logo
logo
دیپلماسی فرهنگیِ ترازِ چهل واره ی دوم انقلاب اسلامی
  • 1402/10/12 - 17:20
  • 397
  • زمان مطالعه : 12 دقیقه

تاریخ قبایل قزاق: چگونه "رو" بر تشکیل مردم و دولت تأثیر گذاشت

رادیک تمیرگالیف مورخ مشهور قزاق درباره چگونگی تاثیر سیستم قبیله‌ای مردم قزاق بر تشکیل دولت‌ها در کشور از دوران چنگیز خان و خانات قزاق تا به امروز توضیح می‌دهد. او بر اهمیت دانستن تاریخ قبیله‌ای برای درک بهتر پیشینه تاریخی قزاق‌ها به لحاظ سرزمین‌های محل سکونت‌شان، روابط‌شان با طوایف و قبایل همسایه و همچنین با حاکمان خانات قزاق و رهبران آن قبایل تاکید می‌کند. عوامل تاثیرگذار بر نحوه تقسیم‌بندی قبیله‌ها که عمدتا مبتنی بر مالکیت مشترک بر سرزمین‌های کشاورزی و دام‌ها بوده است، خانات تشکیل‌دهنده قبایل که از مهمترین‌ و قدرتمندترین‌شان اویسون‌ها، آرگین‌ها و نایمان‌ها بوده‌اند و نقش تقسیمات قبیله‌ای بر قزاقستان مدرن از دیگر موارد قابل توجه در این گفتگو است.

مقدمه

قبیله قزاق (قزاق رولاری) اصطلاحی است که نشان دهنده تعلق افراد به یک گروه خاص است. از زمان‌های قدیم، همه قزاق‌ها به قبیله (رو)ها تقسیم می‌شدند که به نوبه خود بخشی از سه ژوز بودند: اولو، اورتا و کیشی. بر این اساس با گذشت تاریخ، رو ویژگی‌های مشخصی به دست آورد که برخی از آنها تا به امروز باقی مانده‌اند.

گزارش

رادیک تمیرگالیف، مورخ مشهور قزاق، نویسنده آثار متعددی درباره تاریخ قزاقستان از دوره قوم ترکان و مغولان طلایی تا قرن بیستم، کتاب جدیدی با عنوان «تاریخ قبایل قزاق» منتشر کرده است. از او درخواست کردیم تا به چند سوال رایج در مورد نقش قبایل در شکل‌گیری قوم قزاق و دولت قزاق پاسخ دهد.

پرسش:چرا دانستن تاریخ  قبیله برای درک تاریخ  قزاق ها مهم است؟

- بیشتر آثاری که به این موضوع می‌پردازند، یا به قوم‌زایی باستانی یعنی منشأ ژنتیکی قبایل و یا به دسته‌ای از آثار مانند "شجره‌نامه" اختصاص دارد که بر مطالعه تبارشناسی متمرکز است. من می خواستم تأثیر و نقش آنها را در تاریخ مردم قزاق نشان دهم:

  • چگونه مناطق خاصی را اشغال کردند؟
  • رابطه آنها با طوایف و قبایل همسایه چگونه بود؟
  • چه نوع روابطی با برخی از حاکمان خانات قزاق وجود داشت؟
  • چه نوع افرادی آنها را رهبری کردند؟

 

طوایف و قبایل خاصی برای چندین نسل توسط سلسله‌های عجیب و غریب رهبری می‌شدند. قدرت بر این قبیله از پدربزرگ به پسر، نوه و نبیره به ارث رسیده بود که از آنها قضات، جنگجویان و حاکمان پدید آمدند. گاهی اوقات می شد قدرت را به این روش برای 150-200 سال تا زمان به قدرت رسیدن شوروی منتقل کرد.

