خلاصهای از کتاب “رسانههای جدید و آیندۀ دیپلماسی”
رسانههای جدید، روز به روز فراگیرتر میشوند و تأثیرشان در زندگی ما بیش از پیش میگردد. این امر خود را در دیپلماسی نیز نشان داده است و تأثیرش در آینده بیشتر نیز خواهد شد. کتاب “رسانههای جدید و آیندۀ دیپلماسی” نوشتۀ فیلیپ سیب و ترجمۀ مسعود میرزایی، به واکاوی تأثیر این رسانهها در آیندۀ دیپلماسی پرداخته است. این کتاب از پنج فصل با عنوانهای دیپلماسی باز، ظهور دیپلماسی عمومی، دولتها و بازیگران غیردولتی، پایداری در مسیر و شکلگیری آیندۀ دیپلماسی تشکیل شده و انتشارات آگاه آن را در 195 صفحه منتشر نموده است. این کتاب به صورت بسیار مختصر در برخی سایتها معرفی شده است و همچنین یادداشتی بر آن با عنوان “دیپلماسی شیشهای” نوشته شده است ؛ اما هنوز خلاصۀ جامعی از آن ارائه نشده است. در ادامه به ارائۀ خلاصهای از این کتاب خواهیم پرداخت.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به نقل سایت ازبنیاد گفتگو و دوستی ملل رسانههای جدید، روز به روز فراگیرتر میشوند و تأثیرشان در زندگی ما بیش از پیش میگردد. این امر خود را در دیپلماسی نیز نشان داده است و تأثیرش در آینده بیشتر نیز خواهد شد. کتاب “رسانههای جدید و آیندۀ دیپلماسی” نوشتۀ فیلیپ سیب و ترجمۀ مسعود میرزایی، به واکاوی تأثیر این رسانهها در آیندۀ دیپلماسی پرداخته است. این کتاب از پنج فصل با عنوانهای دیپلماسی باز، ظهور دیپلماسی عمومی، دولتها و بازیگران غیردولتی، پایداری در مسیر و شکلگیری آیندۀ دیپلماسی تشکیل شده و انتشارات آگاه آن را در 195 صفحه منتشر نموده است. این کتاب به صورت بسیار مختصر در برخی سایتها معرفی شده است و همچنین یادداشتی بر آن با عنوان “دیپلماسی شیشهای” نوشته شده است ؛ اما هنوز خلاصۀ جامعی از آن ارائه نشده است. در ادامه به ارائۀ خلاصهای از این کتاب خواهیم پرداخت.
مقدمه
دیپلماسی از بدو تولد، امری نخبگانی به شمار میآمد که ارتباطی به “مردم عوام” نداشت؛ اما امروزه دیپلماتها ناچارند چند لحظه پس از هر اتفاق، پاسخگوی افکار عمومی باشند. دیپلماسی عمومی که به معنای صحبتکردن دولتها با مردم است؛ بیش از هر زمان دیگری شده است. در دنیایی که روزانه 500 میلیون توییت ارسال میشود و در دقیقه، 300 ساعت ویدیو در یوتیوب بارگذاری میگردد؛ دولتها باید اطلاعات را در کمترین زمان ممکن در اختیار مردم قرار دهند. از آنجا که گسترش شایعات میتواند تبعات ناخوشایندی داشته باشد، دیپلماتها مجبورند در زمان محدود، واکنشهای سنجیدهای به این شایعات بروز دهند. نهادهای دیپلماتیک باید افرادی متخصص فضای مجازی استخدام کنند که بلافاصله و بدون نیاز به تأیید ما فوق، بتوانند درمورد اتفاقات روز اظهار نظر کنند. مسئله اینجاست که با پیشرفت رسانهها، ممکن است مردم پیش از سیاستمداران از وقایع باخبر شوند. گاهی حتی سرویسهای امنیتی در آگاه شدن از وقایع از شبکههای اجتماعی جا میمانند. مردمی که شبکههای اجتماعی جزئی از زندگی روزمرهشان شده است، انتظار دارند که واکنش دولتمردان خود را در این شبکهها مشاهده کنند. با توجه به موارد فوق، فرضیۀ این کتاب بیان میکند که آیندۀ دیپلماسی با آیندۀ رسانهها گره خورده است.
