حکایت دارد. آثار باقیمانده در شهر مخروبه ماندا در شمال لامو نیز حکایت از حضور ایرانیها و شیرازیها دارد و چندین رشته دیوار، عمارت سنگی ، مسجد و چند مقبره سنگی باقیمانده از شیرازیها جزو آثار ماندگار فرهنگی در این منطقه محسوب میشوند.
موج دوم مهاجرت ایرانیان به شرق افریقا
پس از اضمحلال پادشاهی بزرگ شیرازیان که در ابتدای قرن 16 صورت گرفت پرتغالیها 2 قرن حکومت کردند طی این مدت ایرانیها عزلت گرفتند و به مناطق دور افتاده پناه بردند و با بومیان شرق آفریقا در هم آمیختند و چهره آنها کم کم به نژاد سیاه بانتو نزدیک تر شد.
حاکمیت پرتغالیها بر شرق افریقا تا پایان قرن هفدهم ادامه یافت. در اواخر این سده گروهی از اعراب عمانی الاصل که قبلا به این مناطق آمده بودند به مبارزات علیه پرتغالیها ادامه دادند و از دولت پادشاهی عمان استمداد طلبیدند و با کمک همدیگر بالاخر پرتغالیها در سال 1698 از منطقه بیرون رانده شدند و عمانیها جای پای اروپائیها را گرفتند. روند مهاجرت عمانیها در اوائل قرن نوزدهم به شرق افریقا شدت گرفت به گونه ای که در سال 1840 م سلطان سید سعید بن سلطان از سلاطین قدرتمند سلسله بوسعیدی عمان پایتخت پادشاهی خود را از عمان به زنگبار منتقل کرد.
در این دوره، تعداد زیادی از بلوچهای مقیم عمان تحت عنوان سرباز جنگی از عمان به زنگبار منتقل شدند و در شرق افریقا مستقر شدند. این روند را ادامه مهاجرت شیرازیها به شرق افریقا میتوان قلمداد کرد.
نقل مکان بلوچهای ایران به شرق افریقا از اواسط قرن 17 تا نیمه قرن 19 از طریق مسیر دریائی خلیج فارس و اقیانوس هند صورت گرفت و بعدها جذب کارهای تجاری و اقتصادی شده و به عناصری تائیر گذار در شرق افریقا بدل شدند.
بلوچها، امروز علیرغم اقامت طولانی آنها در منطقه هنوز خصوصیات قومی و نژادی خود را حفظ کردهاند و تعداد آنها به 30 هزار نفر در تانزانیا، کنیا، زنگبار و کنگوی دموکراتیک میرسد و هر یک از آنها دارای جماعتی مستقل هستتد.
بلوچها نیز در ورود برخی از واژههای فارسی به زبان سواحیلی نقش دارند مثل شالی، کارخانه، باروت (چون ابتدا برای نظامیگری وارد شده بودند کلمات زیادی در این رشته وارد سواحیلی شد) و ... در دو دهه اخیر بلوچها نیز با ساخت مساجد با معماری خاص ایرانی و بلوچی در شهرهای محل اقامت خود در تانزانیا و کنیا و حتی اوگاندا نقش هنری بزرگی ایفا کردند و برخی از این مساجد هم در دهه 2000 و 2020 بازسازی شدند.
بزرگترین مسجد بلوچها در شرق افریقا مسجد ماکادارا در بخش قدیمی مومباسا است که در سال 1875 احداث شد و تاکنون چندین بار مرمت شده است آخرین گروه از بلوچها از ایران در سالهای1980 و 1981 از ایران به شرق آفریقا مهاجرت کردند.
آنچه گفته شد خلاصهای از ورود تاریخی ایرانیان به شرق افریقا و تاثیرگذاری آنها به لحاظ فرهنگی، معماری، تاریخی و سیاسی در منطقه بوده است و امروزه آثار باقیمانده از آنها به عنوان میراث فرهنگی منطقه شرق افریقا بالاخص کنیا است و خوشبختانه تلاش دولت و دست اندرکاران کنیا بر حفظ این میراث فرهنگی گرانبها ستودنی است و قطعا این میراث تاریخی و فرهنگی ایرانیان مهاجر به شرق افریقا میتواند فصل مشترکی برای روابط فرهنگی و تاریخی بین ایران و کنیا باشد و هر دو کشور بتوانند از این میراث گرانقدر در ارتقای روابط دوستانه فرهنگی و تاریخی بین دو کشور استفاده بکنند.
نظر خود را بنویسید.