 

چگونه تقسیم به قبایل بر تاریخ قزاقستان تأثیر گذاشت؟

- شکل غالب کشاورزی برای قزاق‌ها دامداری عشایری بود که شامل ایجاد گروه‌های خانوادگی منسجم، قبایل و قبایل آینده است. در درون آنها، اموال در تصرف مشترک است. البته دام‌های خصوصی وجود داشت، اما زمین مالکیت دسته‌جمعی داشت. دام‌ها نیز تا حدی در مالکیت مشترک بودند، زیرا مکانیسم‌هایی برای توزیع مجدد دام‌ها وجود داشت. به عنوان مثال، کل طایفه لزوماً به یکدیگر کمک می کردند؛ اگر کسی مقصر بود، کل طایفه از طرف این شخص جریمه پرداخت می کردند. در همان زمان، افراد فعالانه در تمام امور قبیله شرکت داشتند. مالکیت اشتراکی زمین و دام، عشایر را متحد می‌کرد و به همین دلیل بود که قبایل کوچ‌نشین زمین‌های کشاورزی را از قدیم‌الایام تسخیر کردند. اقتصاد مبتنی بر کشاورزی منجر به چندپارگی شد، زمانی که ساکنان یک روستا برای قرن‌ها نمی‌توانستند بدانند در روستای همسایه چه می گذرد. در مورد عشایر اینطور نبود.

همه اینها در طول تشکیل دولت هم وجه مثبت و هم منفی داشت. زمانی که امپراتوری‌های عشایری پدید آمدند، رقابت بین گروه‌های قبیله‌ای وجود داشت. تصادفی نیست که مورخان در مورد چنگیزخان می‌گویند که او زمان بسیار بیشتری را صرف اتحاد قبایل مغول در میان خود کرد تا فتوحات بعدی دولت‌های دیگر. همین را می‌توان به همه خان‌های قزاق تعمیم داد. این یک فرآیند پیچیده برای اتحاد قبایل بود. بسیاری از حاکمان حتی با نظام قبیله‌ای مبارزه می‌کردند و در صدد تکه‌تکه کردن قبایل بزرگ برآمدند تا تمایلات جدایی‌طلبانه ایجاد نشود و کسی قدرت حاکم اعظم را به چالش نکشد. اقتصاد عشایری به این واقعیت منجر شد که نظام عشایری با عجله احیا شد.

بنابراین، در تمام ایالت‌های استپی، یک دستگاه اداری مرکزی فراقبیله‌ای و در عین حال، گرایش‌های گریز از مرکز قبایل وجود داشت. در قرن نوزدهم، پس از اینکه بخش قابل‌توجهی از قزاقستان بخشی از امپراتوری روسیه شد و رقبای تاریخی خانات قزاق مانند زونگارها ناپدید شدند، دشمنان خارجی که اتحاد گروه قومی قزاق را تضمین می‌کردند ناپدید شدند. با از بین رفتن چالش‌های بیرونی، روند فروپاشی آغاز شد که به شکل فروپاشی قبایل درآمد. وحدت قبلی دیگر وجود نداشت. در قرن هجدهم می‌بینیم که "توبیکتی" یک قبیله منسجم واحد بودند که قاطعانه از منافع خود دفاع می‌کردند.

 

خانات قزاق را چه قبایلی تشکیل دادند؟

- طوایف و قبایل البته نقش زیادی در تشکیل دولت قزاق داشتند. اولین بنیانگذاران خانات، کری و ژانیبک، مجبور بودند نوعی مدل توسعه را در قالب ایده‌ای پیشنهاد کنند که بتواند طوایف و قبایل قزاق خاصی را به سمت خود جذب کند. در مورد قبایل خاصی که خانات قزاق را تشکیل دادند، ما افسانه درگیری بین آرگین آکژول و کوبلاندی-باتیر ​​از کیپچاک‌ها را به این رویداد پیوست کرده‌ایم. ظاهراً این درگیری تا حدودی به تشکیل خانات قزاق کمک کرد. با این حال، منابع این اطلاعات را تایید نمی‌کنند.