دیپلماسی باز
در دسترس بودن شبکههای اجتماعی باعث گسترش استفادۀ مردم از آنها شده است. فارغ از اینکه دیپلماتها چه واکنشی به این امر داشته باشند، سایر مشاغل در حال استفاده از این ابزار هستند. مردم نیز در این شبکهها خواهان تولید و دریافت اطلاعات هستند. از آنجا که قیمت رایانههای قابل حمل و گوشیهای هوشمند در حال کاهش است، با اطمینان میتوان پیشبینی کرد که حضور در شبکههای اجتماعی گسترش خواهد یافت. هرچند تعداد حسابهای نهادهای دیپلماتیک در شبکههای اجتماعی افزایش یافته است، اما لزوما نمیتوان این پدیده را گسترش دیپلماسی دیجیتال نامید.
تکامل تاریخی فناوری ارتباطات
نخستین جهش فناوری ارتباطات با اختراع تلگراف در قرن نوزدهم رقم خورد. این دستگاه پیامهایی که پیش از این یک ماه در راه بودند تا به مقصد برسند، در زمانی بسیار کوتاه مخابره میکرد. البته این امر در عین سرعت بخشیدن به انتقال پیام، باعث شد تا خطر ارسال پیامهای نسنجیده و احساسی افزایش یابد. اندکی پس از تلگراف، تلفن جای آن را گرفت. این دستگاه باعث شد تا کنترل ستادهای مرکزی بر دیپلماتها بیشتر شود و ارتباطات به سمت گفتاری شدن برود. رادیو در این میان نقش متفاوتی ایفا کرد و پای عموم مردم را به دیپلماسی باز نمود. گزارشهای رادیویی از جنگ جهانی دوم در فشار مردم آمریکا بر دولت این کشور برای ورود به جنگ، مؤثر واقع شد. تلویزیون این امر را تشدید کرد و وقایع را جلوی چشم همگان به نمایش گذاشت. البته دولتها نیز بیکار ننشستند و تلاش کردند تا تصاویر مطلوب خود را از تلویزیون پخش کنند. پوشش زندۀ اخبار، پیشرفت دیگری بود که در سال 1963 و در مراسم تشییع جان اف کندی رخ داد. دیپلماتها به تدریج یاد گرفتند تا از پوشش زنده برای مقابله با شایعات و تقویت حس ملیگرایی مردم (با پوشش زندۀ رویدادهای ملی) استفاده کنند. برخی شبکههای تلویزیونی توانستند با رویکردهای مطابق با مردم بومی، هواداران فراوانی در میان فرهنگهای خاص پیدا کنند (محبوبیت شبکۀ الجزیره در میان عربها از این دسته است).
اینترنت و گوشیهای هوشمند
اختراع اینترنت و گوشیهای هوشمند، بزرگترین جهش فناوری اطلاعات به شمار میرود. امروزه حدود شش میلیارد تلفن همراه در جهان وجود دارد که دو میلیارد از آن را گوشیهای هوشمند تشکیل میدهند. این گوشیها برای برخی از مردم مانند اعضا و جوارحشان شده است و امکان جدایی از آنها را ندارند. حجم بالای اطلاعات، سرعت بالای انتقال اطلاعات و امکان مشارکت فعال، از جمله مزایای این نسل از وسایل ارتباط جمعی است. البته اینترنت همانطور که میتواند اثرات مثبتی داشته باشد، میتواند خطراتی نیز به دنبال داشته باشد. گسترش سریع شایعات و نقض حریم خصوصی افراد از جملۀ این خطرات است. دیپلماتها نیز از این خطرات مصون نیستند. سایت ویکی لیکس که به افشاگری اسناد محرمانه میپردازد، در مواردی اسناد نهادهای دیپلماتیک را افشا کرده است. امنیت و حریم خصوصی برای دیپلماتها دیگر بیمعنی است و میتوان گفت که همۀ تماسها و گفتگوهای آنان در معرض شنود و مراقبت است.
