logo
logo
دیپلماسی فرهنگیِ ترازِ چهل واره ی دوم انقلاب اسلامی
  • 1402/08/16 - 13:52
  • 378
  • زمان مطالعه : 7 دقیقه

رویکرد تمدنی به دولت‌سازی

تمدن اسلاو-ارتدوکس همواره در کانون نفوذ «امواج تمدنی» بوده است. اکنون با تضعیف تدریجی نظام تمدنی غرب، ابر چرخه جدیدی از «شرق» آغاز شده است.

رئیس‌جمهور روسیه 31 مارس 2023 فرمان شماره 229 با موضوع تصویب مفهوم سیاست خارجی فدراسیون روسیه را امضا کرد. در این مفهوم، روسیه به عنوان «یک تمدن دولتی اصیل، یک قدرت گسترده اوراسیا و اروپا-اقیانوس آرام که مردم روسیه و سایر مردمانی را که جامعه فرهنگی و تمدنی جهان روسیه را تشکیل می‌دهند، گرد هم آورده است» تعریف شده است.

برای اولین بار در تاریخ روسیه مدرن، در یک سند دکترین رسمی، ایده جهان روسیه و نظریه تمدنی توسعه اجتماعی به عنوان مبنای برنامه‌ریزی سیاست خارجی و خودشناسی دولت در نظر گرفته شد.

نظریه‌ها و مفاهیم تاریخی نیکلای دانیلوسکی، اسوالد اشپنگلر، پیتیریم سوروکین، لو گومیلیوف، شموئل آیزنشتات، آرنولد توینبی، ساموئل هانتینگتون، الکساندر آخیزر، بوریس اراسوف، یوری یاکووتس و تعدادی دیگر از پژوهشگران تحت عنوان «تمدن ـ تاریخ» به طور کلی یک سیستم اجتماعی بسته را درک می‌کنند که با ساختار منحصر به فرد (یعنی عناصر و ارتباطات خاص بین آنها) و چرخه‌های مشخصه توسعه تاریخی مشخص می‌شود.

در چارچوب چنین درکی از «تمدن»، بدیهی است که اساس ماهوی آن ماهیت منحصر به فرد باشد و به شما امکان می‌دهد آزادانه یک جامعه را از هر جامعه دیگری در مراحل مناسب توسعه تمدن متمایز کنید. چنین دیدگاهی از رویکرد تمدنی، پیش نیازهای زیر را از پیش تعیین می‌کند که هنگام تعمیم آن به عملکرد دولت‌سازی در روسیه مهم است.

اول، هر تمدنی را می‌توان یک سیستم خودکفا دانست و آن را مستقل از سایر جوامع همزیستی به‌عنوان یک سیستم خودکفا در نظر گرفت. حتی با در نظر گرفتن این واقعیت که تمدن‌های مختلف می‌توانند شبیه هم باشند و ارتباطات فردی و/یا عناصر سیستم‌های یکدیگر را بازتولید کنند، در مجموع، ویژگی‌های ساختاری یک تمدن منحصربه‌فرد و غیرقابل تکرار در چارچوب تمدن دیگر است و تلاش‌ها برای چنین بازتولیدی اغلب نمی‌تواند منجر به نتیجه مورد انتظار شود.

با در نظر گرفتن این موضوع، موفقیت استفاده از رویکرد تمدنی در روسیه تا حد زیادی به محتوای سیستم ما و توانایی فیلتر کردن عناصر وام گرفته شده ناکارآمد (اعم از عضویت در برخی نهادهای بین‌المللی و واردات فرهنگ غربی بستگی دارد و سبک زندگی یا وابستگی بیش از حد اقتصادی به ارزهای خارجی). بر اساس منافعی که به صورت عملی فرموله شده و یک بازنگری مناسب، برخی از این عناصر بیگانه در معرض ریشه کن کردن یا تعدیل قابل توجه هستند، در حالی که بخشی دیگر که اثربخشی خود را نشان داده‌اند، می‌توانند بیشتر ادغام و توسعه یابند.

