-->
logo
logo
دیپلماسی فرهنگیِ ترازِ چهل واره ی دوم انقلاب اسلامی
  • 1403/02/23 - 16:57
  • 311
  • زمان مطالعه : 11 دقیقه

جایزه جهانی شهید صدر، پیوندی بین دیپلماسی فرهنگی کشور با نهادهای علمی است

یکی از داوران جایزه جهانی صدر، این رویداد را اتفاقی دانست که می تواند زمینه ساز ایجاد پیوند بین دیپلماسی فرهنگی کشور با نهادهای علمی و زمینه ای برای رویش نظریه‌های تازه و عرضه آنها باشد.

حجت‌الاسلام محسن الویری، استاد گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام و رئیس کمیته سیره و تاریخ و تمدن اسلامی جایزه جهانی شهید صدر، این جایزه را یکی از حلقه های ایجاد ارتباط بین دستگاه‌های اجرایی و نهادهای علمی عنوان کرد و برگزاری آن را در ارتباط بین دستگاه‌های اجرایی و نهادهای علمی و فراگیرشدن آن در دانشگاه‌ها را در بهتر دیده شدن و شنیده شدن این جایزه بسیار اثرگذار دانست.

گفت و گو با الویری، رئیس کمیته سیره و تاریخ و تمدن اسلامی جایزه جهانی شهید صدر را در ادامه می‌خوانید:

 

 به عنوان سوال نخست ارزیابی شما از کم و کیف آثار ارسال شده یا آثاری که برای داوری انتخاب کرده اید، چیست ؟

دردور نخست برگزاری جایزه جهانی شهید صدر، 13 اثر در کمیته سیره و تاریخ و تمدن اسلامی مورد ارزیابی قرارگرفت. یکایک آثار غیر از داوری فردی اولیه، با حضورهمه داوران در یک بررسی جمعی هم ارزیابی شد. ولی درمجموع بر خلاف آن گونه که انتظار می‌رفت، آثار ارسال شده نتوانستند به عنوان یک نمونه برتر، به مسئولان برگزار کننده پیشنهاد شوند.

شاید عوامل مختلفی دراین موضوع نقش آفرین بوده باشند که به نظر من یکی ازدلایل آن عدم تبیین درست و روشن هدف از برگزاری این جایزه و همچنین عدم ارائه تعریف و چارچوبی از مفهوم نظریه و حتی مفهوم نوآوری از سوی دست اندرکاران برای پژوهشگران این عرصه‌ها بوده است. شاید بعضی نویسندگان براین باور باشند هر مقاله خوب و پژوهشی که نوشته‌اند، می‌تواند دراین فرایند مورد ارزیابی قرار بگیرد. اما چنین نیست و به نظر می‌رسد اصولا فرهنگ‌سازی برای نوآوری و فرهنگ‌سازی برای نظریه‌پردازی، فرایندی است که نیاز به سرمایه‌گذاری‌های بیشتری دارد. بنابراین از نگاه من عدم درک درست از این موضوع بویژه در مباحث تاریخی، یکی ازعوامل استقبال نشدن از این جایزه بوده است.

عامل دوم مربوط به تجربه اجرایی این طرح است که آن هم به نوبه خود بر کم بودن نسبی استقبال مؤثر بود، البته بی تردید این موضوع در دوره های بعد قابل اصلاح خواهد بود. بطور مثال یک دست نبودن مستندات طرح‌ها که در این دوره وجود داشت به آسانی می‌تواند در دوره‌های بعد برطرف شود. 

نکته سوم انگیزه و فرهنگ حضور یافتن دراین رویدادها است که به دلیل تجربیات مختلف دراین عرصه، به نوعی شاید در بین قشری از نخبگان برای حضور دراین جائزه‌ها و جشنواره‌ها رغبتی وجود نداشته باشد و بلکه برعکس، دلزدگی وجود داشته باشد. کم نیستند افرادی که حاضر نیستند در هیچ رویداد و جائزه و جشنواره‌ای حضور بیابند یا در فرایند مسابقه گونه‌ای که اثری با عنوان برتر انتخاب می‌شود، حضور پیدا کنند. این افراد شاید در باره علمی بودن فرایندهای ارزیابی و انتخاب اثر برتر ، تردیدهایی دارند. تجربه و حافظه ما در بردارنده موارد متعددی از این دست است که گاه افرادی اثری را ارزیابی کرده‌اند که به هیچ روی در آن تراز و سطح علمی شایسته این کار نبوده‌اند. بنابراین زدودن این تلقی از روش مرسوم و جانشین کردن آن با فرایند علمی این جائزه که بنایش برکار علمی دقیق بدون و یا با حداقل مباحث حاشیه‌ای و جانبی است، طبیعتا نیازمند زمان بیشتری است. 