ظاهراً حتی اگر چنین اتفاقی رخ داده باشد، مدتها قبل از تشکیل خانات قزاق در زمان قوم ترکان و مغولان طلایی، توختامیش یا اوروس خان اتفاق افتاده است. ما دقیقا نمی‌دانیم کدام قبایل از کری و ژانیبک در عملکردشان حمایت کردند. من فقط بر اساس این واقعیت که فهرستی از 92 طایفه دشت قبچاق وجود دارد حدس می‌زنم و به وضوح می‌توان مشاهده کرد که در آن زمان قبایلی مانند ژالهیر، کونیرات، اویسون، آلشین، ارگین و کیپچک برجسته بودند. من فکر می‌کنم که این هسته اصلی خانات قزاق بود اما، متأسفانه ما منابع مکتوب کافی در این مورد نداریم. با این وجود، تصادفی نیست که دقیقاً این ترتیب و سلسله مراتب در فهرست‌ها رعایت شده است. این شش طایفه بیشترین تأثیر را داشتند.

 

آیا قبایل قزاق مردمان جداگانه‌ای بودند؟

- در واقع، بسیاری از قبایل دولت و ملیت‌های خود را داشتند. کیپچاک‌ها و همچنین نایمان‌ها در علم به عنوان یک ملیت شناخته می‌شوند. از جمله دیگر ملیت‌ها می‌توان به کانلی و کریت‌ها اشاره کرد. آنها قلمرو خود را داشتند. بخش‌های مختلف این مردمان باستانی متعاقباً به عنوان قبایل بخشی از قوم قزاق شدند.

اگر بپرسیم کدام یک از آنها در دوران باستان در قلمرو قزاقستان زندگی می‌کردند، باید گفت کیپچاک‌ها و کانلی هزاران سال در استپ‌های ما ساکن بودند. مطالعه paleo-DNA قبیله کیپچاک نشان داد که نمایندگان مدرن آن تا حدی نوادگان مستقیم آنها هستند و با افرادی که در اوایل 2500-3000 سال قبل از میلاد در قلمرو قزاقستان زندگی می‌کردند پیوندهای خانوادگی دارند. از سوی دیگر گروه‌های زیادی مهاجرت و اسکان داده شدند. بنابراین می‌دانیم که قبایل ترک و گروه‌های ترک در قرون وسطی در قلمرو مغولستان زندگی می‌کردند که سپس به قلمرو قزاقستان نقل مکان کردند و روند پیچیده مهاجرت و اختلاط ملیت‌های مختلف اتفاق افتاد، همانطور که احتمالاً در زمان شکل‌گیری هر ملتی چنین بود.

 

بزرگ‌ترین  قبایل کدام بودند؟

- در اولی ژوز (اولی ژوز، اورتا ژوز، کیشی ژوز - انجمن قبیله‌ای که از لحاظ تاریخی در میان قزاق‌ها ایجاد شده است)، بزرگ‌ترین قبیله، قبیله اویسون بود، اما اکنون به ندرت پیش می‌آید که قزاق‌ها خود را نماینده اویسون بدانند. بلکه خود را آلبانیایی، دولات، سوانس، شاپیراشتی و اوشاکتی می‌نامند. در واقع اینها بخش‌هایی بودند که از قبیله بزرگ و قدرتمند اویسون از زمان چنگیز خان جدا شدند و مایکی‌بی (سخنران معروف قزاق) معروف که بنیانگذار آن محسوب می‌شود، یکی از فرماندهان هزارنفری چنگیز خان بود و سپس به جوچی‌خان و باتو خدمت کرد. اگر بخواهیم از اویسون‌ها بگوییم، مطمئناً بیشترین تعداد دولات‌ها بوده‌اند. آنها سرزمین‌های وسیعی را از سیر دریا تا ایلی که جزء بهترین سرزمین‌ها بود اشغال کردند و قبیله‌ای بسیار قوی بودند.

در اورتا ژوز، آرگین‌ها و نایمان‌ها در رتبه دوم قرار داشتند و حتی شاید هم برابر بودند. آنها هم از قدرتمندترین و هم از پرتعدادترین دولت‌ها بودند.