هرچند گوشیهای هوشمند باعث سرعتبخشیدن به مخابرۀ وقایع شده است، اما این امر لزوما به گسترش دیپلماسی و محدود کردن جنگ کمک نمیکند؛ چنانچه در مناطق دارای درگیری در خاورمیانه و آفریقا کمک نکرده است. از طرف دیگر، هرچند شبکههای اجتماعی انحصار رسانههای خبری رسمی را که معمولا با دولتها همراه بودهاند، شکستهاند؛ اما در همین شبکهها نیز افرادی وجود دارند که از نفوذ خود سوء استفاده میکنند. بر این اساس، کاربران این شبکهها باید تصمیم بگیرند که کدام منابع، قابل اعتماد هستند که این امر، نیازمند بررسی دقیق و عمیقی است که بسیاری به علت کمبود وقت، از آن سر باز میزنند. در این شرایط، کار دیپلماتها سختتر از گذشته شده است.
ظهور دیپلماسی عمومی
عبارت “دیپلماسی عمومی” برای نخستین بار در جنگ سرد و به عنوان معادل پروپاگاندا استفاده شد. “دیپلمات عمومی” شخصی است که در کنار مقامات رسمی، با مردم نیز ارتباط برقرار میکند. دیپلماسی عمومی به سه نوع سنتی، دولتی و نوین تقسیم میگردد که در اولی فقط وزارت امور خارجه، در دومی مجموعۀ دولت و در سومی، جمعی از نهادهای دولتی و غیردولتی در آن فعالیت میکنند. در دیپلماسی عمومی، موفقیت و شکست بر اساس این تعیین میشود که مردم کدام منبع را مورد اعتماد میدانند. امروزه نفوذ در کشورها بدون استفاده از دیپلماسی عمومی غیرممکن است. استفاده از قدرت سخت بدون توجه به قدرت نرم، باعث جبههگیری مردم کشور هدف میشود. ایالات متحدۀ آمریکا که در ابتدای قرن 21 به عراق و افغانستان حمله کرد؛ دچار این مشکل شد. البته این کشور کوشید تا با انتشار ویدیوهایی دلایل خود برای این حملات را شرح دهد؛ اما پیش از آن نخستین گام برای یک دیپلماسی عمومی موفق (گوش دادن) را بر نداشته بود.
فعالیت دولتها
فعالترین متخصص دیپلماسی عمومی در جهان، چین است. تأکید چین بر قدرت نرم احتمالا از عدم قدرت رقابت این کشور با آمریکا در قدرت سخت ناشی شده است. برگزاری المپیک 2008 در پکن و نمایشگاه جهانی اکسپو 2010 در شانگهای از جملۀ این فعالیتها بوده است. یکی دیگر از فعالیتهای چین در زمینۀ دیپلماسی عمومی، صدور فرهنگ و زبان چینی از طریق مؤسسۀ کنفوسیوس است. در سال 2015، 475 شعبه از این مؤسسه در 120 کشور جهان فعالیت داشتهاند. تمرکز این شعبات بر سه کشور آمریکا، ژاپن و کرۀ جنوبی بود که تهدید سیاسی برای چین به شمار میروند. این مؤسسه بر معرفی چین به عنوان یک کشور با فرهنگ غنی تلاش دارند تا اذهان را از رشد اقتصادی و افزایش توان نظامی این کشور محرف کنند.
