با دلدادگی در آغوش خدا
و این بار آمده بودی که بروی و پس از سالها حضور در صحنه جهاد، شهادت و مقاومت جان را به پرواز درآوری و تنت را به زمزم شهادت غسل دهی و در آغوش خدا آرام بگیری و با خدا زمزمه کنی «یا أیتها النّفْس الْمطْمئنّة ارْجعی إلى ربّک راضیةً مرْضیةً»...
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، حسن صفرخانی، کارشناس ارشد روابط بینالملل در یادداشتی که در رثای سید الشهدای مقاومت، سید حسن نصر الله، دبیرکل فقید حزبالله لبنان تحت عنوان «با دلدادگی در آغوش خدا» در اختیار ایکنا قرار داده است، نوشت:
چه سخت است تصور نبودنت و چه سنگین است داغی که از رفتنت بر دل نشسته و چه سهمگین است خبر پر کشیدنت؛ خبر بس غمانگیز و طاقتسوز بود؛ سیدحسن نصر الله، رهبر پر آوازه حزبالله و مقاومت به ملکوت اعلا پیوست.
در این روزهای پر آشوب که غزه و لبنان «تجلی کل ارض کربلا بود» و صحنه نبرد؛ تکرار عاشورا؛ تو آمدی همچون گذشته پر صلابت و قاطع تا از مردم غزه و فلسطین حمایت کنی و تکرار کابوسی سخت و آشفته برای صهیونیستهای خونآشام باشی؛ و حزبالله در کنار حماس، جهاد اسلامی، مقاومت یمن، عراق و ... پشتوانه مردم غزه و فلسطین شد.
تو آمدی تا در کنار غزه مظلوم فریادی باشی علیه ظلم، جنایت، خشونت و بیعدالتی در جهان متوحش مدرن، فریادی که از غزه و لبنان آغاز و در جهان منتشر شد و از خیابانها و دانشگاههای اروپا و آمریکا سر برآورد؛ تو آمدی با تمام حزبالله، با تمام قدرت و توان نظامی تا در کنار مردم غزه و فلسطین بایستی تا بشریت بداند که هنوز غیرت و مردانگی و شرف زنده است؛ تو آمدی و حزب الله و مقاومت سوریه و عراق و یمن با حماس و جهاد و جبهه مقاومت تا در کنار اسماعیل هنیه بایستی و وحدت و همبستگی نه! دلدادگی شیعه و سنی را به هم، به زیبایی به تصویر بکشی.
تو با حزب الله آمدی با تمام رنج و دردی که در این سالهای طولانی جهاد و مقاومت و شهادت داشتی؛ تو آمدی پر شور و برخوردار از عقلانیت و شعور تا جهان غرق در شهوت و مست از جنایت و خشونت را به چالش بکشی و ارکان رژیم جعلی اسرائیل را به لرزه درآوری؛ تو آمدی با غیور مردان حزبالله تا کودکان و جوانان غزه، فلسطین، لبنان و جغرافیای مقاومت نه! بلکه جهان بشری برای زیست انسانمدار؛ مؤمنانه و مجاهدانه الگو و اسوه داشته باشند، تو آمدی با تمام قوت و قدرت.
اما درد، فراق سینهات را میفشرد و بیاد میآوردی رفتن عزیزانت را سیدعباس موسوی، فرماندهان شهید حزبالله؛ حماس، مقاومت و شهیدان جبهه مقاومت و فرزند دلبندت هادی و هزاران فرزند حزبالله را و از روزی که حاج قاسم رفت جانت پرمیکشید برای رفتن و سینهات تنگ شده بود و در این روزها با رفتن اسماعیل هنیه ماندن برایت سختتر شده بود و بسان قمر بنی هاشم(ع) بودی که وقتی دلدادگانت، رفیقان، عزیزان و فرماندههانت یک به یک بال میگشودند و به ملکوت پرواز میکردند، سینهات تنگ و دل و جانت در آستانه پرواز قرار میگرفت و چون قمر منیر بنیهاشم و در گفتوگو با امام زمان(عج) و نائب برحقش مقام معظم رهبری از جان دل میگفتی «روحی فداک یا سیدی قد ضاق صدری من الحیوه الدنیا» و دل در آسمان داشتی و پرواز و لقاء الله و پرکشیدن.
