سوریه بستر کمهزینه و پرسودی برای فیلمسازان ایرانی است / نکاتی درباره زیارت حرم زینب (س) و تور «راهیان نور» در سوریه
راهکارهای تقویت دیپلماسی فرهنگی در سوریه، فرصتهای فیلمسازی در این کشور، برپایی تور راهیان نور و نیز آگاهی از چالشهای پیش روی زائران حرم حضرت زینب سلامالله علیها محور گفتوگوی ما با رایزن فرهنگی ایران در کشور سوریه بود.
به گزارش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به نقل از خبرگزاری تسنیم ، یکی از مسائل مهمی که دولت سیزدهم درباره آن خیلی تأکید دارد، تقویت دیپلماسی فرهنگی با کشورهای منطقه است و الحمدلله تا الان توانسته به دستاوردهای خیلی خوبی برسد. کشور سوریه کشور همسایه ما است و از زمانی که چالش سوریه با ورود داعش شدت گرفت، شاهد شناخت بیشتر دوطرفه ملت با هم شدیم. برای شناخت و درک بیشتر ماجرای سوریه و مسائل سوریه خدمت دکتر حمیدرضا عصمتی رایزن فرهنگی ایران در سوریه هستیم.
* یکی از شعارهایی که دولت سیزدهم همواره مدافع آن بوده، بحث تقویت دیپلماسی فرهنگی به ویژه کشورهای منطقه است. در کشوری مثل سوریه این بحث دیپلماسی فرهنگی چقدر موفقیتآمیز بوده است؟
دیپلماسی فرهنگی و روابط فرهنگی با کشورهای منطقه یکی از اولویتهای نظام است و به درستی این موضوع به عنوان یک اولویت درنظرگرفته شده است و سوریه هم یکی از کشورهایی است که برای ما اولویت دارد؛ چرا که روابط استراتژیک سیاسی داریم و میخواهیم که روابط اقتصادی و فرهنگی به سطح مطلوبی برسد.
نکته مثبت در این قضیه این است که همه نهادها به این موضوع اذعان دارند و تلاش میکنند تا روابط فرهنگی ما با سوریه ریشهدار تر شود. اگر بخواهیم برآیند فعالیتهای انجام شده را در نظر بگیریم، باید واقعاً خدا قوت بگوییم. افراد بسیاری تلاشهای زیادی انجام دادند و حجم فعالیت در سوریه بالا است و در مجموع باید بگویم که قدمهای خیلی خوبی برداشته شده است. به طور طبیعی همیشه جا برای پیشرفت است و کارهای زیادی انجام میشود و همچنان ادامه دارد. نهادهایی که در صحنه فرهنگی حاضرند، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و وزارت امور خارجه هستند. مستشاران نظامی هم که حضور دارند، همگی تلاششان بر این است که حضور فرهنگی ایران در سوریه تقویت و شناخت مردم سوریه و ایران از همدیگر بیشتر و نیز ارتباط و پل فرهنگی بین دو کشور روز به روز مستحکمتر شود. هرچه پل محکمتر شود، پشتوانهای برای روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی بین دو کشور میشود؛ به طور کلی باید بگویم که گامهای بلندی برای دیپلماسی فرهنگی ایران در سوریه برداشته شده است و در بین گفتوگو وارد مصداقها هم خواهم شد.
یک مسئلهای که وجود دارد، بحث حضور فرهنگی ایران در کشور سوریه است. اکنون ما شاهد حضور حداکثری نظامی کشورمان نسبت به سایر کشورهای منطقه هستیم؛ یعنی ورود جدیتری به بحث نظامی داشتیم و با مقاومت رزمندگان ایرانی و با فرماندهی حاج قاسم سلیمانی به لطف خدا توانستیم ریشه داعش را تقریباً در سوریه خشک کنیم؛ منتها ما بحث حضور فرهنگی در کشوری مثل سوریه را داریم؛ یعنی به اندازه هفت هشت سالی که حضور نظامی داشتیم، ظاهراً ردپای فرهنگی در آن کشور وجود ندارد؛ در حالی که کشوری مثل ترکیه یا روسیه توانستند تا آنجایی که اطلاع داریم ردپای فرهنگیشان را در آنجا تثبیت کنند و حتی در کتب درسیشان هم مداخله داشته باشند و آثاری از خودشان برجا بگذارند. این انتقاد بر کشور ما وارد که چرا ما در واقع نتوانستیم حضور فرهنگیمان در کشور سوریه را تثبیت کنیم؟
من یک توضیحی راجع به روابط فرهنگی ایران و سوریه بدهم. روابط فرهنگی ما منحصر به هشت سال گذشته نیست. اولاً که ارتباط ایران و سوریه یک ریشه تاریخی دارد. جدا از اینکه اصلاً منطقه شام و حلب در ادبیات ما تکرار شده است؛ یعنی یک موضوع قدیمی بوده است. چرا؟ چون منطقه مهمی بوده است. ایران هم منطقه مهمی است. رفت و آمدها وجود داشته و طبیعی بوده است.