روسیه نیز گامهایی در دیپلماسی عمومی برداشته است. شبکۀ روسیۀ امروز (RT) مهمترین ابزار روسیه در این زمینه به شمار میرود که بخشهایی به زبانهای انگلیسی، اسپانیولی و عربی دارد. اخبار مثبت دربارۀ غرب، به ندرت در این شبکه به چشم میخورد. کاخ کرملین سالانه بودجهای معادل 400 میلیون دلار (تقریبا دو برابر بودجۀ صدای آمریکا) برای این شبکه هزینه میکند. شبکههایی همچون بی بی سی، دویچه وله و صدای آمریکا نیز در نیم قرن اخیر، بار اصلی دیپلماسی عمومی کشورهای خود را بر دوش داشتهاند.
امروزه بنگاههای سخنپراکنی دولتی نمیتوانند نقش اصلی را در دیپلماسی عمومی ایفا کنند؛ بلکه توجه به کودکان و جوانان و به کار گیری بخش خصوصی میتواند روش مؤثرتری برای نفوذ در کشورهای دیگر باشد. برای مثال، “مرکز آمریکا” واقع در یکی از مراکز خرید در اندونزی، جایی است که جوانان اندونزیایی میتوانند برای جمعآوری اطلاعات دربارۀ آمریکا از آن استفاده کنند. همچنین سپاه صلح که در سال 1961 توسط جان اف کندی تأسیس شد، در سال 2015، 220 هزار داوطلب داشته است که در 140 کشور به ترویج ارزشهای آمریکایی پرداختهاند. هرچند شاید به نظر برسد که با گسترش فضای مجازی، نیازی به این سپاه عریض و طویل نباشد؛ اما باید در نظر داشت که ارتباطات رودرروی فردی، هنوز تأثیر غیرقابل جایگزینی دارد.
آیندۀ دیپلماسی عمومی
پیشرفت دیپماسی عمومی در آینده بر چند مبنا استوار خواهد بود. نخستین مبنا، اعتبار است. مردم اطلاعات را از منبعی دریافت میکنند که جهتگیری آن منبع، بیشتری تشابه را با افکار آنها داشته باشد. علت محبوبیت شبکۀ الجزیره و شکست شبکههای آمریکایی در جهان عرب، همین نکته است. به همین سبب، برخی معتقدند به جای تأسیس شبکه، باید در برنامههای شبکههای محبوب در هر منطقه، حاضر شد. مبنای دیگر در آیندۀ دیپلماسی عمومی، سرعت است. پاسخ به سؤال “چه بگویم” بر “چه باید بکنم” مقدم خواهد شد. البته در دسترس بودن امکانات ارتباط جمعی، لزوما به معنای ضرورت استفادۀ فوری از آنها نیست؛ اما باید در اولین فرصت به مطالبات افکار عمومی پاسخ داد. با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی، دیپلماتها میتوانند بدون واسطههایی همچون شبکههای خبری، با مردم سخن بگویند و این امر فرصتی است که باید آن را مغتنم بشمارند. مسئلۀ دیگر این است که با توجه به افزایش حجم اطلاعات در فضای مجازی، دیپلماتها باید اولویت در گوشدادن را به صداهایی بدهند که بیشترین ارزش را دارند.
دیپلماسی عمومی امری زمانبر است. مثلا اگر دانشجویی در کشوری تحصیل کند و خاطرۀ خوبی از آن کشور در ذهنش بماند، ممکن سی سال بعد، نخست وزیر کشورش شود و تعامل مطلوبی با کشور محل تحصیل خود داشته باشد. البته بسیاری از افرادی که بودجهها دولتی را تصویب میکنند، به دنبال نتایج کوتاهمدت هستند. با این حال، گاهی حضور دانشجویان در کشور مقصد نتیجۀ عکس میدهد که برای مثال میتوان از حضور سید قطب در آمریکا یاد کرد.