اگر به «پازل» تاریخی روسیه دقت کنیم، این وظیفه بیش از پیش ضروری می‌شود. در طول قرن گذشته: 1) امپراتوری روسیه وجود نداشت (در زمان فروپاشی آن، ارتباط نزدیکی با جامعه غربی داشت). 2) پروژه اتحاد جماهیر شوروی به طرز غم انگیزی به پایان رسید (در اصل مبتنی بر تئوری سوسیالیسم غربی، اگرچه ضد بورژوایی و ضدانقلابی بود). 3) روسیه مدرن به ایده فرهنگی و تمدنی جهان روسیه روی آورد (پس از سی سال خودشناسی و توسعه دموکراسی و لیبرالیسم طبق الگوی غربی).

دوم، ویژگی‌های نظام تمدنی را عامل سیاسی-جغرافیایی یعنی کمیت و کیفیت تمدن‌های پیرامون آن تعیین می‌کند. به عنوان مثال، اگر به گذشته نگاه کنید و مرزهای زمینی را به عنوان مبنا در نظر بگیرید، تمدن غربی (از جمله ایالات متحده) عمدتاً با انواع فرهنگی-تاریخی ارتدکس و آمریکای لاتین هم مرز است. در عین حال، به عنوان مثال، تمدن اسلاو-ارتدوکس (جهان روسیه) با نظام تمدن غربی، اسلامی، بودایی و چینی در تماس مستقیم است.

چنین ویژگی‌های سیاسی و جغرافیایی تا حد زیادی به عنوان مثال، اهمیت «مسأله شرقی» برای غرب را عینیت می‌بخشد، و برای روسیه میانجی‌گر اولویت‌بندی پارادایم دوسویه «غرب-شرق» در سیاست خارجی (به معنای وسیع این اصطلاحات، از جمله، مفهوم شرق به عنوان خاور نزدیک و میانه و خاور دور). می‌توان فرض کرد که دقیقاً انعکاس کم و مشروط «عنصر شرقی» در «معمای تاریخی» روسیه است که در مراحل خاصی از توسعه، از دیدن کل تصویر تمدن جهان روسیه جلوگیری می‌کند.

سوم، تحلیل تاریخی و نظریات تمدنی پایه، گواه ماهیت چرخه‌ توسعه نظام‌های فرهنگی-تاریخی (جنبه درونی) است. در عین حال، اگر ماهیت تعامل نظام‌های تمدنی را در پویایی‌های تاریخی با یکدیگر در نظر بگیریم (جنبه بیرونی)، باید از حضور ابر چرخه‌های توسعه جهانی نیز صحبت کرد.

بنابراین، ابر چرخه مشروط «جزرومد شرقی» در فضای اوراسیا (فعالیت خلافت عرب، امپراتوری چنگیز) با «جزرومد غربی» (از رنسانس تاکنون) جایگزین شد. اکنون ظاهراً ابر چرخه جدیدی از «موج شرقی» با تضعیف تدریجی نظام تمدنی غرب آغاز شده است.

تمدن اسلاو-ارتدوکس خود را در کانون تأثیر این «امواج تمدنی» یافت. همراه با موقعیت سیاسی و جغرافیایی روسیه و گسترش نفوذ چین و هند (که محرک‌های قدرت فزاینده «موج شرقی» هستند)، نشان می‌دهد که ما ناگزیر در مرکز یک گرداب تاریخی دیگر خواهیم بود. در واقع، ظاهراً روسیه از مارس 2014 در فاز فعال خود قرار داشته و همه رویدادهای بعدی مربوط به این موضوع در معنای ژئوپلیتیکی، «موج شرقی» با تضعیف تدریجی سیستم تمدن غرب آغاز شده است.