بنابراین از نگاه بنده، بنا به این سه دلیل، آثار ارسالی در بخش کمیته سیره، تاریخ و تمدن اسلامی چندان چشمگیر نبوده است. تاکید می‌کنم این سخن به هیچ روی به معنای کم اهمیت بودن و کم ارزش بودن طرحهای ارسال شده نیست، اما به دلیل تراز بالای این جایزه و معیارها و استاندارهایی که برای ارزیابی در اختیار قرار گرفته بود، درصد بسیار بالایی از آثار ارسالی نتوانستند از این مرحله عبور کنند.

آیا جایزه جهانی صدر می تواند به ارتقای نظریه پردازی در عرصه علوم اسلامی و علوم انسانی کمک برساند؟

بدون تردید پاسخ مثبت است و برگزاری این نوع جایزه‌ها می‌تواند کمک بسیارموثری در نظریه‌پردازی باشد، منتهی مشروط به این که فرایندها به خوبی تعریف و تبیین شوند، فرهنگ‌سازی خوبی صورت بگیرد، مشارکت‌ها جدی و ارزیابی‌ها دقیق و واقعی باشد و نهاد برگزارکننده هم به تعهدات خود پایبندی داشته باشد. 

مایل هستم دو نکته را به صورت مصداقی در این باره ذکر کنم: 

نخست اینکه اصولا جایزه جهانی صدر یکی از حلقه های ایجاد ارتباط بین دستگاه‌های اجرایی و نهادهای علمی است. از یاد نبریم که یکی از مشکلات جدی کشور ما در عرصه علم، گسست بین نهادهای علمی و خروجی های آنها با دستگاه‌های اجرایی است. اگر دستگاه دپلماسی فرهنگی کشور به منزله دستگاه اجرایی در نظر گرفته شود، می‌توان گفت یکی از نقش‌ها و کارکردهای آن ایجاد رابطه بین نهادهای علمی داخلی و نهادهای علمی خارج از کشور است. از این منظر جایزه جهانی صدر، گام مهمی در این مسیر به حساب می‌آید، چون می‌تواند زمینه ساز ایجاد پیوند بین دیپلماسی فرهنگی کشور با نهادهای علمی باشد. طبیعتا وقتی این ارتباط برقرار شود، زمینه برای رویش نظریه‌های تازه و عرضه آنها فراهم خواهد آمد. 

نکته دیگر این است که اصولا نهادهای علمی، آورده‌ای جز تربیت دانش آموختگان و ارائه آثار علمی ندارند. همانطور که خروجی یک باشگاه، ورزشکاری است که تربیت می‌کند، نهادهای علمی، هم نیروی انسانی تربیت می‌کنند و هم تولید آثار علمی دارند و همانطور که یک باشگاه دوست دارد ورزشکار تربیت‌شده‌اش در سطح جامعه بدرخشد، برای نهادهای علمی هم هیچ چیز ارزشمندتر از این نیست که خروجی‌ها و دستاوردهای علمی آنها مورد توجه و بهره‌برداری قرار بگیرد و طبیعتا مورد توجه قرار گرفتن یک یافته علمی و یک اندیشه و یا یک نظریه یعنی عرضه کردن آن، دیده شدن آن و نقد آن. دیده شدن به این معنا است که در جای دیگر هم از آنها آگاهی پیدا کنند و آنها را بشنوند و آنها را نقد کنند. بنا بر این، رشد یک نهاد علمی در گروی ارائه یافته‌های آن و نقد آنهاست. جوایزی که درجایزه جهانی شهید صدر برای برگزیدگان پیشنهاد و پیش‌بینی شده است، امکان ارائه دیدگاه‌شان را در جاهای مختلف فراهم می‌کند و این یعنی دقیقا حمایت از اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی. این جائزه می‌تواند صاحبان فکر و اندیشه را به این تکاپو فرا بخواند که بگونه‌ای قلم برنند و آثاری تولید کنند که این آثار در عرصه خارج از مرزهای ایران هم دیده، شنیده و نقد شود. 

