«سردار گیلهمردان» منتشر شد /نذر حاج قاسم برای گیلانیها چه بود
کتاب «سردار گیلهمردان» شامل خاطرات مردم گیلان از ایام شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس به قلم نرجس توکلی لشکاجانی و توسط انتشارات راهیار منتشر و راونه بازار نشر شد.
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، کتاب «سردار گیلهمردان» شامل خاطرات مردم گیلان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس با تحقیق و پژوهش فاطمه آقایی و زینب کریمی، بهقلم نرجس توکلی لشکاجانی بهتازگی توسط انتشارات راه یار منتشر و روانه بازار نشر شده است.
پیشتر هفت کتاب «شروهای برای حبیب»، «بر شانههای کارون»، «سردار سربدارها»، «حافظ دلها»، «یزله بر دجله»، «سلیمانیها» و «ابرقدرت خداست» درباره روایتها و خاطرات مردمی شهرهای مختلف از ایام شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده بود.
در بخشی از مقدمه این کتاب که هشتمین جلد از عناوین ناشر درباره خاطرات مردمی از ایام شهادت سردار سلیمانی است، چنین آمده است:
«کلمه «سردار» برای گیلان و گیلانی، به هیچ وجه واژه غریبی نبوده و نیست. در حافظه تاریخی هر گیلانی، نام سردار، مشحون از قهرمانی و جوانمردی و غیرت بزرگمردی است که در برابر بزرگترین ابرقدرتها ایستاد و به شهادت رسید: میرزا کوچک خان جنگلی با وجود گذشت صد سال از شهادت میرزا، هنوز هم میتوان داستانهای قهرمانانه او در برابر تجاوز شوروی را از زبان قدیمیهای گیلان شنید. هنوز هم نوای حزنانگیز گیلکزنان غیور را میتوان شنید که در سوگ این بزرگمرد تاریخ، ناله و فغان سر میدهند، او را برادر خطاب میکنند. در دل، قربان صدقهاش میروند و از نهایت ایثار و از خودگذشتگیاش که سایه امنی برای مردم فراهم کرد، قدردانی میکنن
پس از گذشت حدود یک قرن از شهادت سردار جنگل، بار دیگر این واژه در افواه مردم جاری و ساری شده بود. سال ۱۳۹۵ بود. در کوچه و بازار نام سردار روی زبانها میچرخید؛ سرداری که قرار بود بیاید و جان دوبارهای به دلهای مردم شهر ببخشد؛ گویی سردار جنگل زنده شده بود و بار دیگر در کالبد سرداری از دیار کویر به آغوش گیلان بازمیگشت برگزارکنندگان همایش که میدانستند سردار پرمشغله است و ممکن است دعوتشان را رد کند، دست به ابتکار جالبی زده بودند. آنها با هماهنگی با خانواده شهدا، دعوتنامه را از زبان مادران شهدای گیلان نوشته و از آنان خواسته بودند پای دعوتنامه را امضا کنند. این ابتکار عمل جالب، کار خودش را کرد دل سردار دلها که شیفته شهدا و ارادتمند خانوادههایشان بود، لرزاند و پشت تریبون همایش رساند؛ همایشی بینظیر که به گفته سردار، هیچوقت و هیچ کجای دیگر تکرار نشد. جملات سردار نیز نشان از معنویت حاکم بر فضای آن داشت. از جمله اینکه ایشان در آن همایش گفت: من حضور شهدا را در این جمع احساس میکنم....
در حاشیه همین همایش هم بود که سردار در جمع رزمندگان گیلانی فاتح نبل و الزهرا و برای قدردانی از این حرکت و جهاد عظیم، انگشترش را به فرمانده گیلانیها، سردار حقبین داد و گفت: «من افتخار میکنم که رشتی هستم؛ آن رشتی که ما دیدیم و شناختیم.» بعد از آن بود که به گفته سردار حقبین، سردار سلیمانی نذر کرده بود تا وقتی که زنده است، روزی پنج تا صلوات برای گیلانیها بفرستد.»این کتاب کوششی است برای ثبت سوگواریهای مردم گیلان در عزای بزرگمردی که تاریخ به احترامش قیام کرد؛ مردی که سراسر زندگیاش حماسه بود و با شهادتش، حماسهای دیگر آفرید؛ حماسهای که رمز آن، پررنگ شدن کلمه وحدت بود. در سوگ او همه مردم گیلان، به دور از رنگ و قوم و نژاد و لهجه و جناحبندیهای سیاسی، به میدان آمدند و چونان عزای عزیرانشان، به سوگ نشستند. گویی حالا و بعد از شهادت سردار دلها، نسل ما بعد از گذشت صد سال از شهادت میرزا، معنای لالاییها و آوازهای حزین مادربزرگهایمان را در شهادت سردار به درستی فهم کرد. مادربزرگهایی که در رثای سردار جنگل میخواندند و اشک چشمشان را با گوشه روسری پاک میکردند. گویی حالا رسالت نسل ماست که از سردار دلها بگوییم، اشکها و گفتههای مردم در سوگش را ثبت و ضبط کنیم و به گوش آیندگان برسانیم.»
اینکتاب با ۱۳۶ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شده است.
منبع مهر
انتهای پیام/
نظر خود را بنویسید.