چهارم، هر تمدن دارای مجموعه‌ای از مؤثرترین ابزارها در تعامل با محیط خارجی (سیستم‌های دیگر) است. مجموعه و محتوای ابزارها به بستر توسعه تاریخی، ویژگی‌های نظام تمدنی (ارزش‌ها و سنت‌ها، روایت ایدئولوژیک، ویژگی‌های فرهنگی، پتانسیل فکری و غیره) و نیز ماهیت و پویایی روابط با جوامع تمدنی همسایه بستگی دارد.

اگر ما در مورد تمدن مشروط اسلاو-ارتدوکس صحبت کنیم، روسیه از نظر تاریخی از مجموعه خاصی از ابزارها استفاده می‌کند که برای آن مؤثرتر است: ابزارهای نظامی-سیاسی (دیپلماسی، ارتش و نیروی دریایی). ابزارهای فرهنگی و ایدئولوژیک (از جمله هنر، فلسفه و دین)؛ ابزارهای اقتصادی (عمدتاً منابع پایه). در عین حال، پایه و اساس سرمایه انسانی قدرتمند و پتانسیل فکری جهان روسیه به معنای گسترده قومی این واژه است.

پنجم، بسته به چرخه حیات یک نظام تمدنی، توسعه آن، هدف‌گذاری ایدئولوژیک و حساسیت به تأثیرات خارجی، همه تمدن‌ها می‌توانند در قالب‌های اصلی زیر با یکدیگر تعامل داشته باشند: تضاد (با درجات و ماهیت متفاوت)، بی‌طرفی مشروط یا همکاری آشکار. شدت کنش متقابل تمدن‌ها در عین حال، انتشار و تأثیر متقابل اجتناب ناپذیر جوامع را تحریک می‌کند. با در نظر گرفتن این موضوع و بسته به دوران (به عنوان مثال، قرون وسطی یا جهان مدرن کنونی)، تصویر اصالت تمدن‌ها ممکن است تغییر کند، اما غالب گره‌ها که در طول قرن‌ها ثابت شده‌اند، سیستم‌های مربوطه را حفظ می‌کنند. بنابراین، در یک لحظه از زمان حتی در شرایط تسلط یک یا دو مدل تمدنی، این وضعیت به «پایان تاریخ» منجر نمی‌شود.

شناسایی ماهیت، پویایی و چشم‌انداز تعامل نظام‌های تمدنی با یکدیگر باید بر اساس تحلیل تاریخی ویژگی‌های روابط بین جوامع باشد. ارزیابی گذشته‌نگر چرخه‌های تعامل بلندمدت، شناسایی الگوهای اساسی آن، شکل‌دهی یک استراتژی روابط بلندمدت را ممکن می‌سازد. تجزیه و تحلیل تاریخ مدرن امکان تنظیم استراتژی بلندمدت روابط را با در نظر گرفتن ویژگی‌های مربوط به فعالیت تمدن‌ها در محیط خارجی امکان‌پذیر می‌کند.

بنابراین، در تدوین بیشتر سیاست‌های خارجی و داخلی روسیه در زمینه چندقطبی شدن روزافزون جهان، توصیه می‌شود هم ویژگی‌های ذکر شده و هم تعدادی دیگر از ویژگی‌های عملکرد سیستم‌های تمدنی را در نظر بگیریم. خود رویکرد تمدنی باید به‌عنوان یکی از ابزارهای یکپارچه امیدوارکننده در عمل دولت‌سازی به‌طور فعال توسعه داده شده و به کار گرفته شود.

 

منبع:

https://ru.valdaiclub.com/a/highlights/tsivilizatsionnyy-podkhod/

نویسنده: یوگنی تیپایلوف[1]

22 اوت 2023

ترجمه: زهره حمدیه



[1] . Евгений Типайлов

. .

. .

نظر خود را بنویسید.

Copyright © 2022 icro.ir , All rights reserved