شاید جالب باشد شما الان در سوریه خانوادههایی با فامیلی شیرازی، اصفهانی، کرمانشاهی و قزوینی میببینید؛ این امر عمق ارتباط فرهنگی را نشان میدهد. ما اکنون در سوریه حدود 10 هزار نفر ایرانیالاصل داریم؛ یعنی شناسنامه ایرانی دارند. ممکن است اصلاً فارسی هم بلد نباشند و ارتباطشان با ایران قطع شده باشد، اما ریشه ایرانی دارند. البته همه آمارها با درصدی از خطا همراه است؛ این تعداد نشان میدهد این ارتباط و تبادل فرهنگی وجود داشته است. این از نظر تاریخی بود.
تأثیر دفاع مقدس در تبادل فرهنگی
اما در سالهای گذشته معاصر ما یک زمانی سالانه یک میلیون زائر از ایران به سوریه میرفتند. این حضور قطعاً نمیتواند بدون تأثیر باشد؛ یعنی نمیتوانیم بگوییم ایران حضور فرهنگی نداشته است، چون فرهنگ با همین رفتوآمدها و تبادلها منتقل میشود؛ شاید شما مثل بنده این تجربه را داشته باشید؛ من تجربه شخصی خودم است. یک جاهایی دوری در شهر دمشق رفتم که اصلاً تصور نمیکردم مثلاً فروشنده کلمه فارسی به کار ببرد. چرا؟ چون زائران ایرانی به آنجا رفته بودند و او یاد گرفته بود. اینها را نباید نادیده گرفت.
حال برسیم به دوره بحران حضور نظامی ایران. ما بعد از انقلاب روابط نظامی با سوریه داشتیم. در خود بحران هم حدود دوازده سیزده سال است که حضور مستشاری مستقیم داشتیم. این مسئله به نوعی فرهنگسازی کرده و اثرگذار بوده است.
* منظورمان از حضور کمرنگ به این معناست که 10 و 20 سال بعد جوان سوری نگوید که ایرانیها مگر اینجا بودند؛ یعنی دشمن از این طرف کار میکند ما را تعضیف کند، اما ما نمیخواهیم برنامهای داشته باشیم.
این چیزی که باید بشود من الان توصیف میکنم. چه بسا اینها هیچ کدام عامدانه و با برنامهریزی نبوده، اما اثرگذار بوده است. من یک مثال بزنم؛ فرماندهان نظامی و یا چهرههایی که در سوریه حضور پیدا کردند، بالاخره شخصیتهای متدین برجسته اخلاقی و کسانی بودند که باعث افتخار ما در ایران هستند. رفتار و تواضع و احترام و محبتشان نسبت به سربازان سوری و مردم سوریه منتشر شده و سوریها دیدند و این یک چیز نسبتاً جدید بود؛ چون تصور یک ارتشی در یک کشور عربی، یک چهره خشن قوی و بدون لبخند و به دور از مسائل عرفانی و اخلاقی است. شاید یک چنین تصویری داشته باشند؛ اما وقتی یک فرمانده ایرانی با همان سربازها غذا میخورد برایشان جلب توجه میکند. بارها من داستانهای مختلفی شنیدم که خاطراتی تعریف کردند؛ حتی فرماندهای سوری متعجب میشدند که یک شخصیت بلندمرتبه نظامی ایرانی با سربازان سوری و ایرانی سر یک سفره مینشینند وغذا میخورند. این برایشان یک فرهنگ جدیدی بوده و این فرهنگ منتقل شده است.