دولتها و بازیگران غیردولتی
پیمان صلح وستفالی به مفهوم و ایدۀ حاکمیت رسمیت بخشید و سرآغاز شکلگیری و فعالیت دولتهای مدرن شد؛ اما پس از جنگ سرد، بازیگران غیردولتی فعالی به وجود آمدهاند که خواستار تغییر در نظم پیشین هستند. داعش و القاعده دو بازیگر مهم در این زمینه هستند که این تغییر را از راه نبرد و جنگ پیگیری میکنند. در جریان جنگ سرد، جهان از دو قطب مشخص تشکیل شده بود و دیپلماتها در این میان، تکلیف خود را میدانستند؛ اما پس از فروپاشی شوروی، قدرتهای متعددی ظاهر شدند و فضای سیاسی بینالملل پیچیده شد. گسترش اینترنت به این پیچیدگی دامن زد و نقش بازیگران غیردولتی را نیز افزایش داد، به طوری که امروزه دولتی با نیروی نظامی عظیم لزوما برندۀ جنگ نیست؛ بلکه ممکن است سازمانی غیردولتی با روایت بهتر برندۀ جنگ باشد. در این میان، وظیفۀ دیپلماتها نیز تغییر خواهد کرد. این افراد و سازمانهای متبوعشان باید قادر باشند تا خود را با بیثباتی تطبیق دهند و تصمیماتی اصولی و در عین حال، عملی اتخاذ کنند.
در کنار بازیگران غیردولتی منفی، سازمانهای خیریه نیز رشد کردهاند. برای نمونه، سازمان پزشکان بدون مرز که در سال 1971، تأسیس شد و در سال 1999، برندۀ جایزۀ نوبل گشت، با گسترش اینترنت در سالهای اخیر به بازیگر مهمی در کمکهای بشردوستانه تبدیل شده است. وبسایت این سازمان در آمریکا در سال 2014 بیش از پنج میلیون نفر بیننده داشته است. امروزه شهرهای بزرگ نیز جزو بازیگران غیردولتی به شمار میروند. در سال 1950، کمتر از یک میلیارد نفر از مردم جهان در شهرها زندگی میکردند؛ اما تا سال 2050، این رقم به 6.5 میلیارد نفر خواهد رسید که دو سوم جمعیت بشر را تشکیل خواهد داد. شهرهایی نظیر سائوپائولو در برزیل و شانگهای در چین، ادارات امور خارجۀ مخصوص به خود را دارند که با بنگاههای اقتصادی، دانشگاهها و دیگر مؤسسههای این شهرها همکاری میکنند. در سال 2015، شهرهای آمریکا و چین اجلاس مشترکی برای بررسی برنامههای دو کشور در زمینۀ تغییرات آبوهوایی برگزار کردند. شرکتهای بینالمللی نیز جزو بازیگران غیردولتی هستند. برای مثال، گوگل با سرمایهای به ارزش 370 میلیارد دلار در اوایل سال 2015، با پیگیری یک دستورکار دیپلماتیک خود، با دولتهای ملی کار میکند.
مهاجران
مهاجران کشورها نیز امروزه نقش فعالتری نسبت به گذشته دارند، زیرا میتوانند ارتباط مجازی خود را با سرزمین مادری حفظ کنند. به همین منظور، دولتها تلاش میکنند تا جمعیت مهاجر را مورد توجه قرار دهند. تلویزیون “سی سی تی وی” چین به عنوان بخشی از مأموریت خود، برنامههایی را ویژۀ چینیهای مقیم خارج پخش میکند. البته گاهی دولتهای دیگر به دنبال جلب نظر مهاجران میروند. برای مثال دولت آمریکا در جریان امدادرسانی به آسیبدیدگان زلزلۀ هائیتی با 600 هزار مهاجر اهل این کشور در آمریکا ارتباط برقرار کرد. همچنین دولت انگلستان با شبکۀ بی بی سی فارسی توانسته است تا مخاطبانی را از ایرانیهای خارج از کشور به خود جذب کند.
فیسبوک
فیسبوک نیز یکی از بازیگران غیردولتی در دنیای امروز است. امروزه فیسبوک باعث شده است تا تماسهای تلفنی و نوشتن نامه، جای خود را به جریان دائمی اطلاعات در این شبکۀ اجتماعی بدهد. فیسبوک ادعا میکند که متعهد به فضای باز است، اما با این حال باید از قوانین ملی تبعیت کند. این شرکت حجم عظیمی از اطلاعات شخصی را نگهداری میکند که دولتها معتقد به حق خود برای نظارت بر این اطلاعات هستند. این شبکۀ اجتماعی به خاطر حوزۀ وسیع کاربرانش، به یکی از بازیگران عرصۀ دیپلماسی مدرن تبدیل شده است.
