در دورهي نخستين از شكلگيري علم فقه در حوزهي فرهنگ اسلامي، اگرچه مكاتب بومي در مراكز مهم فرهنگي خارج از ايران شكل گرفتهاند، اما عالمان ايراني در اين فرايند نقشي مهم ايفا نمودهاند و در اين ميان، به خصوص تحولات فقه در محيط عراق و به ويژه كوفه را، چه در فضاي شيعي و چه در فضاي غير شيعي بايد تا حد بسياري مرتبط با فرهنگ ايراني دانست.
در طي 3 سده نخست هجري، بخش مهمي از تاريخ فقه در ايران را بايد همراست راستا با تاريخ حديث جست و جو كرد و تا آنجا كه به جهتگيرهاي حديثگرا در فقه بازميگردد، چه در محافل اهل سنت و چه در محافل شيعه ، محدثان ايراني نقش مهمي را در شكل گيري دانش فقه ايفا كردهاند. اما در پي جويي از جهتگيريهاي اجتهادي در فقه، بايد گفت كه محافل فقهي ايران همواره فضاي مناسبي براي رشد اينگونه نگرشها بوده است.
در محيط اهل سنت ، پيش از هر سخن بايد بر جايگاه ابوحنيفه ، عالم ايراني تبار اهل كوفه اشاره كرد كه به عنوان شاخصترين فقيه رأيگرا و بنيانگذار مذهب حنفي شناخته شده است. در خور توجه است كه پس از مطرح شدن نگرشهاي فقهي ابوحنيفه در محيط عراق. از عمان عهد حيات او، ديدگاههاي وي در بخشهايي از ايران، به خصوص خراسان با استقبال قابل ملاحظهاي روبه رو گرديد و توسط برخي از شاگردان ايراني وي، چون نوح ابن ابن مريم مروزي در ميان عموم مردم تبليغ شد. در محيط اماميه ، بايد به گرايش اجتهادگراي هشام ابن حكم اشاره كرد كه به خصوص در ميان شيعيان شرق ايران جايگاهي استوار يافته بود و مكتب او با كوشش عالماني چون فضل بن شاذان نيشابوري، مدتها پس از ضعف در عراق، توانسته بود در خراسان به بقاي خود دوام بخشد.
از ميان سده 3ق/9م در جريان روي آوردن برخي محافل فقهي به سمت پرهيز از شيوههاي رأيگرايانه و گسترش تمسك به ظواهر نصوص، عالمان ايراني اعم از دو طيف شيعه و اهل سنت نقش مهمي ايفاكردهاند. در جانب اهل سنت، داوود اصفهاني، فقهي كه نام او به عنوان بنيانگذار مذهب ظاهري و برجستهترين شاخص اين گرايش شناخته شده، عالمي ايراني بوده است و در جانب شيعه، نقشهاي كليدي در اين جريان ، از سوي ايرانياني چون ابوسهل نوبختي و ابن قبهي رازي ايفا شده است.
در سالهاي گذر به سدهي 4ق/ 10 م و به دنبال انگيزش موجود براي محدود كردن مذاهب جديد، حركت كوتاه مدت فقيهان اهل اختيار شكل گرفت كه ميتوان گفت چهرهاي ايراني داشت؛ گرايش ايرانيان به شيوه اختيار ، ياگزينش بهترين ديدگاهها كه در ديگر رشتههاي علوم ديني چون قرائت مصداق داشت . در فقه نيز نمود يافته بود و مؤيد ارتباط اين حركت با انديشه ايراني، ايراني بودن شخصيتهايي بود كه در صف پيشين اين حركت جاي گرفتهاند. بايد توجه داشت كه از 3 شخصيت برجسته كه در تاريخ فقه به عنوان فقيهان اهل اختيار شناخته شدهاند، محمدبن جرير طبري، ابن خزيمة نيشابوري و ابن منذر نيشابوري هر سه از ايران برخاستهاند.
|