ترکیه در سوریه حضور فرهنگی رسمی ندارد
اما درباره آن چیزی که با برنامهریزی قرار بوده از حضور فرهنگی اتفاق بیفتد، باید بگویم که بالاخره هنوز جای کار زیاد است و خیلی فضای خالی وجود دارد و شاید از نقطه مطلوب فاصله خیلی زیادی داریم، اما یک نکته در صحبتهای شما بود؛ ترکیه را مثال زدید. ترکیه در سوریه حضور فرهنگی رسمی ندارد. ترکیه یک منطقهای از سوریه را اشغال کرده است. یک قسمتش اشغال مستقیم است و یک قسمت اشکال غیر مستقیم که مسلحین و معارضین وابسته به ترکیه مثل جبهة النصره و بقیه گروههای مخالف نظام سوریه در آنجا حضور دارند.
بله در آن مناطق، آموزش و پرورش به زبان ترکی است. پول ترکیه رواج دارد. مسائل اقتصادی تحت تأثیر ترکیه است، اما این یک حضور اشغالگرایانه است؛ یعنی تأثیر فرهنگی مستقیم نیست و لذا نباید این را با برنامههای ایران یا روسیه مقایسه کرد، این را باید متوجه بود. حتی میبینم در آمارهای اقتصادی هم میگویند ترکیه صادرات دارد و از ایران بیشتر است؛ ترکیه صادراتی ندارد بلکه در آن مناطقی که تحت اشغال خودش است، اجناس ترکیه حضور دارند. این را باید در نظر داشت. مقایسه درست اینجا شکل نمیگیرد.
روسیه از نظر فرهنگی قرابت بسیار کمی با فرهنگ سوریه دارد
در مورد روسیه بله، حضور پررنگی دارد. هم از نظر فرهنگی و هم از نظر نظامی؛ اما باز این را هم باید در نظر داشت که روسیه از نظر فرهنگی قرابت بسیار کمی با فرهنگ سوریه دارد و این جامعه سوریه به عنوان یک جامعه مذهبی و حالا مذهبی البته تعریف خودش را دارد. به هر حال ایران نزدیکی بیشتری با فرهنگ خودش به سوریه تا روسیه دارد. اما در مورد اینکه ایران چه اتفاقی میافتد و آیا واقعاً آن نقطه مطلوبی که جوان سوریه، شهروند سوریه اطلاع کافی از فرهنگ داشته باشد، نه، هنوز خیلی فاصله داریم و چه بسا در واقع باید خیلی بهتر و بیشتر تلاش میکردیم. شاید خیلی از فرصتها را از دست دادیم و خیلی بهتر و بیشتر تلاش میکردیم.
اطلاعات محدود شهروندان سوریه از ایران
راجع به کتابهای درسی هم دوباره در مورد ترکیه فرمودید، همان اشکال وجود دارد. در کتابهای درسی رسمی، ترکیه حضوری ندارد، اما ذهنیت نسبت به ایران در کتابهای درسی سوریه اصلاح شده و مطلوب است؛ یعنی در این زمینه مشکل خاصی وجود ندارد. چیزی که ما نیاز داریم این است که این شناخت از هر دو طرف بیشتر شود. علیرغم تمام حضور 12-13 ساله مستقیم ـ ما حالا من سابقه قبلی ذکر نمیکنم ـ همچنان احساس میشود که یک شهروند سوریه عادی اطلاعات بسیار کمی راجع به ایران دارد؛ وقتی شما یک چیزی را نشناسید طبیعتا نسبت به آن ممکن است موضع بگیرید و ممکن است یک چیزی به شما بگویند قبول کنید و مخالف مثلاً ایران و لذا راهش این است که این شناخت صورت بگیرد.