منازعه و دیپلماسی
حل منازعات یکی از دغدغههای همیشگی دیپلماتها بوده است. یکی از فواید فضای مجازی برای دیپلماتها، امکان دریافت هشدارهای سریع و بههنگام بروز منازعات در این فضاست. دیپلماتها میتوانند با واکنشهای سریع به این هشدارها، از تبدیل شدن مشکلات معمولی به بحرانهای بزرگ جلوگیری کنند. البته منازعات به فضای سایبر نیز سرایت کردهاند. حملات سایبری مانند هککردن و ارسال تقاضای جمعی برای مسدود شدن سایتها از این قبیلاند. در این شرایط لازم نیست که دیپلماتها متخصص فنی ارتباطات باشند، اما باید افراد متخصص در این زمینه در وزارت امور خارجه استخدام شوند. امروزه در اختیار داشتن افراد باهوش از امکانات نظامی مهمتر است.
مذهب و دیپلماسی
مذهب نیز همچنان نقش مهمی در امور دیپلماتیک ایفا میکند. با توجه به ماهیت دولت و فرهنگ در جوامع، جدایی دین از سیاست فرضیهای است که در عمل رد شده است. این امر در خاورمیانه مشهود است و آموزهها و احکام اسلامی بر مسائل دیپلماتیک در این منطقه سایه افکنده است؛ لذا دیپلماتهایی که به کشورهای اسلامی اعزام میشوند باید با مبانی دین اسلام آشنا باشند. رهبران کلیسای کاتولیک نیز به طور علنی دیپلماسی مذهبی را به کار میگیرند. پاپ فرانسیس مشتاقانه رسانههای اجتماعی را پذیرفته و تقریبا هفت میلیون نفر دنبالکننده در توییتر دارد. هرچند اکثر دولتهای غربی جدایی دین از سیاست را در بخش عمدۀ دیپلماسی خود پذیرفتهاند، اما وزارت خارجۀ آمریکا پستهای جدیدی ایجاد کرده است تا بتواند با رهبران و جوامع مذهبی ارتباط بگیرد و حتی برخی مقامات خواهان حضور “وابستۀ مذهبی” در سفارتخانهها هستند.
پایداری در مسیر
مشکلات بسیاری در راه دیپلماتها وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
تأثیر سیاست داخلی
دیپلماتها علاوه بر سیاست خارجی، باید در عرصۀ سیاست داخلی نیز درگیر باشند. فرار از تلههای کار گذاشته شده توسط قانونگذاران جناح مخالف یا دفعکردن نفوذ سازمانهای جاسوسی دولتهای دیگر میتواند وقت و انرژی روحی زیادی را از یک دیپلمات بگیرد. هرچند دیپلماتها کار خود را مهمتر از سیاست داخلی میدانند؛ اما امروزه نمیتوانند از مسائل سیاسی داخلی فاصله بگیرند. در آمریکا و بسیاری از دموکراسیهای پارلمانی، دیپلماتها از جمله مقاماتی هستند که قوۀ مقننه آنها را فرا میخواند تا دربارۀ روابط بینالمللی کشور توضیح دهند تا قانونگذاران بتوانند تهدیدها و فرصتها را ارزیابی نمایند. در کنار این امر، سیاستزدگی دیپلماسی تا حدی پیش میرود که تقریبا به فروش مقام سفیری میرسد. افرادی که در آمریکا کمک قابل توجهی به مبارزات انتخابی رئیس جمهور کردهاند، برای تصدی سفارت نامزد میشوند. گاهی در جلسات مجلس سنای آمریکا که مسئولیت تأیید انتصاب سفیران را برعهده دارد، ناآگاهی این افراد از مسئولیتهای خود آشکار میگردد. آمریکا تنها کشوری است که روند انتخاب سفیران را تا این حد سیاسی میکند.