کیشی ژوز تاریخ پیچیده‌تری دارند؛ از نظر تاریخی، هسته اصلی آن قبیله آلشین بود که سپس به دو انجمن، علیماولی و بای‌اولی تقسیم شد. بعدها، در اوایل قرن هجدهم، در زمان تاوکه خان، انجمن قبیله‌ای ژتیرو به آنها پیوست. با این حال، این جوامع در طی فروپاشی از هم پاشیدند و بعید است قزاق های مدرن خود را علیماولی یا ژتیرو بنامند. بلکه خود را برش یا آلاشا می‌نامند. بر اساس اطلاعاتی که ما داریم، بیشترین تعداد شکتی از قبیله علیماولی، آدای از بای‌اولی و تابین از ژتیرو بودند.

 

آیا قزاق ها خود را بر اساس قبیله، ژوز یا مردم شناسایی می کردند؟

- شناسایی بستگی به این داشت که با چه کسی روبرو می‌شدند. به عنوان مثال، هنگامی که یک قزاق با نماینده یک مذهب دیگر ملاقات می‌کند، می‌تواند خود را مسلمان خطاب کند. وقتی با نمایندگان یک گروه قومی دیگر، مثلاً مسلمان مواجه می‌شدند، خود را قزاق معرفی می‌کردند. زمانی که آنها با سایر قزاق‌ها وارد رابطه می‌شدند، خود را بر اساس قبیله و طوایف معرفی می‌کردند.

این امر با اصل برون‌همسری تسهیل شد؛ سنت بردن عروس تا حد امکان از محل سکونت خود و ترجیحاً از قبیله دیگری. به این ترتیب، زنان هویت جامعه قزاق را ایجاد کردند و این مردم را در کنار هم نگه داشتند.

البته این شناسایی سلسله مراتب خاصی داشت، مردم از ژوزها، ژوز‌ها از طوایف و طوایف از قبایل تشکیل می‌شدند.

 

شجره‌نامه قزاق‌ها 

آیا آدائی‌ها واقعاً جنگجو و نایمان‌ها حیله گر هستند؟

- برخی از کلیشه‌ها درباره خانواده‌های خاص و در طول تاریخ سرچشمه می‌گیرند و ریشه تاریخی دارند. آنها قبلاً در قرن 18 یا 19 وجود داشتند و بر اساس منابع، یک قبیله خاص یا نمایندگان آن ویژگی‌ها، ذهنیت و عادات خاصی دارند. اما در کنار آن، چیزهایی کاملاً خارق‌العاده وجود دارد. برای مثال، در مقابل چشمان ما، کلیشه‌ای از "نایمان حیله‌گر" شکل گرفته است. این فولکلور مدرن قزاقستان است که هیچ ربطی به تاریخ ندارد و ریشه در منابع ندارد.

تقسیمات قبیله ای در قزاقستان مدرن چه نقشی دارد؟

- بر اساس برداشت‌های شخصی، به نظر من در جامعه مدرن قزاقستان، قبایل عمدتاً جوامع نمادین هستند. یعنی از نظر تاریخی اینها گروه‌های نزدیک به هم بودند که سرزمین‌های خاصی را اشغال کردند و برای منافع خود سخت جنگیدند و از این موضوع آگاه بودند. حالا بیشتر یک نماد است. وقتی شخصی در زمین‌های اجدادی باستانی زندگی می‌کند، این عمدتاً مربوط به مناطق روستایی است، نسل‌های زیادی از اجداد خود را می‌شناسد، سپس این تقسیم‌بندی به وضوح بیان می‌شود. او حتی ممکن است تا حدی بر اساس این عامل تصمیم بگیرد. برای او اینها افسانه و سنت نیست، بلکه چیزهایی است که انگار دیروز برای اجدادش اتفاق افتاده است؛ او آنها را با شیر مادرش جذب می‌کند.