دمشق را به عنوان مرکز یکی از مهمترین مراکز ادبی فرهنگی جهان اسلام میشناسند که ادبایی مثل نزار قبانی، محمود درویش از مشاهیر کشور سوریه هستند؛ مشخصاً برنامه شما برای ارتباطگیری با نویسندگان، شعرا و اهل ادب سوریه چیست؟
شما به درستی اشاره کردید؛ دمشق بالاخره شهری است که قبل از بحران یکی از اصلیترین شهرها جهت یادگیری زبان و ادبیات عرب و نیز محل شاعران و نویسندگان معروفی بود. من در سؤال قبلی به اتحاد الکتاب العرب یا اتحادیه نویسندگان عرب به عنوان یکی از ریشهدارترین نهادهای مدنی و نخبگانی در جهان عرب در سوریه است. ما شب شعرهای متعددی داریم. کتابهای متعددی از نویسندگان مختلف سوری چاپ کردیم. گاهی آثار ادبی ایرانی ترجمه و چاپ کردیم. من از رایزنی در کل دوران گذشته دارم صحبت میکنم.
سوریه بستر کمهزینهای برای فیلمسازان ایرانی است
* ما در موضوع هنر یک تجربه موفق داشتیم. فیلمی با عنوان مدیرکل حدود بیست و پنج سال پیش ساخته شد و خاطره خوبی را در ذهن مردم ایران. حداقل از فرهنگ سوریه برایمان ایجاد کرد. ما از این جنس کارهای فرهنگی میخواهیم صحبت کنیم که چقدر توانستیم فرهنگ جامعهمان را در سوریه تثبیت کنیم و برعکس؛ بعد از آن یادم نیست فیلم به این جذابی در کشور پخش یا اکران شود. آیا رایزن فرهنگی و نهادهای سینمایی به فکر این هستند که از این جنس کارها را تداوم بدهند یا خود شما ارتباطی با هنرمندان دارید که ترغیب شوند به یک تولیدات مشترک هنری برسند؟
مثال خیلی خوبی زدید. من چند وقت پیش در جلسه تکریم هنرمندان، آقای أیمن زیدان دیدم؛ همان کسی که نقش مدیرکل را بازی میکرد. به او گفتم که ایرانیها بالاخره شما را با سریال مدیرکل میشناسند. او از این اتفاق اطلاع داشت. این مثال خوبی از یک عنصر فرهنگی تأثیرگذار بود. من هم سالها به این فکر افتاده بودم و در این راستا چندین طرح برای تولیدات مشترک مطرح شده بود.
اولاً سوریه از مشکل اقتصادی رنج میبرد و سرمایهگذاری در این زمینه مانند همه زمینههای دیگر یک مقدار دشوار است و مشکلات خودش را دارد. از سوی دیگر سوریه قبل از بحران، قطب سریالسازی در منطقه بود. سریالهای زیادی ساخته شده بود و در کل جهان عرب بازتاب پیدا کرده بودند. نهایت اینکه این یک فرصت برای جمهوری اسلامی ایران است تا در آنجا سریالهایی بسازد و پروژههای مشترکی را اجرا کند و به این ترتیب در وهله اول، پل ارتباطی بین ایران و سوریه باشد و در وهله بعد بتواند با جهان عرب ارتباط برقرار کند؛ زیرا همان طور که اشاره کردم، سریالی که در سوریه ساخته شود، در تمام جهان عرب دیده میشود.
بازیگران سوری بازیگران مشهوری هستند. البته در طول بحران سوریه آسیبهایی وارد شده، اما همچنان بسترها و زیرساختها وجود دارد و قابل استفاده است تا جایی که بنده اطلاع دارم در سالهای اخیر چند پروژه اجرا شده است.
دعوت میکنم در سوریه سریال بسازند
شما پارسال سریال حبیب را دیدید که در سوریه ساخته شده بود. سر محل فیلمبرداری این سریال حاضر شدم. یک سریال دیگر هم اخیراً تولید شده که البته با مشارکت ایرانیها صورت گرفت، اما فکر نمیکنم در ایران پخش شود. چون بخش خصوصی سرمایهگذاری کرده است. من از همین جا وهمین تریبون از بخش خصوصی و دولتی ایران دعوت میکنم که بیایند و آنجا سریال بسازند. سریالسازی در سوریه بین 20 تا 30 درصد ارزانتر از ایران تمام میشود. از نظر اقتصادی به صرفه است و چندین برابر ایران بازار دارد. و این یک عامل مهمی برای ترغیب فیلمسازان محسوب میشود؛ یعنی شما یک سریال که میسازید و فقط میخواهید در ایران نمایش بدهید، درسوریه که ساخته شود، درکشورهای خلیج فارس، مصر، لبنان، اردن و سوریه و ... دیده میشود؛ بازار هم دارد و این یک نقطه مزیتی برای ما است که فرصت آن فراهم است.