دیپلماتها باید توجه داشته باشند که به سوی تجارت کشیده نشوند، زیرا تجارت یکی از موضوعاتی است که تند و تیزترین توجهات سیاسی را به خود جلب میکند. افزون بر این، گروههای فشار سازمانیافتهای وجود دارند که با نفوذ در کنگره، کاخ سفید، وزارت امور خارجه، رسانههای خبری و دیگر مراکز صاحب نفوذ، مانع از اقدامات دیپلماتهای به سود یا زیان کشورهای خاص میشوند. با این حال، گاهی وجود فشارهای داخلی برای تأمل بر تصمیمهای سیاست خارجی، امری مطلوب است. برای نمونه، تجربۀ جنگ عراق نشان داد که همسو بودن دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در حمله به عراق، باعث شد تا این تصمیم نادرست بدون چالش جدی اتخاذ شود.
دیپلماسی توزیع شده
امروزه مسئولیت دیپلماسی میان سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی توزیع شده است. این امر باعث شده است تا مشکلاتی برای دیپلماتها ایجاد شود. مثلا در آمریکا برای اجرای یک توافقنامه، مجلس سنا، کنگره، دولت و گاهی حتی دادگاههای فدرال ایفای نقش میکنند. در داخل دولت نیز علاوه بر وزارت امور خارجه، وزارتخانههایی همچون وزارت دفاع، وزارت خزانهداری، وزارت بازرگانی و وزارت دادگستری نیز به امر دیپلماسی وارد میشوند. همچنین در دوران ریاست جمهوری کندی، “آژانس آمریکا برای توسعۀ بینالملل (USAID)” برای تمرکز کمکهای خارجی آمریکا تأسیس شد. در دوران جورج بوش نیز “طرح اضطراری رئیس جمهور برای تسکین ایدز (PEPFAR)” به جریان افتاد. بحث “مقابله با تروریسم” نیز بحث جدیدی است که بودجۀ فراوانی به خود اختصاص داده است. باید پذیرفت که دیپلماسی نباید بیش از حد گسترش یابد و به عرصههایی که با هم همپوشانی دارند، وارد شود.
آموزش دیپلماتها
آموزش دیپلماتها در بسیاری از کشورها هنوز حالت سنتی دارد و ویژگیها و شرایط یک دیپلمات خوب با مرور زمان تغییری نکرده است. تأسیس آکادمیهای دیپلماتیک نظیر “مؤسسۀ خدمات خارجی” آمریکا نشان میدهد که داشتن مدرک تحصیلی از دانشگاههای برتر برای فعالیت حرفهای در عرصۀ دیپلماسی کافی نیست. باید به اقتضای شرایط منطقۀ اعزام، آموزشهای خاصی به دیپلماتها عرضه شود. برای مثال برای دیپلماتهایی که به خاورمیانه اعزام میشوند، برخورداری از دانش قرآنی ضروری است. همچنین با توجه به تغییرات سریع در حوزۀ فناوری، دیپلماتهای باید با جدیدترین فناوریهای روز آشنا باشند. بهترین راه برای این کار، آموزش از راه دور است که هم هزینۀ کمتری دارد و هم برای دیپلماتهای مستقر در خارج از کشور قابل اجراست. بحث دیگر در موضوع آموزش دیپلماتها، اصلاح روند استخدام و جذب است. ضروری است که افرادی با تسلط بر زبانهای خارجی، شناخت مناطق مورد نظر و داشتن مهارتهای فنی نیز جذب دستگاه دیپلماسی شوند. راهاندازی سفارت مجازی در کشورهای دیگر (بدون سفارت حقیقی) نمیتواند تأثیر چندانی بگذارد، زیرا دیپلماتها باید از نزدیک با مردم کشور هدف تعامل کنند. در این حالت میتوان از دیپلماتهای اعزامی بهرهبرد؛ هرچند این کار خطرات و تهدیدهای امنیتی خاص خود را دارد.