اکنون در مسائل جدی، به عنوان مثال، هنگام تصمیم‌گیری برای حمایت از یک شخصیت، نقش بزرگی نه توسط قبیله بلکه توسط جامعه و وابستگی سرزمینی ایفا می‌شود. هنگام مطالعه گروهی، افراد نیز نه بر اساس جنسیت، بلکه بر اساس کشور گروه‌بندی می‌شوند. البته هستند کسانی که این گروه‌ها را به یاد می‌آورند و سعی می‌کنند خاطره آنها را حفظ کنند اما در عین حال، خود فرآیندهای مهاجرت داخلی و زندگی در شهرها این مفاهیم را محو می‌کند. امروزه بسیاری از افراد قبیله را به یاد می آورند و شجره‌نامه درست می‌کنند، اما انگیزه‌های خود را برای این کار دارند. بیایید بگوییم که وقتی اشراف اروپایی در طول قرن‌ها مشغول جمع‌آوری شجره‌نامه خود هستند، این به نظر ما چیز بدی نیست. آنها به سادگی یاد اجداد خود را حفظ می‌کنند.

اغلب از من می‌پرسند که به خاطر سپردن این واقعیت که به چه قوم یا قبیله‌ای متعلق هستیم، خوب است یا بد! البته، اگر شخصی هنگام تصمیم‌گیری‌های مهم، از این مساله به عنوان استدلال استفاده کند و کسی را بر این اساس متمایز کند، هیچ چیز خوبی در این کار وجود ندارد؛ این، به بیان ملایم، یک رفتار قرون وسطایی است. اما در عین حال، در دنیای مدرن جهانی شدن، زمانی که همه جوامع تار شده و جهان جهانی‌تر می‌شود، شاید برای جوانان پیشرفته امروزی مفید باشد که ریشه‌های خود را به خاطر داشته باشند تا ارتباط خود را با این سرزمین حفظ کنند.

نتیجه‌گیری

بسیاری از رویدادها و فرآیندها در تاریخ جامعه سنتی قزاقستان با روابط قبایل، در هم تنیدگی و تضاد در منافع آنها توضیح داده می‌شود. بنابراین پشت هر خان و سلطانی البته گروه‌های طایفه‌ای بودند. بدون اطلاع از این تاریخ، نمی‌توان بسیاری از وقایع شکل‌گیری خانات قزاق را توضیح داد.

با بازگشت به موضوع واقعی مطرح شده، یعنی منحصربه‌فرد بودن نظام قبیله‌ای، مهم است که بار دیگر تأکید کنیم که هدف آن اتحاد مردم بود. این امر در مرحله کنونی نوسازی آگاهی عمومی و وحدت مردم در بستر جهانی شدن از اهمیت استثنایی برخوردار است.

- در برخی از دوره‌های تاریخ، ساختار قبیله‌ای یک مزیت رقابتی بود به این معنا که به مؤثر بودن کمک می‌کرد، فرصت‌های جدیدی ایجاد می‌کرد و همبستگی و تحرک اجتماعی قزاق‌ها را به ویژه در مقایسه با گروه‌های قومی اروپایی تقویت می‌کرد.

- "رو" یک مفهوم مقدس در میان قزاق‌ها است زیرا که نه تنها «حق زمین»، «وطن کوچک» و کمک خانواده در بسیاری از شرایط بلکه وسیله‌ای برای امرار معاش و امید به آینده را برای آنها به ارمغان می‌آورد.

- اصل «ژتی آتا» (شجره‌نامه) در میان اقوام قزاق متضمن الزام به دانستن نام اجداد خود در نسل مردانه تا هفت نسل است.

-  به گفته قزاق‌ها، ناآگاهی از گذشته قبیلهای خود و نمایندگان مشهور آن، اطلاعات ژنتیکی را از بین می‌برد.

منبع:

https://tengrinews.kz/article/istoriya-kazahskih-plemen-ru-vliyali-formirovanie-naroda-2271/

 

. .

. .

Copyright © 2022 icro.ir , All rights reserved