 

وظیفه نخبگان علوم اسلامی را در پیشبرد اهداف فرهنگی کشورمان چگونه ارزیابی می کنید؟

این پرسش بسیار فراگیرتر و عامتر از دایره فعالیت‌های جایزه صدر و کمیته های فرعی آن است. پاسخ به این پرسش در گرو توجه به مسائل و ابعاد و چالش‌های مختلفی است که بسیار فراتر از جایزه صدر است ولی اگر بخواهم معطوف به جائزه جهانی صدر به این پرسش پاسخ دهم، به نظر من یکی از وظایف نخبگان این است که موضوعات اعلام شده از سوی متولیان و دست اندرکاران این جایزه را در قلمرو دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران، تبیین نظری کنند. یعنی در قلمرو این موضوعات (موضوعات اعلام شده در پوستر مانند سبک زندگی و محیط زیست و ...) دستاوردهای نزدیک به نیم‌قرن تجربه جمهوری اسلامی را به زبانی قابل فهم در عرصه جهانی تبیین نظری کنند. به عنوان مثال در عرصه تمدن‌پژوهی، به نظر می‌رسد فعالیت‌هایی که در یکی دو دهه اخیر در کشور ما صورت گرفته، بسیار چشمگیر است و می‌تواند درعرصه جهانی، عرضه و نقد شود. برای این کار ابتدا لازم است، یک تبیین نظری در این باره صورت بگیرد و در خلال آن به این پرسشها پاسخ داده شود که مثلا فعالیت‌های تمدن‌پژوهی ما در چه قد و قواره‌ای و در چه ترازی هستند؟ تاچه اندازه نظر و تا چه اندازه انضمامی هستند؟ تا چه اندازه دین‌بنیان و تا چه اندازه مبتنی بر تجربیات بشری هستند؟ چنین تحلیلی از مباحث تمدن پژوهی و صورت‌بندی آن متناسب با زبانی قابل فهم در سطح جهانی، از جمله کارهایی است که می‌تواند انجام شود و یا مثلا مطالعات قابل توجه ما در باره تاریخ و سیره معصومان علیهم السلام، اگر به همین صورت مورد بررسی قرار گیرد و تبیین شود که آورده‌های ما در عرصه سیره پژوهی در سطح جهانی چیست؟ درچه عرصه‌هایی توانسته‌ایم حرف تازه‌ای داشته باشیم ؟ رابطه و تعامل سیره پژوهی ما با سیره پژوهی در سطح دنیا چه چیز است؟ چه افقهای تازه‌ای در این زمینه گشوده‌ایم؟ چه تحولی در روش سیره‌پژوهی پدید آورده‌ایم؟ اینها پرسش‌هایی است که همانطور گفته شد نیازمند مطالعه، گردآوری اطلاعات، صورت بندی و یک تبیین نظری است و نخبگان ما می‌توانند با انجام آن هم به پیشرفت کشور کمک کنند و هم اثری شایسته بررسی در جائزه جهانی صدر پدید آورند. 

عین این موضوع را در بسیاری دیگر از عرصه‌ها می‌توان انجام داد. به عنوان مثال در کشور ما تجربه‌های زیادی در عرصه تولید مستندهای رادیویی و داستان‌های رادیویی با موضوع تاریخی و نیز فیلمهای سینمایی با موضوع تاریخی و نیز سریالهای تلویزیونی با موضوع تاریخی وجود دارد. حال اگر کسی بیاید این تجربه را صورت‌بندی و تبیین نظری کند یک کار نظری برای پیشرد اهداف فرهنگی کشور و یک کار شایسته قرار گرفتن در فرایند ارزیابی جائزه جهانی صدر انجام داده است. حال ببینید اگر قرار باشد همه تجربیات ما در عرصه‌های مختلف از تولید کالاهای اقتصادی گرفته تا تولید آثار هنری و از فعالیت‌های علمی خرد گرفته تا مسائل کلان مانند تجربه جمهوری اسلامی در زمینه استقلال سیاسی به همین روش صورت‌بندی و تبیین نظری شود و در صورت امکان از دل آن یک نظریه به دست داده شود، چه گستره وسیع و پرشماری از فعالیت علمی همسو با پیشرفت کشور و متناسب با جائزه صدر در کشور پدید می‌آید. 