شکلگیری آیندۀ دیپلماسی
وقتی در ژوئیۀ 2015 توافق مربوط به برنامۀ هستهای ایران حاصل شد، علاوه بر شبکههای خبری، وزیران خارجۀ شرکتکننده در مذاکرات نیز این خبر را در شبکههای اجتماعی اعلام کردند. 15 حساب توییتری اصلی دولت آمریکا نیز موضع واشنگتن را منتشر کردند. این امر نشان میدهد که اموری همچون سرعت، ارتباط مستقیم با مردم، مشارکت عمومی، گسترۀ مخاطبان و پیشبینی واکنشها در آیندۀ دیپلماسی حائز اهمیت خواهد بود.
دیپلماسی دیگر در انحصار مردان نیست و زنان نیز در آن وارد شدهاند. قدرتهای جهانی تکثر یافتهاند و فضای دیپلماتیک پیچیده شده است. با این حال، نقش شخصیتها ثابت مانده است. باراک اوباما، آنگلا مرکل، شی جین پینگ و ولادیمیر پوتین، هر یک شیوۀ خاص خود را دارند که سیاست خارجی کشورشان را تحت تأثیر قرار میدهد. روانشناسی دیپلماسی نیز همچنان یک موضوع با اهمیت باقی خواهد ماند و خود را در فناوریهای جدید وارد خواهد کرد. بازیگران غیردولتی به واسطۀ رسانههای جدید، بیش از پیش دیده خواهند شد و نفوذ سیاسی بیشتری کسب خواهند کرد. رسانههای جدید باعث میشوند تا مسائل به سرعت، عمومی شوند و اهمیت یابند. همۀ این امور نیازمند اصلاح اولویتهای دیپلماتیک خواهند بود.
با توجه به توانایی روبهرشد فناوریهای جدید برای تحلیل ابردادهها، گردآوری اطلاعات میتواند گستردهتر و دقیقتر از پیش شود. کوه اطلاعات روز به روز بزرگتر میشود و کنترل و مدیریت آن اهمیت روز افزونی دارد. در آینده ممکن است سفارتخانهها در خط مقدم جمعآوری دادهها تبدیل شوند تا آنها را برای تحلیل به وزارت امور خارجه بفرستند. البته باید توجه داشت اعداد و ارقام ممکن است انحرافی باشند. برای مثال، تعداد دفعاتی که یک پیام در توییتر منتشر میشوند، نشانگر محبوبیت آن نیست؛ بلکه ممکن است این کار توسط رباتهای مجازی انجام شده باشد.
از جمله محصولات این سیستم پیشرفتۀ تحلیل دادهها، اطلاعاتی خواهد بود که در شکلدهی به روایتها مورد استفاده قرار میگیرد. این روایتها از عناصر مرکزی تلاش کشورها برای ارائۀ تصویری مطلوب از خود نزد مردم جهان محسوب میشوند. روایت داعش از خود، “بیایید و بکشید” نبود؛ بلکه “بیایید و بسازید” بود. داعش در کنار انتشار ویدیوهای رعبآور برای دشمنان، ویدیوهایی از زندگی روزمرۀ مردم در مناطق تحت نظر خود برای دوستانش منتشر میکرد. دیپلماتها در ارائۀ روایتهای کشور خود و مقابله با روایتهایی که با منافع کشورشان در تضاد است، نقش حیاتی دارند. بهرهگیری از شبکههای اجتماعی برای این کار، ضروری است. البته روایتهایی که حقیقت نداشته باشند، نمیتوانند دوام بیاورند و تأثیر عکس خواهند داشت؛ مانند هنگامی که اوباما ادعای دفاع از فلسطین را مطرح کرد، اما هنگامی که عملا قدمی در این زمینه برنداشت، به تنفر مسلمانان از آمریکا افزود.
نظر خود را بنویسید.