چالشی برای حضور زائران در سوریه وجود ندارد
* انشاالله که شخصیتهای هنری این مطالبه را جدی بگیرند و شاهد تولیدات مشترک هنری در این زمینه باشیم. بحث بعدی بحث حضور آزاد برای زیارت است. یکی از مطالباتی که مردم مؤمن و بینندگان ما دارند، بحث زیارت حرمها و اماکن مقدس در سوریه است. تعداد کاروانهای زیارتی و زوار رو به افزایش است؛ آیا در این باره برنامهای دارید؟
برنامهریزی درباره این موضوع بر عهده رایزنی فرهنگی نیست، اما شما مستحضر هستید بعد از اینکه امنیت نسبی برقرار شد، تلاشها صورت گرفت تا زیارت راهاندازی شود.
الان که بنده با شما صحبت میکنم، با تلاشهای سفارت تعداد پروازها افزایش داده شده است و چندین پرواز زائران ایرانی را به سوریه میبرند. البته تعداد آن هنوز خیلی محدود است و تعداد زیادی نیست، اما به هر حال این روند وجود دارد و به طور مستمر انجام میشود. امیدواریم که شرایط طوری شود که این تعداد افزایش یابد.
تا جایی که بنده اطلاع دارم، یکی از موانع، موضوع پرواز بود که الان تقریباً حل شده است. موضوع قیمت بلیط یکی از موانع اساسی است و همین امر سبب میشود تقاضا برای این موضوع کم شود. سازمان حج مسئول این موضوع است و میدانم که تلاش میکنند که به سطح مطلوب برسانند.
* اماکن مقدس دیگری در سوریه وجود دارد. قبلاً در این باره برنامههایی بوده، اما گویی کمرنگ شده است. آیا برنامهای در این زمینه دارید که یک تور زیارتی کامل انجام شود؟
مانعی سر راه این موضوع وجود ندارد؛ شرایطی که تحمیل میشود مانع اصلی است؛ مثلاً مقام حضرت سکینه مخروبه است و هنوز بازسازی نشده و لذا قابلیت اینکه پذیرای زائران باشد، وجود ندارد. دوم، هزینههاست. تعداد روزهای حضور زائران زیاد است. هرچه بر تعداد آنها اضافه شود، هزینه زائر اضافه میشود. سالهای گذشته یک هفته میمانند. بعضیها حلب و جاهای مختلف میرفتند، بعضیها لبنان میرفتند. در هر صورت مانعی وجود ندارد. تنها موضوع شرایط هزینه و تنظیم کردن برنامهریزی هاست.
سوریه مکانی مناسبی برای گردشگری تفریحی
چیزی به سؤال شما اضافه کنم؛ متولی زیارت و امکان مقدسه سازمان حج است، منتها ما گردشگری غیردینی هم میتوانیم در سوریه داشته باشیم؛ یعنی سوریه جاهای دیدنی دارد. مناطق تفریحی و ساحل دارد. جاهای مخلتفی دارد که ممکن است برای گردشگرهای ایرانی منطقه خوبی باشد. در کنارش مناطق دینی و اماکن مقدس هم وجود دارند و لذا این موضوع یکی از مسائلی است که به نظر جا دارد روی آن کار شود و تبلیغ شود. این موضوع پیگیری شده و به وزیر گردشگری سوریه و سفارت مطرح شده اهمیت آن جا افتاده است.
* ظاهرا زیارتها به صورت کاروانی است؛ یکسری از مطالبات زوار این است که آیا میتوان به صورت انفرادی به زیارت بروند؟
در حال حاضر سفر به سوریه به صورت انفرادی امکانپذیر، اما زیارتهایی که به عنوان زیارت صورت میگیرد، در قالب کاروانهای حج و زیارت است و این امر در قالب تفاهمنامه سازمان حج ما با وزارت گردشگری سوریه صورت گرفته است و از حیطهی وظایف رایزنی خارج است.
