داوران سینمایی دیپلماتهای فرهنگی
حضور یک داور ایرانی در یک جشنواره معتبر جهانی کمتر از حضور یک فیلم یا فیلمساز در آن جشنواره نیست و چهبسا گاهی بهمراتب اهمیت بیشتری هم دارد و روایتگر اعتبار سینما و سینماگران ایرانی در سطح بینالمللی است .
فستیوال ترایبکا که هر سال در نیویورک برگزار میشود امسال از اصغر فرهادی برای داوری در بخش بینالملل این فستیوال دعوت کرده است. این برای چندمینبار است که فرهادی بهعنوان داور یک جشنواره معتبر سینمایی انتخاب میشود.
ازجمله مهمترین آنها میتوان به ریاست هیئتداوران جشنواره فیلم زوریخ، عضو هیئتداوران جشنواره فیلم کن و رئیس هیئتداوران جوایز فیلم آسیا پاسیفیک اشاره کرد.
نهتنها فرهادی که بسیاری دیگر از سینماگران ایرانی چه بازیگر و چه فیلمساز، کارگردان و فیلمنامهنویس بهعنوان داور سینمایی در جشنوارههای مختلف جهانی حضور داشتهاند.
این حضورها البته نسبت به حضور یک فیلم ایرانی در فستیوالی خارجی یا موفقیتها و جوایزی که فیلمهای ایرانی از جشنوارههای مختلف میگیرند کمتر مورد توجه یا تشویق قرار میگیرند، درحالیکه حضور یک داور ایرانی در یک جشنواره معتبر جهانی کمتر از حضور یک فیلم یا فیلمساز در آن جشنواره نیست و چهبسا گاهی بهمراتب اهمیت بیشتری هم دارد و روایتگر اعتبار سینما و سینماگران ایرانی در سطح بینالمللی است که در یک خوانشی کلانتر میتوان آن را دیپلماتهای فرهنگی دانست که به شناخت تمدن و فرهنگ ایرانی در کشورهای دیگر کمک میکنند و حتی میتوانند بستر تعامل و همکاریهای مشترک بین ایران و کشورهای دیگر را در تولید آثار و محصولات مشترک فرهنگی و هنری فراهم کنند.
مهرداد اسکویی که در سال ۲۰۱۰ موفق به کسب عنوان چهره فرهنگی سال جهان از سوی نهاد فرهنگی «پرنس کلاوس» هلند شد در این باره معتقد است: «حضور داوران ایرانی در هر جشنوارهای بهمعنای حضور نمایندهای فرهنگی با باور، نگاه و شناختش از سینما به مقوله فرهنگ در کشوری دیگر است.»
واقعیت این است که در جهان امروز فرهنگ برخلاف نظر مارکس، رو بنا، بازتاب و انعکاسی از نظام معیشتی و اقتصادی نیست. فرهنگ خود به زیربنای نظم نوین جهانی بدل شده که حتی اقتصاد و مناسبات آن را نیز طبق معادلات خود صورتبندی میکند، بهطوریکه آنچه بر جهان امروز استیلا یافته اقتصاد فرهنگی است، نه فرهنگ اقتصادی!
در میان ابزارهای گوناگون فرهنگی شاید هیچچیز بهاندازه سینما در جهان تصویری امروز قابلیت و ظرفیت تبدیل شدن به دیپلماسی فرهنگی را نداشته باشد.
امروزه در علوم سیاسی این مسئله بهشدت مورد توجه قرار گرفته که افتخارات فرهنگی، هنری و ورزشی به قدرت سیاسی یک کشور در عرصه بینالمللی افزوده و وزن سیاسی آن را زیاد میکند.
ضمن اینکه امروزه حتی در عرصه سیاسی نیز افکار عمومی و ذهنیت مردم جهان از هم بهعنوان بالاترین قدرت سیاسی شناخته میشود که میتواند تأثیر زیادی بر مناسبات بینالمللی بگذارد.
وقتی سینماگری ایرانی بهعنوان داور یک جشنواره معتبر جهانی شناخته میشود، انگار امکانی فراهم شده تا او بهعنوان سفیر فرهنگ و هنر ایرانی به کشوری دیگر اعزام شود که میتواند در معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی نقش بازی کند.
ضمن اینکه وقتی یک فستیوال جهانی فیلم، فیلمسازی ایرانی را بهعنوان داور خود انتخاب میکند یعنی پیش از این سینمای ما را بهعنوان سینمایی معتبر در سطح بینالمللی پذیرفته است و حضور هر داور ایرانی در هر جشنواره خارجی بر اعتبار کلیت سینمای ایران میافزاید.
انتخاب این داوران کمتر از انتخاب داوران ایرانی در عرصه فوتبال نیست. نقشی که علیرضا فغانی در اعتباربخشی به جایگاه فوتبال ایران در سطح جهانی داشته است، کمتر از بازیکنان فوتبال ما نیست.
این داوریها خود شاخص و سنجهای برای اعتبار هنر و ورزش در یک سرزمین است. سینمای ایران فقط در عرصه فیلمسازی، قابلیت رقابت جهانی ندارد بلکه عرصههای دیگر مثل داوری، نقد، پژوهشگری سینما و... هم میتواند اعتبار جهانی کسب کند یا بر اعتبار جهانی سینمای ایران بیافزاید.
آنچه در این میان قابل توجه و تأمل است، ظرفیتهای سینمای ایران در عرصههایی غیر از تولید فیلم برای درخشش، کسب اعتبار و دستاوردهای جهانی است.
میتوان به سینما بهمثابه سرمایهای ارزشمند در زمینه دیپلماسی فرهنگی نگریست و جهانیتر فکر کرد.
رضا صائمی خبرنگار روزنامه ی هم میهن