با تمام قوت و قدرت آمده بودی و در این سالها از جوانی تا لحظه رفتنت با جهاد و شهادت همراه و همراز بودی و داغ هر شهیدی جانت را به ملکوت نزدیکتر میکرد اما باید میماندی تا جهان ببیند تصویر بندگی، دلدادگی، ولایتمداری، جانبازی، ایثارگری، رهبری، فرماندهی، صلابت، مردانگی، ایستادگی، غیرت، حمیت و هرچه خوبی بود...
تو باید میماندی تا زنان و کودکان و سالخوردگان فلسطین و لبنان بدانند مردان بلندهمت و شجاع و غیرتمندی هستند که پناه و امانشان باشند؛ تو باید میماندی تا جوانان و غیورمردان لبنان و فلسطین و جغرافیای جبهه مقاومت بتوانند مردانه در برابر شیطان بزرگ و سگ هارش سینه سپر کنند و حدیث مقاومت سر دهند و سرود حماسه و پیروزی بخوانند؛ تو باید میماندی تا ولایتمداری، شجاعت، ایمان، مهر، مهرورزی و مدیریت صحنه نبرد و سخنان پر صلابت و قاطعیت در برابر دشمن و هزاران نیکی را به تصویر بکشی.
تو باید میماندی تا زبونی و ناتوانی دشمنان را به نظاره بنشینیم؛ تو باید میماندی تا پر عبایت آرامش خاطرمردمانت باشد.
تو و یارانت در حزب الله بندگان خاص خدا بودید؛ نه، اولیای الهی بودید، نه، از اولیای خاص پروردگار بودید که خداوند دروازههای جهاد و شهادت را به رویتان گشوده است آنچنان که مولی الموحدین فرمود: «إنّ الجهاد بابٌ من أبْواب الجنّة فتحه اللّه لخاصّة أوْلیائه، و هو لباس التّقوى، و درْع اللّه الحصینة، و جنّته الوثیقة .[نهجالبلاغة: الخطبة ۲۷ ]
(همانا جهاد یکى از درهاى بهشت است که خداوند آن را براى اولیاى خاص خود گشوده است. جهاد جامه تقوى و زره استوار خداوند و سپر محکم اوست).
عمری را در فضا و هوای جهاد و شهادت سپری کردی و لحظه لحظه زندگیت و تمام حیات ارزشمندت را با مجاهدین و شهیدان گذراندی و اگر در اختیارت بودی پیش از این پرکشیده بودی همانگونه که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «و لولا الأجل الّذی کتب الله علیهم لم تستقرّ أرواحهم فی أجسادهم طرفة عینٍ،شوقاً إلی الثّواب و خوفاً من العقاب: و اگر نبود اجل و مدتی که خدا (در دنیا) برای ایشان تعیین فرموده، از شوق ثواب و بیم عذاب، چشم بر هم زدنی جان در بدنشان قرار نمیگرفت)».
اما دیر زمانی بود که دیگر تاب و توان ماندن نداشتی و لحظه لحظه فریاد پرواز داشتی و بیاد شهیدان و با مولانا میخواندی
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی .......
و این بار آمده بودی که بروی و پس از سالها حضور در صحنه جهاد، شهادت و مقاومت جان را به پرواز درآوری و تنت را به زمزم شهادت غسل دهی و در آغوش خدا آرام بگیری و با خدا زمزمه کنی «یا أیتها النّفْس الْمطْمئنّة * ارْجعی إلى ربّک راضیةً مرْضیةً * فادْخلی فی عبادی * و ادْخلی جنّتی (فجر: آیه۲۷ ـ ۳۰). (تو اى روح آرام یافته! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآى، و در بهشتم وارد شو.»
و این نفس مطمئنه را به پرواز در آوردی و بال گشودی و رفتی و داغی سنگین بر جان و دل ملتهای لبنان، فلسطین و ملت ایران و همه ملتهای مسلمان و تشنگان عدالت و آزادی نهادی. اما بهدرستی باید گفت تو نرفتی بلکه بیشتر از گذشته در جان و دل ما جای گرفتی و چون ققنوس از خاکستر تنت برخاستی و بیشتر و پیشتر از گذشته چراغ راهمان خواهی بود و حصار مادیات را کنار زده و در زمین و زمانی گستردهتر حضور خواهی یافت و آفتاب روشنگری شدی که در هر زمان و مکانی فریاد عدالت و ظلمستیزی و حمایت از مظلوم و انسانیت را با تو سر خواهیم داد.
تو خواهی ماند سرفراز و سربلند و آوازی خواهی شد برای آزادی و عدالت و بندگی، با تو خواهیم خواند ترانه بلند پیروزی و خاموشی خفاشان شب پرست باطل را.
نظر خود را بنویسید.