چالش برق مهمترین مسئله زائران است
* درباره زیرساختهای سوریه در زمینه زیارت چه امکانات و نواقصی است؟ یک زائری که قصد دارد به زیارت برود، برای اینکه اسکان پیدا کند با چه مسائلی مواجه است؟
سوریه 13 سال جنگ را پشت سر گذاشته است و همچنان در بسیاری از مناطق چهره یک کشور جنگ زده را دارد. در این کشور تقریباً زیرساختها آسیب جدی دیده است. موضوع انرژی مثل بنزین و گازوئیل شبه بحرانهایی را ایجاد میکند. موضوع برق شاید مهمترین مسئلهای باشد که ایرانیها را اذیت میکند. البته در مناطق خاص مثل هتلها و ... برق وجود دارد، اما مردم سوریه برق دائم و 24 ساعته ندارند. وضع برق درسوریه بسیار بد است و بعضاً در مناطق حتی خوب دمشق شاید 4-5 ساعت برق وجود ندارد. دو سه ساعت برق است، اما دوباره چهار پنج ساعت نیست؛ یعنی در بعضی مناطق دورافتاده در 24 ساعت گاهی دو ساعت برق است. این مشکلات به هر حال وجود دارد و نقص خیلی جدی در تأمین آن وجود دارد.
در مورد زیرساختهای دیگر جادهها تقریبا قبل از بحران جالب است بدانید که سوریه یک جاده خاکی نداشت حتی دورافتادهترین روستاها جاده آسفالت داشتند از این جهت همچنان اتوبانهای بین المللی شان وجود دارد ولی خیابانهای زیادی خراب شده ساختمانها قدیمی هستند بعضا نیاز به تعمیر و بازسازی دارند و موضوع انرژی هم که گفتم مشکلاتی که یک زائر ایرانی مواجه شود اینهاست
* یعنی زائران آنجا که میروند با چه چیزی شبیه سفر اربعین مواجه میشوند؟
نه؛ اگر درقالب کاروان میروند، سازمان حج همه لوازم را تأمین میکند و شرایط خوبی برای زوار فراهم میشود؛ یعنی با نکته نامطلوبی مواجه نمیشوند؛ تعداد هم بسیار کمتر از سفر اربعین است. در حال حاضر گردشگرانی که به سوریه وارد میشوند، تعدادشان زیاد نیست.
موانع تور راهیان نور در سوریه
* ما یک نمونه خوبی در کشورمان به نام راهیان نور داریم که بالاخره میخواهد فرهنگ دفاع مقدس و حال و هوای آن روزها را ترسیم کند. ما در سوریه با داعش حدود 7-8 سال به وجه شدیدی درگیری نظامی داشتیم. از این جهت یکسری یادمانها میشود در آن مکان ایجاد کرد. آیا در این زمینه برنامهای دارید تا تور راهیان نور سوریه شکل بگیرد؟
این پیشنهاد را به سازمان حج داده بودم. اولاً اینکه به مسئولان قبلی سازمان هم پیشنهاد دادم که راجع به شرایط سوریه درس توجیهی برای زوار گذاشته باشد؛ یعنی بدانند در جنگ سوریه چه اتفاقی افتاد و بعداً اگر شرایط اجازه داد، از بعضی مناطق دیدن کنند. تا جایی که من اطلاع دارم به صورت محدود این کار انجام شده است؛ مثلاً کاروانهای دانشجویی آمدند از این مناطق بازدید کردند. هرازگاهی خانوادههای شهدا میآیند و بازدیدهای انجام میدهند،اما بازدید عمومی وجود ندارد؛ موضوع هزینه مهم عاملی است که باید محاسبه و لحاظ شود. در نهایت برای اینکه این عامل اضافه شود مانعی وجود ندارد و قطعاً جذاب خواهد بود.
* آیا ارزش ندارد که مثل زیارت اربعین یک سری تسهیلاتی صورت بگیرد که مردم از نزدیک با آن رویداد آشنا شوند؟
قطعاً؛ بالاخره بیفایده نیست. الان تسهیلات وجود دارد. در موضوع پرواز با کف قیمت تسهیلات انجام میشود. امیدواریم مسئولان اگر تسهیلات دیگری هم امکان دارد، اضافه کنند تا این اتفاق بیفتد. به هر حال گردشگری یک عامل بسیار مهم در ارتباط دو کشور است.
نظر خود را بنویسید.