بنابراین در پاسخ به پرسش شما، به نظر من یکی از وظایف مهم نخبگان برای پیشرفت کشور ولی معطوف به این جایزه جهانی، این است که دستاوردهای مختلف نظام را در عرصه‌های مختلف تبیین نظری کنند و به دور از خیال‌پردازی‌ها و دور از آرمان‌گرایی‌های انتزاعی آنچه را که اتفاق افتاده است، جمع‌بندی و تحلیل کنند و در قالب یک نظریه و یا در یک تبیین نظری به جهان عرضه کنند. شاید سازمان فرهنگ و ارتباطات به کمک همه نهادهای علمی کشور بتواند حتی تدوین یک نظام موضوعات و شیوه‌نامه ثبت و جمع‌بندی و تبیین تجربیات جمهوری اسلامی در عرصه‌های مختلف را در دستور کار خود قرار دهد و خروجی‌های آن را در فرایند ارزیابی در جائزه جهانی صدر قرار دهد.

 

برای برگزاری فراگیرتر و موثرتر جایزه جهانی صدر چه پیشنهادی دارید؟

پیش از این در مصاحبه‌ای دیگر پیشنهاد کرده بودم که قلمروی این جایزه از انحصار حوزه‌های علمیه خارج شود و دانشگاه‌ها را هم در بر بگیرد و نیز جایزه مالی کنار گذاشته شود و به جای آن جایزه‌های غیر مالی و پشتیبانی عملیاتی از فعالیت‌های علمی در عرصه جهانی گسترش یابد. ضمن تأکید دوباره بر آن دو پیشنهاد، سه پیشنهاد دیگر هم مطرح می‌کنم. 

پیشنهاد سوم بنده این است که تراز مورد توقع جایزه از سطح نظریه‌پردازی به نوآوری عدول پیدا کند و این موضوع در پوستر رسمی جائزه هم بازتاب پیدا کند و محور فراخوان در این پوستر، شامل نوآوری‌ها هم باشد. امسال در عمل چنین بود اما در بیانیه و پوستر رسمی که صادر شد تکیه بر نظریه‌ها ونظریه‌پردازی‌ها بود که به نظر می‌رسد مناسب است برای این که تعداد بیشتری از نخبگان انگیزه شرکت در جائزه را بیابند از این انحصار دست برداشته شود و سطوح نوآوری را هم در بر بگیرد. 

پیشنهاد چهارم ایجاد یک دبیرخانه دائمی است. این دبیرخانه دائمی در کنار فعالیت‌ برای برگزاری جائزه‌های بعدی، یکی از کارهایش فرهنگ‌سازی باشد. بطور مثال برگزاری کارگاه‌ یا نشست علمی در دانشگاه‌های مختلف برای توضیح فرایند جائزه و پاسخگویی به پرسش‌های اعضای هیات علمی و یا توضیح در باره موضوعی که در پاسخ پرسش قبلی اشاره کردم مبنی بر اینکه چگونه می‌توانیم دستاوردهای مختلف نظام را در عرصه‌های مختلف صورت‌بندی نظری کنیم؟ اینها مواردی است که به نظر من دبیرخانه باید دنبال کند تا بدین طریق در دوره های بعدی آثار بیشتری گردآوری شود. 

پیشنهاد پنجم مربوط به بازه زمانی بین نوبت‌های برگزاری این جایزه است. برداشت بنده این است که این جایزه به هیچ روی نباید سالانه برگزار شود و مثلا اگر هر پنج سال یک بار برگزار شود، وزن و اعتبار بسیار بهتری پیدا خواهد کرد و فرصت بیشتری برای مشارکت صاحبان نظریه‌ها و نوآوری‌ها فراهم خواهد شد. حال اگر این بازه زمانی به نظر برخی دوستان زیاد و یک فاصله ملالت‌آور است، می‌تواند دست کم به هر دو سال یک بار تغییر کند که گرچه اعتقادم این است این فاصله باید بیشتر شود. 

 

 

. .

. .

Copyright © 2022 icro.ir , All rights reserved